به گزارش ایکنا؛ به نقل از شفقنا، حجتالاسلام هادی سروش در نوشتاری با عنوان «یوم الخَمیس و جهان اسلام امروز» این گونه آورده است:
در روز پنج شنبه بیست وچهارم صفر، درست چهار روز پیش از ارتحال پیامبر رحمت (ص)، در کنار بستر بیماری آن پیامبر عزیز، اتفاقی افتاد که به “یوم الخمیس” یعنی ‘روز پنجشنبه’ معروف است!
واقعهای که بحق جانها را سوزانده و هنوز که هنوز است میسوزاند.
جریان از این قرار بود:نگرانى آن عزیز بی همتا (ص) از اجراى توطئه مخالفان نسبت به جانشینى امیرمؤمنان (ع) بود. پیامبراکرم (ص) بر آن شد تا در زمانى که بسیارى از اصحاب در منزل وى جمع بودند، دستور به آوردن قلم و کاغذ بفرمایند و چیزی به عنوان “سند دینی” بنویسد تا، امت بعد از ایشان گمراه نشوند.
پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «کتاب و دواتی برایم بیاورید تا چیزی بنگارم که پس از من گمراه نشوید؛ در این میان عمر برخاست و گفت: آن مرد گرفتار تب شده [و هذیان میگوید]؛ قرآن ما را کفایت میکند! – ائتونی بالکتف و الدواه او اللوح و الدواه اکتب لکم کتابا لن تظلّوا بعده ابدا. فقالوا ان رسول الله (ص) یهجر»
پس این جمله، عدهای مانند جابر بن عبدالله انصاری به عمر اعتراض کردند و عدهای دیگر به پشتیبانی عمر در آمدند ..
تا اینکه، رسول خدا ـ ص ـ وقتی دید مشاجره در کنار بسترش ایجاد شده و زبان اهانت باز شده!
فرمود: «برخیزید و بروید که نباید در حضور پیامبری ندای اختلاف برخیزد. »
بعدها ابن عباس اشک میریخت میگفت: تمام مصیبت آن بود که با اختلاف و شلوغکاری خود، مانع از نوشتن کتاب، توسط رسول خدا (ص) شدند و گفتند که رسول خدا (ص) هذیان میگوید؟!
این ماجرا تلخ، به واقعه «یوم الخمیس؛ یعنی روز پنجشنبه» شهرت دارد.
[ر. ک: الغدیر جلد ۵ صفحه ۳۴.
با ذکر منابع:
*از صحیح بخارى، کتاب المرضى، باب ۱۷؛ کتاب الجهاد، باب ۱۷۲؛ کتاب مغازى، باب ۷۸؛ کتاب الاعتصام باب ۲۶؛
*واز صحیح مسلم، کتاب وصیت، باب ۵
*و از مسند احمد ج ۱ ص ۳۲۵]درراینجا نکاتی نهفته است که بجاست متذکر شویم:
یکم؛ از آنجا که این واقعه اهانت آمیز و تلخ که تاثیر بر کل روند اسلام و مسلمین گذاشت، قابل انکار مخالفین نتوانست که واقع شود، آمدند و دست به تحریف دیگری زدند وگفتند: پیامبردر این درخواست خودبناداشت ابوبکر را معرفی نماید!
ازعایشه نقل کردند که گفت پیامبر به من گفت:”پدر را فراخوان تا به او نوشته دهم که آینده اسلام در مخاطره ادعای رهبری ازجانب فردی قرار گیرد؛ ادعی اباک اکتب کتابافانی احاف ان یتمنی متمن ویقول قائل انا اولی”. (کنزالعمال۱۳۹/۶)
جالب اینجاست که مشاهیر عامه، این حدیث را مجعول و کذب معرفی نموده اند، مانند:
ابن ابی الحدید تصریح میکند این حدیث کدب است ودرمقابل حدیث “دوات و قلم” ساخته شده؛ وضعوه فی مقابله الحدیث المروی عنه فی مرضه ائتونی.. ” (شرح نهج البلاغه ج۳ص۱۷)
دوم؛ “ابن حجر” در کتاب معروفش بنام “فتح الباری” تصریح میکند که عمربن خطاب گفت:
“ماجرای یوم الخمیس؛ تعیین خلافت علی بوده” (۱۳۸/۸)
سوم؛ مگر در محضر پیامبر نگفت: حسبنا کتاب الله؟
خوب براساس همین منطق، وقتی مراجعه به کتاب الله میکنیم خلافت علی (ع) اثبات میشود؛ که روشنترین از آیات؛ «انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه وهم الراکعون» است.
ابن حجرعسقلانی که از علماء متعصب عامی مسلک است مینویسد؛ “در مورد علی بن ابیطالب سیصد آیه نازل شده است”. (الصواعق المحرقه/۱۰۱)
و، اما یک سوال مهم و روز.
آیا امکان تکرار “یوم الخمیس” برای کشورهای اسلامی وجود دارد؟
آیا دستهای پیدا و پنهان با انحراف از مسیر قانون، کشورهای اسلامی را مدیریت نامرئی میکنند؟
بدون هیچ مشابهت سازی تاریخی، وفقط به جهت “روشنگری و عبرت” عرض میشود که، جهان اسلام؛ هنوز که هنوز است با طراحی و اِعمال نفوذ استکبار و عوامل داخلی شان در کشورهای اسلامی، بنا داشته و دارد در تعیین مدیریتهای آنان دخالت بی منازع داشته باشد و متاسفانه در بخشی از اقصا نقاط جهان اسلام موفق هم بوده!
همانطوریکه در محافل خصوصی شان؛ داعش و طالبان و القاعده درست میکنند، گاهی هم اشخاص خاصی را بنام خلیفه، قائد، رئیس و.. بر جمعهای قانونی کشورهای اسلامی از راههای نامرئی تحمیل میکنند و اجازه تصمیم گیری درست را از سکانداران امور میگیرند!
اینجاست که آگاهی و بیداری و اقدام به موقع از سوی مردم در تمام کشورهای اسلامی، ضرورت پیدا میکند.
روح خمینی بزرگ، شاد که زیبا گفت: «اگر چنانچه یک وقت خدای نخواسته وسوسهای پیش بیاید یا کسی باشد که بخواهد وسوسهای پیش بیاورد در خارج و داخل … مردم مواظبند و مطلع اند و شناسایی میکنند و سکوت نمیکنند.» (صحیفه امام؛ ج۱۸ ص ۳۱).
انتهای پیام