به گزارش ایکنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «قدسیسازی یا قدسیتزدایی»، اثر حجتالاسلام یحیی جهانگیری، عصر امروز چهارشنبه ۲۳ آبانماه در سرای اهل قلم برگزار شد. جهانگیری ضمن توضیح درباره اثر تالیفی خود اظهار کرد: این کتاب در میان چند اثری که من نوشتهام، یکی از کتابهای خوبی است که آن را به تعبیر سهروردی در غربت غربی نوشتم؛ یعنی زمانی آن را تألیف کردم که در داخل کشور نبودم.
وی درباره انگیزه خود از تألیف کتاب گفت: احساس کردم در حوزه آکادمیک تعلیمات معرفت دینی میزان تولیدات ما بسیار کم است. ایران اسلامی پس از انقلاب اسلامی یکی از مراکز اندیشه و معرفت در تمام دنیا به شمار میرود. ما نباید این ظرفیت را کم بشماریم. ما سرمایه معرفتی ارزشمندی داریم که توسط اندیشمندان تولید شده است، ولی ما نتوانستهایم آن را صادر کنیم. اساساً کشوری مانند ایران باید با توجه به توانهای بومی خود، فرآوردههای فرهنگی خود را صادر کند.
وی افزود: به اعتقاد من ما میتوانیم سرمایههای معرفتی و دانش خود را به دنیا صادر کنیم. متأسفانه ما تنها به صادرات نفت و ... پرداختهایم و از صادرات علم و فرهنگ خودمان غفلت کردهایم. با اینکه در کشور ما فیلسوفان و فقهپژوهان بزرگی وجود داشتهاند، اما تولیدات آکادمیک ما در حوزه معرفت وضعیت بسیار ناگواری دارد. تولید علوم انسانی ما در سطح مقالات ISI بسیار پایین است و حتی زیر یک دهم درصد است.
جهانگیری ادامه داد: وقتی میگوییم تولیدات علوم انسانی، مقصود بخشی از علوم انسانی است که ناظر به رشتههایی مانند مدیریت و اقتصاد است؛ والا سهم سایر رشتهها و شاخههای علوم انسانی بسیار کمتر است. ما باید در این عرصه گامی جدی برداریم. بدین جهت وقتی بنده در خارج از کشور بودم احساس کردم باید در جهت توزیع تولیدات معرفتی فاخر کاری انجام دهیم. حتی به اعتقاد من باید یک گمرک فرهنگی داشته باشیم و از این طریق محصولات معرفتی خود را به دنیا عرضه کنیم. تجربه نه چندان کم بنده از حضور در خارج کشور شاهد این امر است که اگر در این حوزهها سرمایهگذاری میکردیم، نتایج خوبی میگرفتیم.
وی یادآور شد: نکته دیگر اینکه بیشتر تولیدات حوزه علوم انسانی که توسط حوزه علمیه ایجاد شده، ناظر به علم فقه بوده است و رشتههای دیگری مانند فلسفه و عرفان و ... بسامد علم فقه را نداشتهاند. این در حالی است که در علوم انسانی همواره معادله معکوس بوده و اگر هم تولیدی بوده در حوزه فلسفه و عرفان و ... بوده است. دلیل این امر شاید این باشد که ما خیال کردهایم فقه فقط دانشی است که از آن رساله تولید میشود و بس. حال آنکه کنکاشهای فقهی میتواند در رشتههایی مانند فلسفه حقوق راهگشا باشند.
وی در ادامه سخنان خود تأکید کرد: نکته مهمی که در این کتاب مورد توجه من بود، این بود که برخی میگویند علم فقه میخواهد جامعه ایران را مدیریت کند ولی آیا این دانش، قدرت مدیریت یک کشور را دارد؟ آیا علم فقهی که متن محور است میتواند یک جامعه مدرن را اداره کند؟ امام خمینی معتقد بود علم فقه این ظرفیت را دارد. به باور ایشان این ظرفیت در قاعده مصلحت عمومی نهفته است. ایشان تصریح دارد اگر جایی مصلحت اقتضا کند، میشود علیه متن شورید و آن را معلق کرد تا آن هنگامی که مصلحت عمومی اقتضا کند.
جهانگیری در ادامه گفت: برخی با تأکید بر این دیدگاه امام خمینی، ادعا کردند نظریه امام خمینی موجب میشود توجه به مصلحت عمومی چنان پررنگ شود که دیگر از فقه چیزی باقی نماند. این گروه معتقدند امام خمینی با ادعای اسلامیسازی جامعه حرکت خود را آغاز کرد، اما توجه به مصلحت عمومی سبب میشود شریعت در جامعه رنگ ببازد و از بین برود. در اینجا این سوال طرح میشود که آیا فقه میخواهد جامعه را مقدس یا اینکه جامعه میخواهد فقه را سکولار کند؟ زمینه این کتاب پژوهشی درباره نقش مصلحت در فقه شیعه است.
وی در ادامه اظهار کرد: نکته مهمی که فکر میکنم دستاورد این کتاب به شمار میآید، این است که عنصر منفعت به عنوان یکی از معیارهای قانونگذاری پراگماتیسم را مورد بررسی قرار دادم و میان آن مفهوم با عنصر مصلحتگرایی تفاوت قائل شدم و در نهایت، به بررسی این واژه در قرآن کریم پرداختم. نکته آخر اینکه بنده میخواستم مقدمه اثر توسط یک ایرانی که در خارج کشور حضور داشته و یک خارجی که علوم اسلامی آگاهی دارد، نوشته شود و به همین دلیل، آیتالله مختاری که تجربه حضور در خارج از کشور را دارند، مقدمهای بر این اثر نوشتند.
وی در پایان بیان کرد: در نامگذاری این اثر تلاش کردم از یک مدل غربی استفاده کنم؛ چراکه وقتی برای غرب کتاب مینویسیم، باید محتوا و سایر ضوابط آن متناسب با قالب غربی باشد. نکته دیگر اینکه بنده از ابتدا این کتاب را بهعنوان کتاب درسی ننوشتم، هرچند میتوان با نگارشی دیگر آن را بهعنوان کتب درسی عرضه کرد.
انتهای پیام