صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۶۴۶۶۳۹
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۳:۲۷

گروه ادب: سیدعبدالله حسینی، شاعر غزل نوسروده خود را به کوچک‌ترین سرباز امام حسین(ع) که گلوی خود را سپر آن حضرت کرد، تقدیم کرده است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، حجت الاسلام والمسلمین سیدعبدالله حسینی، از شعرای کشورمان غزل نوسروده خود را به کوچکترین سرباز امام حسین(ع) تقدیم کرده است.
آمد بیاری پدرش کودکی صغیر
چابک‌ترین مجاهد و کوچکترین امیر
بر تاج هیچ پادشهی در درشت نیست
گوهر نبوده است به‌عالم مگر صغیر
برق نگاه نافذ آن کودک غیور
آنگونه تابناک کز آن کهکشان منیر
خورشید را تلألؤ چشمان روشنش
تحقیر کرده بود چو سیاره کی حقیر
گر آن سؤال سرخ که قاسم جواب داد
پرسیده می‌شد از علی اصغر دلیر
کودک اگر زبان سخن داشت در جواب
می‌گفت زخم تیر مرا به ز شهد شیر
اصغر زبان نداشت بگوید؛ پدر  مرا
شیرین‌تر است ناوک تیر از خم عصیر
شش ماه  شهد و شیر شجاعت مکیده است
از سینه ربابه و سبابه امیر
زین خاندان نبود چنین کودکی عجیب
زیرا که مثل شیر شجاع است بچه شیر
پیکان تیز حرمله، قصدش علی نبود
وان تیر را نبود گلوی علی مسیر
تیر سه شعبه را هدف، آری حسین بود
او با گلوی خویش سپر شد گرفت تیر
آمد به‌یاری پدر خود کفن به‌تن
اما نه با درفش که با حلق تیر گیر
تیر سه شعبه تشنگی‌اش را کفاف کرد
نوشید آنقدر که شد از خون خویش سیر
دانی چرا حسین محاسن خضاب کرد
زیرا که تا گلوی علی دید گشت پیر
باب الحوایجی که صغیر و کبیر را
در روز رستخیر شفیع است و دستگیر
ای کاینات برخی لبخندهای تو
ای کرده حلق تشنه تو خلق را اسیر
ای کودکی که دست پدر را گرفته‌ای
افتاده‌ایم در یم غم دست ما بگیر
از گوش تا بگوش وز رگ تا به رگ شکافت
آن‌روز با گلوی تو ای گل چه کرد تیر
پر کرد کف زخون و فرستادش آسمان
یک قطره هم نریخت از آن جام می بزیر
پاشید خون کودک خود را به عرش پاک
یک قطره هم نگشت از آن خون نصیب خاک