به گزارش ایکنا؛ بحران داخلی در سوریه که با دخالت قدرتهای خارجی تشدید و سپس سبب رشد و فراگیر شدن داعش در این کشور را فراهم کرد، باعث شد تا خسارات بی حد و اندازهای را متوجه صلح و امنیت منطقه کند. بنابراین با مشاهده چنین شرایط دهشتناک در این کشور این نیاز همواره احساس میشد تا اهداف و استراتژی قدرتهای منطقهای معارض در سوریه مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد. لذا در این باره، کتابی تحت عنوان «بحران سوریه و بازیگران منطقهای»، به قلم سیدعلی نجات در 306 صفحه توسط انتشارت موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران منتشر شده است. این کتاب دارای هشت فصل، نتیجهگیری و کتابنامه میباشد. که عنوان کلی فصول به شرح ذیل است:
فصل اول: چهارچوب نظری
فصل دوم: تحولات سوریه
فصل سوم: ترکیه و بحران سوریه
فصل چهارم: عربستان سعودی و بحران سوریه
فصل پنجم: قطر و بحران سوریه
فصل ششم: رژیم صهیونیستی و بحران سوریه
فصل هفتم: جمهوری اسلامی ایران و بحران سوریه
فصل هشتم: سناریوهای آینده بحران سوریه
یافتهها و نتیجهگیری
کتابنامه
مؤلف در فصل اول پس از ذکر مقدمه به بیان تاریخچه و مفهوم موازنه قدرت، اصول و مفروضات نظریه موازنه قدرت، مکتب واقعگرایی و نظریه موازنه قدرت، موازنه قدرت و مطالعات منطقهای، نقش مؤلفههای ژئوپلیتیک در موازنه قدرت منطقهای، موازنه قدرت در منطقه غرب آسیا، ماهیت ائتلافها و محورهای منطقه غرب آسیا ، ائتلافها و محورهای منطقه غرب آسیا، میپردازد. همچنین در تمامی فصول کتاب، یک مقدمه در اول و یک جمعبندی و نتیجهگیری در آخر آن ذکر شده است.
در فصل دوم نویسنده ابتدا به بررسی تحولات تاریخی- سیاسی در سوریه میپردازد. سپس موقعیت ژئوپلیتیک سوریه، نحوه شکلگیری بحران سوریه، و سطح تحلیل بحران سوریه در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی را مورد توجه قرار میدهد.
مؤلف در فصل سوم روابط ترکیه و سوریه، رویکرد سیاست خارجی ترکیه در قبال بحران سوریه از فوریه 2011 تا دسامبر 2016، سازوکارهای ترکیه در بحران سوریه، دلایل اتخاذ رویکرد تهاجمی ترکیه در بحران سوریه و چالشها و فرصتهای بحران سوریه برای ترکیه را مورد بحث قرار میدهد. از نظر مؤلف رویکرد ترکیه در قبال بحران سوریه سیاست تغییر وضع موجود میباشد. میزبانی نشستهای معارضان سوری، حمایت مالی و دیپلماتیک از معارضان، آموزش ارتش آزاد سوریه و گروههای معارض، حمایت لجستیکی و تسلیحاتی از معارضان، استقرار موشکهای پاتریوت در مرز با سوریه، فشارهای دیپلماتیک و تبلیغات روانی علیه نظام سوریه، اعمال تحریمهای اقتصادی علیه نظام سوریه، تهدید به حمله نظامی، لشکرکشی و حمله مستقیم نظامی از جمله اقدامات ترکیه در قبال بحران سوریه است.
در فصل چهارم نویسنده به بررسی روابط عربستان سعودی و سوریه، رویکرد سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال بحران سوریه از 2011 تا 2016، سازوکارهای عربستان سعودی در بحران سوریه، دلایل اتخاذ رویکرد تهاجمی عربستان سعودی در بحران سوریه و چالشها و فرصتهای بحران سوریه برای عربستان سعودی میپردازد. عربستان هم در بحران سوریه سیاست تغییر وضع موجود را اتخاذ کرده است. لذا اقدامات عربستان در این راستا به شرح ذیل هستند:
فشارهای دیپلماتیک و تبلیغات روانی علیه نظام سوریه، حمایت تسلیحاتی و مالی از مخالفان بهویژه گروههای سلفی، اعمال تحریمهای اقتصادی علیه نظام سوریه و تهدید به حمله نظامی علیه نظام سوریه.
مؤلف در فصل پنجم روابط قطر و سوریه، رویکرد سیاست خارجی قطر در قبال بحران سوریه از 2011 تا 2016 ، سازوکارهای قطر در بحران سوریه، دلایل اتخاذ رویکرد تهاجمی قطر در بحران سوریه و چالشها و فرصتهای بحران سوریه را مورد کنکاش قرار میدهد. رویکرد قطر در بحران سوریه هم مانند ترکیه و عربستان سیاست تغییر وضع موجود میباشد. لذا قطر هم اقداماتی مانند فشارهای دیپلماتیک و تبلیغات روانی، حمایت تسلیحاتی و مالی از مخالفان بهویژه گروههای وابسته به اخوان المسلمین و اعمال تحریمهای اقتصادی علیه نظام سوریه انجام داده است.
نویسنده
در فصل ششم به بررسی روابط رژیم صهیونیستی و سوریه، رویکرد سیاست خارجی رژیم صهیونیستی در قبال بحران سوریه از 2011 تا 2016، دلایل اتخاذ رویکرد تهاجمی رژیم صهیونیستی در بحران سوریه و چالشها و فرصتهای بحران سوریه برای رژ یم صهیونیستی میپردازد. این رژیم رویکرد سیاست استمرار وضع موجود و ادامه بحران را در پیش گرفته است. لذا اقداماتی مانند درمان و مداوای تروریستهای مجروح، حمایت تسلیحاتی و مالی از مخالفان بهویژه ارتش آزاد سوریه و جبهه النصره، تهدید به حمله نظامی، اقدام به حملات نظامی محدود، ارسال کردن ادوات حساس نظامی برای مخالفان و ارائه خدمات اطلاعاتی و جاسوسی توسط دستگاه امنیتی خود به مخالفان نظام سوریه را به انجام رسانده است.
در فصل هفتم مؤلف به بررسی روابط ایران و سوریه، رویکرد سیاست خارجی ایران در قبال بحران سوریه، سازکارهای ایران در بحران سوریه، دلایل حمایت ایران از نظام سوریه، چالشها و فرصتهای بحران سوریه برای ایران میپردازد. رویکرد جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران سوریه بازگشت به وضع سابق یا حفظ وضع موجود میباشد. لذا اقداماتی مانند حمایت سیاسی و دیپلماتیکی از نظام سوریه، حمایت اقتصادی و کمکهای مالی از نظام سوریه، اعزام مستشاران نظامی و حمایتهای اطلاعاتی و آموزش نیروهای نظامی و امنیتی سوریه مد نظرایران قرار گرفته است.
در فصل هشتم نویسنده سناریوهای آینده بحران سوریه را مورد بررسی قرار میدهد. ابتدا گامهای سناریونویسی را در هفت گام از شناسایی کنشگران تا نوشتن سناریوها مورد بررسی قرار میدهد و در گام هفتم به چهار سناریوی، حفظ معبر، حفظ سنگر، سناریوی شکستن محاصره و سناریوی عبور از بحران اشاره میکند.
سرانجام مؤلف کتاب به بحث یافتهها و نتیجهگیری میپردازد و در این قسمت بیان میکند: اگر چه عوامل داخلی مانند تاثیر بحران اقتصادی بینالمللی بر بخشهای مختلف زندگی مردم، فساد مالی و ادرای و بیتوجهی به روند دموکراسی خواهی مردم در شکلگیری اعتراضها و تمایل آنها به بحران در سوریه نقش داشتند، اما اعتراضهای آرام داخلی علیه دولت با ورود گروههای مسلح شورشی (بهویژه معارضان تروریستی خارجی طرفدار داعش) و حمایت بازیگران منطقهای از آنها به سرعت به خشونتهای گسترده و یک جنگ داخلی تمام عیار منتهی شد. لذا یکی از علل اصلی پیچیدگی، تشدید و تداوم بحران سوریه، مداخله بازیگران متعدد در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی است.
برداشتها و دیدگاههای مختلف، تعارض و تضاد منافع، تصلب مواضع میان بازیگران داخلی، منطقهای و بینالمللی تاثیرگذار در سوریه و توازن قوای نیروهای داخلی ناشی از حمایتهای همهجانبه بازیگران منطقهای و بینالمللی از گروههای داخلی طرفدار خود، بحران این کشور را عمیقترو پیچیده کرده است.
نویسنده در نهایت به این نکته اشاره میکند که مداخلات مستمر بازیگران منطقهای در بحران سوریه قبل از اینکه منجر به حل و فصل این بحران و بازگشت ثبات و امنیت به سوریه شود، این کشور را به میدان و صحنه رقابتهای منطقهای خود تبدیل کرده است. امروزه بحران سوریه نمونهای بارز از شکلگیری منازعهای در ابعاد استراتژیکی در سیاست بینالملل و گسترش درگیریهای سیاسی و امنیتی در نظام منطقهای غرب آسیا میان قدرتهای بزرگ و متحدان منطقهای آنهاست. این امر در صورت پافشاری هر یک از بازیگران میتواند ضمن به مخاطره افتادن منافع و تحمیل هزینههای گزاف برای آنها، امنیت منطقه و چشمانداز ثبات در آنرا نیز تحت تاثیر قرار دهد. اتخاذ رویکردهای منطقی و اولویت دادن به راه حلهای مبتنی بر توافق نسبی که در آن منافع و ملاحظات همه بازیگران رعایت شود بهتر میتواند به کاهش تنشهای فعلی و هموار کردن مسیر همکاری منجر شود. بنابراین از نظر مؤلف خروج از بحران سوریه نیازمند قبول دو عامل اساسی است: نخست عدم دخالتهای خارجی در این کشور، تأکید بر حل مسئله از طریق گفتوگو و کوتاه آمدن طرفین درگیری و دوم ضرورت انجام اصلاحات در نظام سیاسی سوریه همراه با شفافسازی و اعتمادسازی مطلوب.
انتهای پیام/