صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۷۹۹۰۳۴
تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۰:۱۹

کانون خبرنگاران نبأ ــ جلالت قدر، علو شأن، مكارم اخلاق و دانش وسيع امام موسی كاظم(ع) به‌قدری بارز بود كه اكثريت شيعه پس از شهادت امام صادق(ع) به امامت او گرويدند و علاوه بر اين بسياری از اصحاب نیز امامت ایشان را روايت كردند و بدين ترتيب امامت ايشان در نظر اكثريت شيعه مسجل شد.

به گزارش کانون خبرنگاران ایکنا، نبأ؛ از حوادث مهم دوران جوانی آن امام، مرگ نابهنگام برادر بزرگترش، اسماعيل، بود كه از الطاف خفيّه الهيّه محسوب می‌شد و زمینه‌ساز تثبيت امامت ایشان شد. تلاش امام جعفر صادق(ع) نيز در اين راستا و به منظور جلوگیری از انحراف جريان امامت بود. هرچند بعدها نيز گروهی پيدا شدند و پس از امام صادق معتقد به امامت اسماعيل بودند و مرگ او را انكار کردند.

چگونگی به امامت رسيدن موسی‌ابن جعفر(ع)

در زمان حيات امام صادق(ع) كسانی از اصحاب آن حضرت معتقد بودند پس از ايشان اسماعيل امام خواهد شد. اما اسماعيل در زمان حيات پدر از دنيا رفت ولی كسانی مرگ او را باور نكردند و او را همچنان امام دانستند پس از وفات حضرت صادق(ع) عده‌ای چون از حيات اسماعيل مأيوس شدند پسر او محمد بن اسماعيل را امام دانستند و اسماعيليه امروز بر اين عقيده هستند و پس از او پسر او را امام می‌دانند و همينطور به ترتيب و به تفضيلی كه در كتب اسماعيليه مذكور است. پس از وفات حضرت صادق(ع) بزرگترين فرزند ايشان عبدالله نام داشت كه بعضی او را عبدالله افطحمی دانند اين عبدالله مقام و منزلت پسران ديگر حضرت صادق(ع) را نداشت و به قول شيخ مفيد در«ارشاد» متهم بود كه در اعتقادات با پدرش مخالف است و چون بزرگترين برادرانش از جهت سن و سال بود ادعای امامت كرد و برخی نيز از او پيروی كردند اما چون ضعف دعوی و دانش او را ديدند روی از او برتافتند و فقط عده قليلی از او پيروی كردند كه فطحيه موسوم هستند.

برادر ديگر امام موسی كاظم‌(ع)، اسحاق كه برادر تنی آن حضرت بود به ورع و صلاح و اجتهاد معروف بود اما برادرش موسی كاظم‌(ع) را قبول داشت و حتی از پدرش روايت می‌كرد كه او تصريح بر امامت آن حضرت كرده است.

 برادر ديگر آن حضرت به نام محمد بن جعفر مردی سخی و شجاع بود و از زيديه جاروديه بود و در زمان مأمون در خراسان وفات يافت اما جلالت قدر و علو شأن و مكارم اخلاق و دانش وسيع امام موسی كاظم(ع) به‌قدری بارز و روشن بود كه اكثريت شيعه پس از وفات امام صادق(ع) به امامت او گرويدند و علاوه بر اين بسياری از شيوخ و خواص اصحاب حضرت صادق(ع) مانند مفضل ابن عمر جعفی و معاذين كثير و صغوان جمال و يعقوب سراج نص صريح امامت حضرت امام موسی الكاظم(ع) را از امام صادق(ع) روايت كردند و بدين ترتيب امامت ايشان در نظر اكثريت شيعه مسجل شد.

از حوادث مهم دوران جوانی آن امام، مرگ نابهنگام برادر بزرگترش، اسماعيل، بود كه از الطاف خفيّه الهيّه محسوب می‌‌شد و زمينه‌ساز تثبيت امامت وی شد. تلاش امام جعفر صادق(ع) نيز در اين راستا و به منظور جلوگيری از انحراف جريان امامت بود. هر چند بعدها نيز گروهی پيدا شدند و پس از امام صادق عليه السلام معتقد به امامت اسماعيل بودند و مرگ او را انكار کردند.

او كه براساس تقدير الهی قرار بود پس از پدر بزرگوارش امامت امت را به عهده بگيرد، تحت تربيت فوق‌العاده امام صادق مراحل رشد و كمال را پشت سر گذاشت و مرحله نوجوانی و جوانی را طی کرد، به‌گونه‌ای كه تا آخر عمر، جلال و جمال الهی در صورت و سيرتش مشهود بود.

مهمترين حادثه در زمان امام كاظم(ع)

سرانجام پس از شهادت جانگداز امام صادق(ع)، موسی بن جعفر عليه السلام در سن بيست سالگی مسئوليت بزرگ امامت و هدايت امّت را در يكی از بحرانی‌ترين دوران‌ها به دوش گرفت.

از مشكلات روزهای نخستين امامت موسی‌بن جعفر عليه‌السلام، ادّعای امامت دروغين برادر بزرگ‌تر حضرت عبدالله افطح، بود كه گروهی را به دنبال خود كشيد و فرقه "فطحيه" به همين ترتيب شكل گرفت. هر چند با برخورد روشنگرانه امام، عبدالله با شكست روبه‌رو شد.

دوران سی و پنج ساله امامت موسی بن جعفر مصادف بود با اوج قدرت حكومت بنی‌‌عباس و هم‌زمان با چهار تن از حاكمان عيّاش و خوناشام عباسی به نا‌م‌های منصور دوانيقی، مهدی عباسی، هادی عباسی و هارون‌الرشيد كه حضرت نيز به فراخور شرايط زمانی حساسِ هر يك، وظيفه سنگين امامت و هدايت امّت را به بهترين شكل ممكن به دوش كشيد، و اگر چه با حوادث سهمگين و خونينی همچون واقعه فخ و شهادت مظلومانه گروهی از آل علی(ع) روبه‌رو شد، ولی لحظه‌ای از وظيفه خطير خود كوتاهی نکرد و تلاش مستمر خويش را عمدتاً در محورهای زير متمركز ساخت:

اول _ تبليغ دين خداوند و گسترش فرهنگ اسلام، تبيين و تشريح معارف و احكام الهی در قالب احاديث بلند و كوتاه و پاسخ به سؤالات شفاهی و كتبی و. . .

دوم _ پرورش انسان‌های مستعد و تربيت شاگردان والامقام و شاخص در ميدان علم و عمل و حفظ و حراست آنان.

سوم _ مبارزه بی‌امان با حاكمان جور و ستم و غاصبان خلافت و شكستن صولت شيطانی آنان در ميدان‌های مختلف و تشريح مبانی حق.

چهارم _ تربيت ياران مدير و مدبّر و خودساخته و نفوذ دادن آنان در مراكز حساس حكومتی، تا مرز وزارت و استانداری، به منظور خنثی‌سازی نقشه‌های مخرب و دين‌سوز دشمنان، كمك به مظلومان و محرومان و دفاع از حريم شيعيان.

پنجم _ سامان‌دهی شيعيان با شيوه‌های مختلف تربيتی، عملی، مناظره‌های سياسی و. . .

امام(عليه السلام) در اين مسير، نهايت تلاش خويش را مبذول داشت و در مواقع لازم از اهرم‌های فوق‌العاده‌ای همچون استفاده از معجزه، دعای مستجاب و به‌كارگيری علم امامت امام كاظم عليه السلام بهره برد.

محمد قاسمی 

انتهای پیام