صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۸۴۵۵۲۸
تاریخ انتشار : ۰۶ مهر ۱۳۹۸ - ۱۷:۱۱
گزارشی از دیدار شریعتمداری با خانواده شهید وزارت کار؛

عصر است. پائیز است. کوچه بوی دلتنگی می‌دهد. جایی در میان ابرها خورشید را می‌بینم که می‌لرزد. با آنکه نیستی گرمای بودنت در خانه حس می‌شود. یاد روزهای رفتنت می‌افتم. با اینکه آفتاب طلوع کرده بود، دندان‌هایم به هم می‌خورد و رنگ پریده بودم.

 
به گزارش ایکنا؛ شقایق آرمان در پایگاه اطلاع‌رسانی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نوشت: یادم می‌آید سال 63، وقتی رفتی تازه شش سال داشتم. من بودم، برادرم میثم و مادری که چشم‌هایش به در بود. تازه مدرسه رفته بودم، یک سال هم زودتر. خوب یادم هست. بعد ازظهرها چشم به تمام درها می‌دوختم که بیایی. شب‌های سرد رویا می‌بافتم. بابا می‌آید... انار می‌آورد... سایه اش می‌افتد روی دفتر مشقم و می‌فهمم که آمده است. هر روز می‌گفتم بابا امروز هر طوری که شده می‌آید. کوچه‌ها بوی جنگ می‌دادند بوی جبهه... همه جا حرف نیامدن‌ها بود. به مادراصرار کردم که می‌خواهم برای بابا نامه بنویسم. نوشتم. قرار بود روزتولدت 29 بهمن نامه به دستت برسد. 
" پدر خوبم سلام، امیدوارم حالت خوب باشد اگر از حال من خواسته باشی، بد نیستم. وقتی نامه شما آمد خیلی خوشحال شدم، پدر رزمنده من خیلی دوستت دارم، برای همین دعا می‌کنم که صدام بمیرد و همه رزمنده‌ها با پیروزی به خانه‌های خود برگردند، بابا جان الان که دارم این نامه را می‌نویسم ساعت دوازده و پانزده دقیقه روز دوشنبه 29 بهمن است و من به مامان گفتم کمک کند که برایت نامه بنویسم، بابا دوستت دارم، دلم برات خیلی تنگ شده، من دعا می‌کنم که زودتر جنگ تمام بشود و شما با پیروزی برگردید، دخترت از راه دور دست پدر خود را می‌بوسد،ما منتظرت هستیم. امضا. خدا حافظ.
 جواب نامه را بده " نیره خاوری 23/11/63 " 
روی پاکت نوشتیم نامه برسد به دست رزمنده «محمدحسن نادیه خاوری».
اما نامه هیچ وقت به دستت نرسید. اسمش را گذاشتم نامه‌ای که هیچ وقت خوانده نشد. وقتی نامه رسید جبهه شهید شده بودی و نامه برگشت خورده را به ما ندادند، همسایه نامه را گرفته بود و بعد از مدتی نامه را به مادر داد و گفت یادگاری نگاه دارش.
حالا اصل این نامه در موزه شهید است. من دو فرزند دارم، یک دختر و یک پسر و با میثم (برادرم)، همسرم و مادرم روزها را بدون تو می‌گذرانیم. 
در بزرگداشت هفته دفاع مقدس، آقای "محمد شریعتمداری" وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به منزل پدری من شهید "محمدحسن نادیه خاوری" از کارکنان وزارت کارآمد و از نزدیک با هم گفت‌و‌گو کردیم.

آقای شریعتمداری گفت: افتخار ما این است که شهید "محمدحسن نادیه خاوری" در سی و دو سالگی از کارمندان وزارت کار بوده است و طوری به جبهه رفت که حتی حقوق ماهیانه خود را نیز در آن سال‌ها دریافت نکرد. با اعتقاد خود پای جنگ رفت و برای عقیده خود جنگید و این بسیار فرق دارد با آدم‌هایی که برای مسائل دنیا کاری را انجام می‌دهند.
 ما و خانواده‌مان این دیدار را به ذهن می‌سپاریم تا همیشه. 
انتهای پیام