صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۸۵۴۴۶۷
تاریخ انتشار : ۱۳ آبان ۱۳۹۸ - ۰۸:۲۴
گزارش ایکنا از یک شهید دانش‌آموز/

گروه اجتماعی ــ «رضا سلیمانی‌ابهری» دانش‌آموزی بود که درس و مدرسه را با وجود استعداد بالا رها کرد تا امتحان خود را در آزمون زندگی پشت جبهه‌های نبرد پس دهد و با یک کارنامه درخشان به دیدار حق بشتابد.

به گزارش ایکنا از زنجان، کشتار جمعی دانش‌آموزان در روز 13 آبان‌ماه بود که به همگان آموخت حق‌طلبی سن و سال نمی‌شناسد، می‌توانی هنوز پشت میزهای کلاس‌ نشسته باشی اما کارنامه موفقیت در مدرسه زندگی با نمره قبولی در درس استکبارستیزی را به دست بگیری.

مسیر حق‌طلبی با کشتار دانش‌آموزان تهرانی پایان نیافت و در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل نیز ادامه پیدا کرد؛ وقتی 36 هزار دانش‌آموز در جنگ تحمیلی تفنگ و نارنجک را به جای قلم و کاغذ به دست گرفتند و به دیدار معشوق نایل شدند، گواه این مدعاست که آن‌ها راه بندگی را بهتر می‌شناختند.

شهید رضا سلیمانی‌ابهری، فرزند نبی‌الله در تاریخ در 27 شهریور سال 1347 در شهر ابهر و خانواده‌ای مذهبی و فرهنگی به دنیا آمد. بعد از گذراندن دوران کودکی پا به مدرسه گذاشت و در دبستان ابن سینا تحصیلات ابتدایی را پشت سر گذاشت؛ سپس در مدرسه راهنمایی امیرکبیر و پس از آن در دبیرستان دکتر شریعتی به ادامه تحصیل پرداخت.

در ایام تحصیل چندین بار به‌عنوان شاگرد اول و ممتاز از مدرسه و معلمان خود جایزه دریافت کرد و چون از نعمت صوت خوش برخوردار بود، ضمن آموزش تجوید و قواعد قرائت و نیز احکام و اصول عقاید و حدیث، در جلسات مذهبی در مسابقات مختلف قرآن شرکت کرده و چندین بار در مسابقات استانی مقام ممتاز را کسب کرد.

در سال 1362 اولین بار در جبهه جنگ شرکت کرد. بعد از آن فعالیت‌های خود را در زمینه‌های فرهنگی و هنری از جمله فعال کردن انجمن اسلامی دبیرستان و اجرای تئاتر، سرود و مطالعات آثار شهید مطهری متمرکز کرد و با فعالیت در پایگاه بسیج به گشت شبانه، آموزش قرآن، راه‌اندازی حلقه‌های معرفتی و برپایی مر اسم دعای کمیل و توسل در مسجد باب‌الحوائج اهتمام ورزید و با بهره‌گیری از اساتید به تقویت مبانی اعتقادی و عرفانی پرداخت.

وقتی که خود را آماده شرکت در کنکور و امتحانات سال چهارم دبیرستان می‌کرد، احساس تکلیف را ترجیح داد که باید به فرمان امام در جبهه حضور یابد، بالاخره به آرزوی نهایی خود نائل و در تاریخ 12 اردیبهشت سال 65 در جبهه فاو در ادامه عملیات والفجر 8 به دیدار یار شتافت و پیکر مطهرش بعد از تشییع در گلزار شهدای ابهر به خاک سپرده شد.

پدر ایشان بعد از شهادت فرزند، منزل خود را تبدیل به حسینیه شهید رضا سلیمانی می نمایند. از این شهید ده‌ها مناجات عارفانه که بيانگر روح تشنه شهادت و شوق وصال به محبوبش است به یادگار مانده است.

سربلند در آزمون انسانیت

مادر وقتی می‌خواهد از رضا بگوید به یاد قنداق کردنش می‌افتد و می‌گوید: دست‌هایش در قنداق از دیگر فرزندانم بلندتر بود؛ در زمان شهادت هم دست‌هایش قطع شده بود، اما هم خود سربلند شد و هم ملت را سربلند کرد.

وی ادامه می‌دهد: در سن چهارده سالگی برای اولین بار راهی جبهه شد، وقتی که برای بار دوم به جبهه اعزام می‌شد از او خواستیم امتحان بدهد و دیپلم را گرفته و بعد به جبهه بروند ولی او در جواب گفت: «من باید در جبهه امتحان بدهم!» و با برادرش عازم جبهه شدند و آرپی‌جی زن بودند و برادرش کمک او بود و آن‌ها مستقیماً به فاو اعزام شدند و در عرض سه روز به فیض شهادت نائل شد.

مادر که از همان کودکی آثار شهادت در فرزندش را تشخیص می‌داد، می‌گوید: در کودکی که به رضا پول می‌دادیم پولش را به فقرا می‌داد. وقتی که نوجوان شد از مدرسه بلافاصله به مسجد می‌رفت نمازش را می‌خواند و بعداً به منزل می‌آمد، وقتی از او پرسیدم چرا وقت ناهار به منزل نمی‌آیی؟ در جواب گفت: می‌خواهم دو استفاده بکنم هم نمازم را سر وقت بخوانم و هم وقتی دخترهای دبیرستانی تعطيل می‌شوند، نمی‌خواهم با آن‌ها هم مسير و آنان را مشاهده کنم.

نهادینه شدن حق‌طلبی شهید رضا از کودکی

هادی سلیمانی هم از درک عمیق برادر شهیدش سخن به میان می‌آورد و می‌افزاید: رضا از همان دوران کودکی با معصومین(ع) انس و الفت داشت و به‌دنبال راه حق و رسیدن به معرفت حقیقی بود، از همان کودکی در راه حق و حقیقت قدم برمی‌داشت و شاید بتوان گفت همین ویژگی‌ها بود که گاهی با سن کم‌ بسیار نسبت به فهم مسائل درک عمیق‌تری داشت.

وی می‌افزاید: در نواجوانی هم همیشه در حال رسیدن به رشد و کمال بود، رشد و کمالی که همه استعدادهای خودش را در راه حق شکوفا کند و فرصت لحظات زندگی‌اش را در راه علم، ورزش، تحصیل، فعالیت‌های فرهنگی و مطالعه سپری می‌کرد.

برادر شهید رضا سلیمانی می‌گوید: رضا بسیار اهل مطالعه بود و مطالعه کتاب‌های مذهبی را دوست داشت و در کنار اینکه دانش‌آموزی ممتازی در تحصیلات خود بود صرفاً تنها به مطالعات درسی نمی‌پرداخت و آثار شهیدان مطهری، دستغیب و دیگر آثار بزرگان دین را مورد مطالعه قرار می‌داد که حتی بعد از شهادت ایشان نامه‌ای از مجموعه‌ای فرهنگی بدست‌مان رسید که از رضا به‌خاطر شرکت در مسابقات کتابخوانی و فعالیت‌های مطالعاتی تقدیر شده بود.

شهید رضا، قلم و بیان خوبی داشت و کتاب مناجاتی نیز در این زمینه از ایشان به جا مانده است که جملاتی از مناجات وی به این گونه است: «الهی در این بیابان دنیا به‌دنبال آبی حیاتم تا روحم را با آن سیراب گردانم، جام عشقت، برایم گمشده‌ای است که دیوانه‌وار به این‌ور و آن‌ور می‌زنم تا آن را بیابم، بنده مسکین و گنهکار و خاطی و دلشکسته‌ای بی‌ارزشم، خود می‌دانم که جسم ضعیف و رنجورم تاب آتشت و شلاق‌هایت را ندارد، دفتر حسابم، کارنامه سیاهم، اعمال بی‌پایه‌ای که در ظاهر عبادت بودند و در پیشگاهت مردود، عرق شرم همراه با دنیایی از حسرت برای من جا می‌ماند».

انتهای پیام