سیدجواد میری، دانشیار جامعهشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفتوگو با
ایکنا، درباره ظرفیتهای صدا و سیما برای جریانسازی فرهنگی در جامعه اظهار کرد: برای اینکه بهتر به ارزیابی رسانه بپردازیم، ذکر یک مقدمه ضروری است تا بتوان برای حل معضلات راهکار ارائه داد. اگر به نهاد علم در ایران که همان دانشگاه است بنگریم، در مییابیم نقد سازنده که اساس علم را تشکیل میدهد، در اجتماعات علمی در نظر گرفته نمیشود و دانشگاههای ایران رویکرد نقادانه ندارند.
وی افزود: رسانه دارای یک منطق درونی است که مهمترین اصل آن بازتاب نیازهای انسان است، به همین جهت باید به منطق درونی رسانه دست یافت، اما متأسفانه در رسانه ملی این منطق درونی لحاظ نمیشود، بلکه الزامات بیرونی است که سیما را هدایت میکند و به همین دلیل رسانه ملی هر روز بیش از گذشته مخاطبانش را از دست میدهد. در حقیقت رسانه چون اصل منطق درونی را رعایت نمیکند، بیشتر تأمین کننده ذهنیت مدیرانی است که در سازمان مشغول به کارند.
رسانه ملی در برگیرنده منافع کل کشور
وی ادامه داد: وقتی سخن از رسانه ملی به میان میآید، معنای جامعی از آن ترسیم میشود که منافع کل کشور را ترسیم میکند. این ویژگی اکنون در رسانه ملی وجود ندارد و تمامی سلایق در آن مشاهده نمیشود، البته عدهای نظرگاه رایج در رسانه ملی را نظرگاه فقهی میدانند، اما ظاهراً اینچنین نیست و دیدگاه رایج در رسانه، متکی به سلیقه افراد خاص است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: در این زمینه میتوان به موسیقی هم اشاره کرد، ایرانیها مبدع و خالق بسیاری از سازها بودهاند، اما رسانه ملی آنها را نمایش نمیدهد و رسانه در سادهترین شکل ممکن نمیتواند نشاط اجتماعی را برای جامعه به ارمغان بیاورد. دلیل این نگرش متکی نبودن رسانه به منطق درونی خود است. در حقیقت رسانه بیش از اینکه در پی تأمین نیازهای کل کشور باشد، بیشتر تمایل دارد، نظر عده خاصی را جلب کند، برای همین هم هر روز بیش از گذشته ضربه میخورد.
تدوین برنامههای فرهنگی رسانه همسو با شاخصهای فرهنگی
میری در توصیف راهکار رهایی از این معضل اظهار کرد: برشمردن ایرادات مطروحه به این معنا نیست که رسانه ملی باید به حال خود رها شود تا به همین مسیر ادامه دهد، بلکه نیاز است برنامهریزی جدی در این زمینه صورت گیرد؛ برنامهای که متناسب با شاخصهای فرهنگی ایران باشد، همچنین نگاهی هم به الگوهای موفق جهان داشته باشد، برای مثال باید بررسی کنیم برخی شبکههای خارجی که امروز توانستهاند برای خود جایگاهی در بین مخاطبان به دست آوردند، چه کاری انجام دادهاند که به این مهم دست یافتهاند.
وی تأکید کرد: تمام راه حلهایی که در این زمینه میشود بیان کرد، مستلزم این است که در گام اول موانع برداشته شود. به عنوان مثال در انگلستان، مخاطب برای اینکه اخبار کشورش را دنبال کند، اخبار یک رسانه چینی را پیگیری نمیکند و اگر بخواهد نظرات جریانات مخالف را بداند، دیگر رسانههای انگلیس مرجع او هستند، اما در صدا و سیما تنها یک صدا به گوش میرسد، بنابراین اگر تماشاگر بخواهد صدای متفاوتی را بشنود، مجبور است به رسانههای غربی متوسل شود و این اقدام بسیار خطرناک است، ولی متأسفانه با تمام تذکراتی که در این زمینه داده شده، گوش شنوایی وجود ندارد.
رسانه میلی، بدترین نقدی است که میتوان با سیما داشت
میری درباره عنوان رسانه میلی که این روزها بسیار شنیده میشود، گفت: اینکه به رسانه ملی عنوان میلی اطلاق شود بسیار تأسف بار است، یعنی بخشی از مردم این رسانه را از آن خود نمیدانند، در صورتیکه صدا و سیما باید در برگیرنده تمام نظراتی باشد که در جغرافیای ایران وجود دارد و اگر رسانه ملی اجازه دهد، صداهای خاموش شده شنیده شود، مطمئن باشید تنها دستاورد آن جذب مخاطب نخواهد بود، بلکه رسانه یک گام بلند در مسیر وفاق ملی برخواهد داشت.
وی در پاسخ به این سؤال که با فراگیر شدن فضای مجازی، رسانه ملی چه عکسالعملی از خود نشان داده است؟ اظهار کرد: اگر بگویم فضای مجازی ۱۰ سال از رسانه ملی جلوتر حرکت میکند، سخنی به گزاف نگفتهام، چون بحثهایی که در گروهها یا کانالها مطرح میشود، سالهای سال در رسانه ملی بیان نخواهد شد. این مسئله نشان از عقبماندگی عمیق سیما از جامعه و شبکههای اجتماعی دارد.
این استاد دانشگاه در پایان تأکید کرد: برای اینکه رسانه ملی به جایگاه مطلوبی دست یابد، ابتدا در حوزه مدیریت سیما باید یک پاکسازی اساسی صورت گیرد، این به معنای برکناری مدیران فعلی نیست، بلکه باید مدیران تصمیمگیرنده براساس ارزیابیهای علمی دقیق انتخاب شوند تا افرادی که انتخاب میشوند، به الزامات رسانه اشراف کامل داشته باشند.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام