غلامعلی طاهری، استاد نقاش، در گفتوگو با ایکنا درباره ویژگی هنر مطلوب و متعالی اظهار کرد: هنر فاخر هنری است که برای مخاطب انگیزه ایجاد کند تا به سمت مفاهیم متعالی پیش رود و هنری که فقط در جهت ترسیم زیبایی باشد، از نگاه من هنر متعالی محسوب نمیشود، هرچند ممکن است این آثار هم برای مخاطب از نظر کیفی جذاب باشند. مثلاً هنر آبستره یا انتزاعی با وجود اینکه از عناصر هنری گوناگون بهرهمند است، با این تعریف در چارچوب هنر مطلوب دستهبندی نمیشود.
وی افزود: میتوان هنر را به دو دسته کاربردی و غیرکاربردی تقسیم کرد، عنوان کاربردی هم ممکن است تعاریف گوناگونی داشته باشد. مثلاً عدهای معتقدند هنر برای هنر است و شاید هر نوع اثری را کاربردی بدانند. نمونههای آن را در هنرهای نوظهوری چون گرافیک شاهدیم که هنر را صرفاً در جهت تبلیغات به کار میگیرند، حتی در نقاشی هم ممکن است هنر تنها در جهت ترسیم زیبایی به کار گرفته شود. تمرکز بر زیبایی صرفاً تنها به کسب درآمد منجر میشود و بازخوردی برای مخاطب ندارد.
طاهری حافظ، سعدی، مولانا و... را بزرگترین هنرمندان عرصه ادبیات دانست و ادامه داد: در تاریخ ادبیات ایران شاعران بسیاری وجود دارند که آثارشان زینتبخش تاریخ این سرزمین است. مثلاً حافظ، سعدی و مولانا توانستند با هنرمندی علاوه بر زیبایی شعر، درس زندگی را هم در قالب عرفان و شهود به مردم بیاموزند و پس از گذشت قرنها اشعار آنها هنوز هم انسانساز است. همچنین این اشعار علاوه بر حظ معنوی، لذت درونی هم برای مخاطب دارد.
معنامحوری منافاتی با کیفیت ندارد
این نقاش اظهار کرد: معنامحوری اثر منافاتی با کیفیت ندارد، چون مطمئن باشید هیچ اثر انسانسازی بدون کیفیت نمیتواند مخاطبش را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین هنر کاربردی قطعاً از کیفیت فنی خوبی هم برخوردار است.
وی درباره آثاری که در نمایشگاهها با قیمت میلیاردی به فروش میرسد گفت: صاحبنظران باید ارزیابی دقیقی کنند، چون پشت این خرید و فروشهای میلیاردی در نمایشگاهها تبانی اقتصادی وجود دارد، زیرا بسیاری از آثار به هیچ وجه فرهنگی، ملی و اسلامی نیستند. البته این اتفاق در کشوری که فرهنگ دیرینه دارد اصلاً شایسته نیست. ممکن است بگویید که الگوبرداری از آثار غربی گاهی اوقات سبب اعتلای هنر میشود، اما این نگرش دقیق نیست، زیرا یک شاهکار هنری در غرب با توجه به ارزشهای آن سرزمین تبدیل به شاهکار شده است.
طاهری ادامه داد: «شام آخر» اثری شگفتانگیز است، اما آیا اگر از آن کپی شود باز هم آن اثر ارزشهای نسخه اصلی را دارد؟ در حقیقت الگوبرداری صرف از آثار غربی، تنها هویت ایرانی و اسلامی هنرمندان را از میان میبرد و هنرمندان میتوانند راهی را که اساتیدی همچون فرشچیان پیش گرفتهاند طی کنند زیرا با هویت دینی و ملی آمیخته است.
وی متذکر شد: الگو قرار دادن اساتید میتواند در همه ابعاد هنری مورد توجه قرار گیرد اما چون حوزه تخصصی من نقاشی است در این زمینه مثال میزنم. البته دلیل مهمتر اینکه ترویج هنر آبستره یا مدرن مرا نگران کرده است. چون این شکل از هنر در آینده قرار است چه چیزی را پیش روی ما قرار دهد؟ هنر آبستره یا مدرن از اواخر دوره پهلوی دوم آغاز شد و تا امروز هم ادامه دارد و بسیاری از ابعاد هنر بومی ایران را کمرنگ کرده است.
هنر با هنرمند زاده میشود
طاهری در پاسخ به این پرسش که خواستگاه و ریشه هنر فاخر را باید در دانشگاهها جستوجو کرد گفت: هنر با هنرمند زاده میشود. برای همین قابل آموزش نیست و بسیاری از هنرمندان بزرگ ایران و جهان آموزش آکادمیک ندیدهاند، هرچند بخشی از هنر هم وجود دارد که از آن به عنوان فن و تکنیک نام برده میشود. این بخش را میتوان آموزش داد. رنگ شناسی، طراحی یا مبانی هنرهای تجسمی از جمله این تکنیکهاست، ولی ماهیت هنر را با وجود اینکه قابل پرورش است نمیتوان آموزش داد.
وی اضافه کرد: دانشگاههای هنر متأسفانه درگیر یک دور باطلاند. این امر ناشی از سرفصلهایی است که چندین دهه در دانشگاهها در حال آموزش است، در حالی که این آموزشها فن و تکنیک هستند و هیچ ربطی به پرورش ندارند. در مقاطعی ما به دنبال پرورش هم بودیم و این امر در مدارس اتفاق میافتاد، اما حالا دیگر مدارس هم این مسئولیت را به شکل صحیح برعهده نمیگیرند. راهکار من برای دانشگاههای هنر این است که در کنار آموزش تاریخ هنر به روح هنر هم نظری ویژه داشته باشند.
طاهری در پایان تأکید کرد: هنر نقاشی نباید تحت سیطره نمایشگاهها و حراجیها باشد، بلکه همانند سینما که عیار فیلمها در جشنواره فجر سنجیده میشود، در این زمینه هم باید این روند اجرا شود. در این شرایط فرصتطلبان دیگر اجازه سوء استفاده نمییابند و آثار ارزشمند هم فرصت مییابند در کنار افتخار معنوی به درآمد اقتصادی هم دست پیدا کنند.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام