صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۷۴۰۳۳۷
تاریخ انتشار : ۳۰ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۰

گروه ادب ــ عبدالمجید فرائی؛ شاعر آئینی‌سرا به مناسبت عید قربان شعر «جان مشتاق» را سرود.

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ یکی از مناسبت‌های فرخنده، دهم ماه ذیحجة‌الحرام یا عید سعید قربان است که حضرت ابراهیم(ع) از امتحان بزرگ الهی سربلند بیرون آمد و جلوه دیگری از ایثار و از خودگذشتگی متجلی شد. عبدالمجید فرائی، شاعر آئینی‌سرا در این زمینه غزلی را سروده است.

«حضرت عشق، مرا، وارد این میدان کرد
آتشی زد به دلم، سوزش آن پنهان کرد
سوختم، هیچ کسی، داد دل من نرسید
باختم قافیه را، دید ولی کتمان کرد
همه عمر مرا، داد به تاراج زمان
کاخ آمال مرا، نیمه شبی، ویران کرد
با صبوری، همه درد، تحمل کردم
همه را دید، به دلدادگی‌ام اذعان کرد
صبر کردم، دری از غیب، به رویم بگشود
خویشتن آمد و از لطف و کرم، احسان کرد
شور و شوقی به من از لطف، عنایت فرمود
سوختم، ذوب شدن را، به من او، آسان کرد
عید قربان، به من آموخت شوم، فدیه دوست
به منا برد، من گمشده، سرگردان کرد
عرفه آب حیاتی به من آن دوست چشاند
چهره ناب حقایق به من او عریان کرد
خود قلم داد به دستم، بنویسم ازعشق
جان مشتاق مرا، سر به سر از ایمان کرد
مرهمی بود، به زخم دل من دوست نهاد
با دم گرم خودش، درد مرا درمان کرد
غمزه‌ای کرد به من، صاحب عشق ازلی
قلمم، همسفر و هم‌جهت عرفان کرد
من به دانشکده‌ای پا ننهادم، از لطف
مکتب فیض، شب و روز مرا، مهمان کرد
حوزه معرفت و عشق، همو برد مرا
درس آموخت، عطا کرد، سپس انسان کرد
هر چه دارم، همه در سایه قرآن دارم
روح او شاد، مرا همنفس قرآن کرد
زد سپیده، سخن عشق، به پایان نرسید
حضرت دوست مرا، وارد این میدان کرد
جلوه‌ای کرد «فرائی» به تو آن آیت ناز
با محبت، همه کار تو را، میزان کرد»
انتهای پیام