به گزارش ایکنا؛ در این شماره از فصلنامه علمی ـ پژوهشی «مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی» مقالاتی با عناوین «بررسی خاستگاه بومی لفظ جناح با رویکرد حذف شناسی» نوشته هادی جاهد، فیروز حریرچی و سیدابراهمی دیباجی؛ «بررسی وصایت مندی در خطبه غدیر از دیدگاه الگوی تحلیل گفتمان نورمن فرکلاف» به قلم ابوالفضل حری؛ «تطور معنایی واژه نفس و رویکرد علامه به این واژه در قرآن» تالیف سیدحمیدرضا رئوف و زهره قادری و «پرسش از معنای تفسیر در اخلاق تفسیر و سنجش کارآمدی تعریف تفسیرپژوهان مسلمان از پدیده تفسیر» نوشته هاجرخاتون قدمیجویباری و سیدهدایت جلیلی منتشر شده است.
در چکیده مقاله «بررسی خاستگاه بومی لفظ جناح با رویکرد حذف شناسی» آمده است «الفاظ در زبان عربی و تمدن اسلامی در بستر زبان شناسی تولید شده اند و در قالب محتوای ارزشمند انسانی گسترش یافته اند.هر لفظ و اصطلاح، سرگذشت و خاستگاه متمایزی نسبت به دیگر الفاظ داشته است. الفاظ در بافت زبان شناختی فرهنگ و تمدن اسلامی، ریشه فرهنگی مستحکم دارند. بررسی خاستگاه بومی کلمه و اصطلاح بنیادین در فرهنگ اسلامی ـ ایرانی و پیش از اسلامی بر اساس فرایندهای واجی در «جناح» افزایش و یا کاهش واج ها مورد نظر است. در این مقاله به خاستگاه بومی لفظ بنیادین جناح، در زبان مفسران اسلامی و لغت شناسان قدیم و معاصر پرداخته شده است. ریشههای معناشناختی این لفظ با توجه به فرایند حذف، کاهش و افزایش معناشناختی در زبان شناسی مراحل انتقال معنایی از زبان هند و اروپایی به شاخه زبانی سامی را طی کرده است. این مقاله به فرایند حذف آواشناختی، صرفی، واجی، معناشناختی در لفظ قرآنی با توجه به اهمیت ماهیت و محدوده معنایی گناه دراعتقادات بنیادین اسلامی «جناح» به ایجاد مفهومی عمومی در میان تمامی انسانها در هر نقطه «جناح» پرداخته است. لفظ از زمین در حرکت به سمت خوبیها و دوری از تاریکی مطلق اشاره دارد. مفهوم گناه در ریشههای عقلی و نقلی با مشابهت میان الفاظ مختلف گناگ، گناه، جناح، سیر تحول معنایی و مفهومی را از شاخه زبانی هند و اروپایی به شاخه زبانهای سامی طی کرده است».
نویسنده مقاله «بررسی وصایت مندی در خطبه غدیر از دیدگاه الگوی تحلیل گفتمان نورمن فرکلاف» در چیکده پژوهش خود آورده است «این جستار، مسأله وصایتمندی در خطبه غدیر را از منظر تحلیل متن و گفتمان پیشنهادی فرکلاف بررسی میکند. ابتدا این پرسش مطرح میشود که خطبه غدیر به مثابه گفتمان شفاهی چه ویژگیها و کارکردهایی دارد و پیام اصلی خطبه را که اعلام وصایت و ولایت علی (ع) است، چگونه میتوان از این منظر تبیین و توجیه کرد. پس از اشاره به پیشینهای مختصر، از مبانی نظری بحث یعنی تحلیل متن و گفتمان سخن به میان میآید و روششناسی مبتنی بر چارچوب سه لایهای فرکلاف یعنی توصیف، تفسیر و تبیین، بحث و فحص میشود. از این حیث، خطبة غدیر به مثابه گفتمان شفاهی مذهبی و به تعبیر دقیقتر، گفتمان ترغیبی معرفی میشود. این گفتمان ویژگیهای خاص خود را دارد که در پرتو چارچوب فرکلاف برآفتاب میشود. از جملة یافتهها، یکی این است که شیوههای تحلیل گفتمان و از جمله بینامتنیت آشکار و نهان، بیناگفتمانگی، و بازبافتمندسازی، بیش و کم مضمون اصلی خطبه را که وصایت و جانشینی علی (ع) است، نشان میدهد».
در چکیده مقاله «تطور معنایی واژه نفس و رویکرد علامه به این واژه در قرآن» میخوانیم «مطالعه و بررسی معنا در واژگان کلیدی یک متن اولین قدم برای فهم جهاننگری حاکم بر آن متن است. اهمیت این نوع بررسیها برای شناسایی جهاننگری، در مطالعات متن مقدس به خوبی آشکار میشود؛ زیرا آگاهی از جهاننگری دینی برای اخذ و انطباق با آن نزد دینداران امری مهم تلقی میشود. در این مقاله از طریق بررسی تطور معنایی واژه و کشف معنای این واژه در قرآن، کوشش شده است تا معنای دقیقی از این واژه از «نفس» حیث زبانی و کاربرد قرآنی بدست آید و این نتیجه در کنار رویکرد تفسیری علامه به آزمونی دو سویه گذارده شود. نتیجه این تحقیق ارائه یک تعریف واحد برای این واژه در بود که از حیث معنایی با رویکرد تفسیری علامه «تشخص و فردیت شیء/ فرد» معنای متفاوت است. رویکرد علامه در مواجهه با نفس در قرآن بیشتر مبتنی بر روش فلسفی ایشان (حکمت صدرایی) بوده و معنای لغوی دقیق و کاربرد قرآنی آن محور توجه در این رویکرد تفسیری نبوده است؛ زیرا تفسیر علامه ارائه رویکردی تبیینی برای فهم امروزیتر دغدغه پایبندی به معنای اصیل ، «نفس» از قرآن است و ضرورتاً در حوزه معنایابی واژه واژه را ندارد».
مولف مقاله «پرسش از معنای تفسیر در اخلاق تفسیر و سنجش کارآمدی تعریف تفسیرپژوهان مسلمان از پدیده تفسیر» نیز در طلیعه مقاله خود آورده است «میراث تفسیری مسلمانان ساحت متکثر، متنوع و سیالی است. شناخت و تبیین روشمند، عینی و آکادمیک از این ساحت متکثر و گونهگون بر عهده تفسیرپژوهی است. یکی از اضلاع و جنبههای تفسیرپژوهی، تبیین درست پدیده تفسیر است. مفسران و تفسیرپژوهان مسلمان در طول تاریخ تلقیهای متنوع و متکثری از پدیده تفسیر داشتهاند. اما آنچه به نظر میرسد این است که تلقیهای تفسیرپژوهان از تفسیر با کاستیهایی مواجه است. مطالعه در غالب این تلقیها از تفسیر نشان میدهد که آنان در بحث از چیستی تفسیر، به جای تبیین پدیده تفسیر، به تحلیل واژگانی تفسیر روی آوردهاند و کوشش آنها در تمایزبخشی میان تفسیر و غیر تفسیر پاسخگوی پرسشها و نیازهای امروز نیست و این تعاریف در تبیین واقعیت تفسیر کامیاب و کارآمد نبوده است. در ساحت تفسیرپژوهی مسلمانان، واژه تفسیر به واسطه چندوجهی بودنش در معانی مختلف به کار رفته است. این در حالی است که غالبا این معانی در هم میآمیزد؛ یعنی در گفتمان تفسیرپژوهی مسلمانان این تفکیکها چنانکه باید لحاظ نشده و کاربست واژه تفسیر در معانی گفته شده به درستی تمایز نمییابد.
از آنجا که پیش از پرداختن به پژوهشهای میان رشتهای مرتبط با تفسیر مانند اخلاق تفسیر باید تصور و درک درستی از پدیده تفسیر داشت، در این پژوهش با تلقیها و تصوراتی که تفسیرپژوهان و مفسران مسلمان از مقوله تفسیر دارند آشنا میشویم و آنها را میسنجیم».
یادآور میشوند، علاقهمندان برای دریافت اصل مقالات میتوانند به نشانی quranicstudies.ihcs.ac.ir مراجعه کنند.
انتهای پیام