به گزارش ایکنا؛ سی و نهمین شماره دوفصلنامه علمی پژوهشی انسانپژوهی دینی به صاحبامتیازی مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی و مدیرمسئولی حمید قنبری و سردبیری اسحاق طاهری منتشر شد.
عناوین مقالاتی که در این شماره منتشر شده است بدین قرار است: «مبانی انسانشناختی تصرفات بشر (با تاکید بر مهندسی ژنتیک)»، «بررسی مفهوم خودشناسی در دیدگاه امام علی(ع)»، «ساختار شخصیت و جنبههای پویایی انسان در آموزههای شیخ ابوسعید ابوالخیر»، «پدیدارشناسی راهبردهای امام علی(ع) برای تحقق عدالت در جامعه (مطالعه موردی نهجالبلاغه)»، «تحلیل دیدگاه ناصرخسرو درباره چیستی سعادت انسان»، «معرفت فطری و معرفت عقلی در اندیشه سید بن طاووس»، «نظریه نوخاستهگرایی زبانی در بوته نقد»، «تجزیه و تحلیل واگرایی اعتقادی و اندیشهای در جهان اسلام در پرتو نقشآفرینی جریان تکفیری»، «فطرتمندی انسان و برون دادهایش در حیات سیاسی با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی و شهید مطهری»، «بررسی شبکه معنایی نطفه در قرآن کریم با پاسخ به شبهات»، «توبه و ایمان فرعون از دیدگاه امام خمینی و ابن عربی»، «چگونگی و ساختار رابطه ابتنایی دوسویه اخلاق و دین».
در چکیده مقاله «مبانی انسانشناختی تصرفات بشر (با تاکید بر مهندسی ژنتیک)» اثر رمضان علیتبار میخوانیم: «انسان موجودی است که میتواند در طبیعت و خلقت تصرفاتی داشته باشد. تصرفات وی، انواع و انحاء گوناگون دارد که از جمله آن، دخل و تصرف در ژن موجود زنده است. این کار ذیل دانش مهندسی ژنتیک صورت میپذیرد. مهندسی ژنتیک به مجموعه روشهایی گفته میشود که با انتقال ژن از ماده وراثتی (مولکول دی. ان. ای) که حامل ژنهای جدید یا ترکیبی نو از ژنهاست، به سلول میزبان، تغییراتی در ژن میزبان میدهد، به گونهای که میزبان هم واجد ویژگیهای وراثتی مورد نظر میشود و هم میتواند این ویژگیها را به نسل بعد منتقل کند.
کار این دانش در حقیقت نوعی دخل و تصرف در طبیعت و خلقت یا دست کاری حیات میباشد. مهندسی ژنتیک از این زاویه، با انواع ابهامات و چالشها (فلسفی، کلامی، فقهی، حقوقی، اخلاقی و…) مواجه است که پرداختن به آنها نیازمند مبانی و زیرساختهای مختلفی است که ازجمله مهمترین آن، مبانی انسانشناختی میباشد. مسئله انسان و انسانشناسی از سه منظر با مهندسی ژنتیک و مسئله تراریخته (محصول مهندسی ژنتیک) در ارتباط است: یکی انسان به عنوان فاعل و عامل تصرف؛ دوم انسان به مثابه بخشی از موضوع مهندسی ژنتیک (موضوع تصرف) و جنبه سوم، انسان به عنوان مصرفکننده محصولات تراریخته.
با توجه به نسبت و مناسبات انسانشناسی و مهندسی ژنتیک، در اینباره سوالات مختلفی مطرح است؛ ازجمله اینکه دخالتها و تصرفات بشر در طبیعت و خلقت از چه سنخی است؟ قلمرو تصرفات بشر تا کجاست و چه پیامدهایی (تکوینی و غیر تکوینی) دارد؟ آیا تغییرات یا اصلاح ژن انسانی، در ابعاد دیگر انسانی نظیر ذهن، شناخت، صفات نفسانی، فطرت و رفتارها نیز اثرگذار است؟ در مقاله حاضر سعی شده با توجه به مبانی انسان شناختی دینی، به مسائل یادشده پاسخ داده شود.»
در طلیعه مقاله «تجزیه و تحلیل واگرایی اعتقادی و اندیشهای در جهان اسلام در پرتو نقشآفرینی جریان تکفیری» چنین میخوانیم: «مسئله تکفیر از دیرباز یکی از محورهای اساسی تعارض و خشونت در ادیان و ملل مختلف بوده است. این موضوع در دوره حساس کنونی به یکی از مسائل مبتلابه جهان اسلام تبدیل شده و توجه به آن بیش از گذشته اهمیت پیدا کرده است. مقاله حاضر درصدد پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که جریان تکفیری در ایجاد واگرایی اعتقادی و اندیشهای در جهان اسلام چه نقشی میتواند داشته باشد؟
فرضیه عبارت است از اینکه جریان تکفیری با نگاه منفی به مذاهب اسلامی و به وجود آوردن مرزبندیهای افراطی فرقهای، به ایجاد و گسترش واگرایی در سطوح فکری و اعتقادی در جهان اسلام دامن میزند. آگاهی از این موضوع، امکان تبدیل این تهدید را به فرصتی برای شکلدهی به همگرایی در جهان اسلام فراهم میآورد. بدین منظور، مقاله حاضر ضمن معرفی و تبیین جریان تکفیری (متغیر مستقل) و مسئله همگرایی و واگرایی در جهان اسلام (متغیر وابسته) در سطح باورها و افکار، به تعارض مولفهها و شاخصهای جریان تکفیری با مولفههای همگرایی در جهان اسلام که منجر به تاثیرگذاری و نقشآفرینی منفی این جریان در ایجاد همگرایی جهان اسلام میشود، اشاره مینماید.
یافتهها نشان داد در سطح باورها و افکار، مولفههای جریان تکفیری نظیر اجتهاد بیضابطه، دوری از اندیشهورزی نوآورانه و پویا، تکفیر مذاهب و دگراندیشان مذهبی، سطحیاندیشی و اصالت ظواهر، تعصبات کور و دگماتیسم، پیروی محض از گذشتگان و برداشت و تلقی افتراقانگیز از مفاهیم و اعتقادات دینی در تعارض با مولفههای فکری و اعتقادی همگرایی در جهان اسلام نظیر اجتهاد ضابطهمند، خردگرایی، باور به تقریب مذاهب و تشکیل امت اسلامی، عمیق اندیشی و نگاه جامع به دین، انعطاف پذیری و مدارا، آیندهنگری و تاکید بر اشتراکات اعتقادی و مذهبی قرار گرفته است و منجر به ایجاد واگرایی میشود.»
قرآن کریم از «نطفه» با تعابیر و توصیفاتی ازجمله «ماء دافق»، «سلاله من ماء مهین» و «نطفه امشاج» سخن گفته است. با پیشرفت علم، برخی درصدد بررسی و تطبیق این آیات با علم جنین شناسی برآمدهاند. ارائه نظرات نادرست در برخی موارد سبب شده است که شبهاتی ازجمله «پستانگاری آب منی و عدم توجه به اهمیت و ویژگی آن» و «عدم توجه به نقش نطفه زن در آفرینش جنین» در اینباره مطرح شود. پس از بررسی روشن گردید واژههای «دافق» و «مهین» که به عنوان صفت برای «ماء» آمده است، به ترتیب به معنای «مایع متحرک و آمیخته» و «مایع ضعیف» میباشد و همچنین واژه «نطفه امشاج» به قدر متیقن به نطفه مرد و زن هر دو اشاره دارد؛ بنابراین اگر روش معناشناسی به درستی انجام گیرد، نه تنها با دستاوردهای علم جنینشناسی تعارض ندارد، بلکه کاملا با آن هماهنگ است. مقاله «بررسی شبکه معنایی نطفه در قرآن کریم با پاسخ به شبهات» به بررسی این موضوع پرداخته است.
انتهای پیام