به گزارش ایکنا؛ همزمان با هفته پژوهش نشست تخصصی «ارائه الگوی پژوهش در قرآن کریم؛ معرفی پژوهشهای روانشناسی با رویکرد تدبیری» صبح امروز، ۲۵ آذرماه، در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار شد.
هادی بهرامی احسان، عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه تهران به سخنرانی پرداخت و گفت: برای اینکه بتوانم میان مباحث علمی که قصد بیان آنها را دارم و مباحثی قرآنی آقای اخوت نسبتی ایجاد کنم، چند نکته عرض میکنم؛ اولین نکتهای که به ذهن میرسد این است که چرا در روانشناسی دنبال مسیر جدید میگردیم؟ مگر علم روانشناسی موجود چه مشکلی دارد؟ علم روانشناسی که هرساله تحقیقات، مقالات و رسالهها بسیاری پیرامون آن تدوین میشود چه اشکالی دارد که باید دنبال مسیر دیگر بگردیم؟ آیا شما ادعا میکنید که این علم بیفایده است و میخواهید آن را کنار بگذارید؟
روانشناسی در حوزه نظریهپردازی عقیم و ناکارآمد است
وی افزود: در مقام پاسخ به این سؤال باید توضیحی عرض کنم. فعلا با کلیت دانش کاری ندارم و تمرکز خود را معطوف روانشناسی میکنم. باید بررسی کنیم وضعیت علم روانشناسی در حال حاضر چگونه است. در ابتدا از لحاظ تئوریک به بررسی موضوع میپردازم. واقعیت این است که اگر دقت به خرج دهید و آثار محققان را بررسی کنید خواهید فهمید در دوران امروز، نظریهپردازی در علم روانشناسی کاملاً عقیم و ناکارآمد است. از دهه ۷۰ میلادی تاکنون، کلاننظریهای در روانشناسی نداشتهایم. مدل و الگو فراوان است، اما نظریه جدید وجود ندارد.
استاد تمام دانشگاه تهران ادامه داد: از این جهت هم در توسعه نظری با چالش مواجه است و هم در تولید نظریه به بنبست رسیدهایم و با فقر مطلق روبرو هستیم. در گام دوم باید به بررسی یافتههای روانشناسی بپردازیم. باید به این نکته توجه داشت که تمام یافتهها باید ذیل یک نظریه توجیه شوند و در غیر این صورت، یافتهها به خودی خود بیمعنا هستند. با این توضیح روشن میشود که یافتههای دانش روانشناسی یا از لحاظ نظری ضعیف هستند و یا دچار فراز و فرود بودهاند.
آمار بالای خودکشی در کشورهای پیشرفته
وی در پاسخ به اینکه آیا روانشناسی موجود توانسته است به انسان یاری رساند؟ تصریح کرد: دانشی با این طول و عرض که در ضرورت و نیاز جامعه به آن هیچ تردیدی وجود ندارد، تاکنون چگونه به انسانها یاری رسانده است؟ متأسفانه در این زمینه هم با بحران روبرو هستیم. طبق آمارهای رسمی، کاندیدای اول خودکشی در ۲۰ سال اخیر یکی از کشورهای متمدن مثل نروژ و دانمارک بوده است که از نظر رفاه و بهرهمندی از امکانات دنیوی در شمار کشورهای اول جهان به شمار میرود.
بهرامی احسان افزود: چرا آمار خودکشی در کشورهای پیشرفتهای مانند نروژ و دانمارک همچنان بالاست؟ آیا روانشناسی بد کار کرده است؟ اگر نگاه کنیم درخواهیم یافت در دنیای امروز، روانشناسی حقیقتاً مسئول است و از طرفی در مقابل سؤال بشریت پاسخی برای ارائه کردن ندارد. در دانش روانشناسی نتوانستیم دنیای امنتری ایجاد کنیم. باید اعتراف کنیم نتوانستیم دنیای بهتر و زندگی آرامتری به ارمغان آوریم. اینها مسئولیتهای دانش روانشناسی است که بر زمین باقی مانده است.
نارساییهای دانش روانشناسی
وی در ادامه به وجوه مختلف نارسانی دانش روانشناسی اشاره کرد و گفت: نخستین نارسایی روانشناسی از حیث جهانشناسی است. متأسفانه مرزهای دانش روانشناسی بسته است و حوزه پژوهشی خود را به بُعد جسمانی انسان از آغاز تولد تا پایان مرگ محدود کرده است. از حیث معرفتشناسی نیز مبانی روانشناسی کاملاً عینی و متکی به واقعیت بیرونی است و به همین دلیل با اشکالات جدی روبروست. از منظر انسانشناسی و تعریف انسان نیز تعریفی بسیار محدود از انسان ارائه میکند.
استاد تمام دانشگاه تهران در ادامه یادآور شد: از منظر نارسایی روششناسی نیز باید عرض کنم با اینکه در حال حاضر، روشهای کیفی جایگزین روشهای کمی شده است و مورد استقبال هم قرار گرفته است، اما این روش هم راه به جایی نمیبرد؛ چراکه آبشخور آن همان آبشخور روشهای کمی است. نتیجه این نارساییها این است که در عصر کنونی انسان در بحران قرار دارد و علم روانشناسی هم درگیر بحران است.
وی در پایان با تأکید بر اینکه یک پارادایم جدید در حال شکلگیری است، گفت: اتفاقات خوبی در راه است. مسئله این است که آیا امکانپذیر است بر اساس قرآن کریم یک سبک زندگی طراحی کنیم؟ به اعتقاد من جوهره قرآن تربیت انسان است در مسیری که او را خوشبخت کند. اگر مبنا این باشد و از طرفی معتقد باشیم که قرآن یک متن فعال است و با خواننده خود تعامل میکند و حرف میزند و تولید معنا میکند، برای فهم قرآن لزوماً نیازمند سلوک منطقی و روششناسی نیستیم بلکه فراتر از همه اینها، نیازمند یک سلوک معنوی، اخلاقی و تربیتی هستیم.
نسبت ما با کلام وحی
احمدرضا اخوت، پژوهشگر قرآنی نیز در این نشست به بیان دیدگاههای خود در موضوع «نسبت ما با کلام وحی» پرداخت و اظهار کرد: برای تبیین نسبت ما با کلام خدا باید سه مقدمه بیان شود؛ مقدمه اول اینکه اگر انسان رابطه خود را با کلام خدا بداند و از آن استفاده کند زندگی خوبی خواهد داشت و از ناحیه قرآن هدایت خواهد شد و بدین سبب از بحرانها نجات پیدا خواهد کرد. خداوند متعال خالق انسان است و اگر انسان بتواند با خدا سخن بگوید زندگی خوبی خواهد داشت.
وی افزود: مقدمه دوم این است در عین حال که همه اذعان داریم کلام خدا زندگی ما را بهتر میکند و ما را هدایت خواهد کرد، افکاری موجب شده است تا نسبت به کلام خدا بیاعتنا باشیم و به آن رجوع نکنیم یا به صورت محدود رجوع کنیم. برخی هم خود را موظف میدانند با کسانی که با قرآن رابطه دارند مقابله کنند. یکی از این افکاری که مانع رجوع ما به قرآن میشود این است که تصور میکنیم خداوند با انسان سخن گفته است، اما این سخنان چندان اهمیتی ندارد.
این پژوهشگر قرآنی با بیان اینکه یکی از افکاری که مانع مراجعه ما به قرآن است این است که ادعا میکنیم خداوند به انسان عقل داده است و انسان با عقل خود میتواند مسائل مختلف را کشف و حل کند، گفت: برخی دیگر مدعی هستند که اساساً قرآن برای علماست. بر اساس این دیدگاه علما ملزم هستند مطالب قرآن را استخراج کنند و در اختیار همگان قرار دهند. برخی دیگر مدعی هستند که در قرآن صرفاً مطالب دینی وجود دارد و نیازمند علم هستیم. بر این اساس اگر بخواهیم درباره مطالب مختلف بحث کنیم نمیتوانیم به قرآن رجوع کنیم. در مجموع این عوامل مانع از رجوع آگاهانه ما به قرآن میشوند.
وی در ادامه یادآور شد: طبیعی است واکنش پیروان هر یک از نظرات یادشده نسبت به رجوع به قرآن، به گونهای نمایانکننده باورهای آنان است. مایی که به سراغ قرآن نمیرویم و به آن رجوع نمیکنیم در واقع معتقدیم کلام خداوند در قرآن مطلب مهمی ندارد که به آن بپردازیم؛ هرچند در زبان به ادعا را انکار کنیم، ولی عمل ما بیانگر همین مدعاست. اگر ما خدا و کلام او را قبول داشته باشیم، باید بر اساس چنین باوری عمل کنیم و از مشابه شدن رفتارهایمان با کسانی که باورهای دیگری دارند خودداری کنیم.
اخوت در ادامه گفت: در این صورت نیاز اولیه خودمان را آشنایی با کلام خدا میدانیم و به هر شکل درصدد فهم آن برآمده تا زندگی خود را با آن منطبق کنیم. اگر کسی چنین باوری داشته باشد دیگر به بهانههایی از این دست روی نخواهد آورد که مثلاً کلام خدا در قرآن عربی است و با زبان عربی آشنایی نداریم یا اینکه کلام خدا علم نیست بلکه دین است.
بزرگترین خطایی بشر در مواجه با قرآن کریم
وی در ادامه با بیان اینکه بزرگترین خطایی که انسان نسبت به کلام خدا انجام میدهد مقایسه این کلام با سایر کلامهای بشری است، تصریح کرد: به عبارت دیگر، کلام الهی که نوعاً از طریق وحی در اختیار انسان قرار گرفته است به اشتباه با سایر کلامها مقایسه میشود. بر اثر چنین مقایسهای برای انسان رخدادهای شوم و ناگواری حاصل میشود. از جمله این رخدادهای شوم، این است که فرد تصور میکند کلام الهی شأن حیاتبخشی ندارد و ما باید به آن حیات ببخشیم.
اخوت افزود: دیگر رخداد شومی که قابل تصور است این است که فرد به اشتباه تصور میکند کلام الهی مانند کلام بشری ماهیتی آغشته به صوت و لفظ دارد. یکی دیگر از تصورات نادرستی که از مقایسه کلام خدا و کلام بشری ناشی میشود این است که تصور میکنیم کلام الهی کلامی بدون قدرت و توان یا کم قدرت است.
اصول روشی تدبر در قرآن کریم
اخوت در ادامه به ذکر چند اصل روشی برای تدبر در قرآن و بهرهگیری از آن در پژوهش اشاره کرد و گفت: برای مراجعه به قرآن باید چند اصل روشی را یاد بگیریم. اولین اصل این است که آیات احکام را از آیات تفصیل باز شناسیم و آیات احکام را به آیات تفصیل و آیات تفصیل را به آیات احکام ارجاع دهیم. منظورم از آیات احکام، آیاتی است که حقایق کلی را بازگو میکند. دومین اصل این است که فرد، مصداقها را در قرآن بشناسد و بتواند آن مصادیق را به مفاهیم ارتباط بدهد. سومین اصل این است که موضوعات قرآن به مسائل یعنی نیازهای انسان بازگرداند و سوالات و مسئلهها را به موضوعات قرآن برگرداند.
انتهای پیام