در بخشی از کتاب میخوانیم: نوبت او شده بود هرچه منتظر ماندم حرکتی نکرد. لبخند بر صورتش ماسیده بود، سر به زیر انداخته و کاری نمیکرد. گمان کردم ناراحت شده، با حرکات صورت دلیلش را پرسیدم سرش را بالا آورد و با اقتدار و هیبت چشم در چشمان من دوخت و گفت: «لا، لا لعب.» نمیخواست بازی کند. گفتم: «بازی کن، لعب زین، خوش!»
گفت: «من روی دست شما ضربه نمیزنم!» گفتم: «بازی است اشکال ندارد من روی دست شما زدم حالا نوبت شماست اگر میتوانی بزن!» لبخندش دیگر تمام شده بود با حالت جدی گفت: «انت زائر، زائرالحسین (ع).»
کتاب «گلولههای داغ» خرده روایتهای جذاب از پیادهروی اربعین است که به قلم رضا کشمیری در قطع رقعی در ۱۵۰ صفحه به رشته تحریر در آمده و در آستانه اربعین حسینی به همت انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.
علاقهمندان برای تهیه کتاب میتوانند از طریق سایت من و کتاب manvaketab.ir و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را با پست رایگان دریافت کنند.
انتهای پیام