به گزارش ایکنا؛ بیست و ششمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «پژوهشهای ادبی قرآنی» به صاحبامتیازی دانشگاه اراک و مدیرمسئولی ابراهیم ابراهیمی منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بررسی زبان شناختی روش کاربست ترادف در قرآن (با محوریت آراء علامه طباطبایی)»، «بینامتنیّت واژگان و مفاهیم قرآنی در منظومه ویس و رامین»، «تحلیل متن سوره مریم براساس نظریه کنش گفتاری با تأکید بر الگوی جان سرل»، «بررسی تطبیقی رویکرد معناشناختی مفسرین و رویکرد زبانشناسی شناختی در درک آیات مرتبط با سوره های مکی و مدنی»، «کاربست اعتبارسنجی روایات و منقولات تاریخی در نقد خوانش ادبی معاصر از قصص قرآن با تأکید بر دیدگاه ادبی آیتالله جوادی آملی»، «بینامتنیت قرآنی در طربالمجالس براساس نظریة ژرار ژنت»، «تحلیل بافت متنی آیات «نفخ صور» بر اساس معناشناسی واژگانی، کارکردشناسی حروف و زیباییشناسی».
روش کاربست ترادف در قرآن
در چکیده مقاله «بررسی زبانشناختی روش کاربست ترادف در قرآن (با محوریت آراء علامه طباطبایی)» آمده است: «ترادف از جمله روابط مفهومی است که مورد توجه اصولیون، عالمان علوم قرآنی و نیز زبانشناسان قرار گرفته است. شناخت روشهای کاربست ترادف در تعامل با نوع همپوشانی واژگان و ترسیم میدان معناشناسی واژگان مترادف و بررسی تمایزات و فروق آن، برای فهم صحیح معانی آیات، ضرورت بسیار دارد؛ لذا سوال اصلی این پژوهش، آن است که روش کاربست ترادف در قرآن به لحاظ زبانشناختی چه صورتهایی دارد؟ بررسی روش کاربست ترادف در قرآن با روش تحلیلی و رویکرد معناشناسی، بیانگر آن است که عنایت به وحدت سیاق و پذیرش فرق بین اصل معنایی واژگان، حاکی از وجود نوعی ترادف نسبی در قرآن است که علامه از آن با عنوان «کالمترادف یا شبه ترادف» یاد میکند؛ بنابراین ترادف به معنای انطباق در هسته اصلی معناشناختی با وجود تفاوت در جنبههای عاطفی، در واژگان متقابل در وسعت معنا و شمول معنایی در جانشینسازی و تفاوت در همنشینها امری محقق و واقع است اما به معنای جایگزینی دقیق واژهها نیست؛ بنابراین با تبیین روابط مفهومی در سطح واژه و با تفکیک بین هممعنایی مطلق و نسبی، وجود هممعنایی مطلق پذیرفته نیست.»
تحلیل متن سوره مریم براساس نظریه کنش گفتاری
در طلیعه مقاله «تحلیل متن سوره مریم براساس نظریه کنش گفتاری با تأکید بر الگوی جان سرل» آمده است: «کاربست نظریههای جدید زبان شناسی در تحلیل متون دینی، افقهای جدیدی را در برابر پژوهشگران هر دو حوزه قرار میدهد. نظریه کنشهای گفتاری آستین و سرل از جمله این نظریهها میباشد. بررسی ارتباط میان ذهن گوینده و کنش و کاری که با زبان انجام میشود، هدف اصلی این نظریه زبان شناسی است که با تأثیر از مطالعات فلسفه تحلیلی مطرح شد. به کارگیری این نظریه در تحلیل متن قرآن، لایههای عمیقی از معانی آیات را آشکار میسازد و نشان میدهد که چگونه میتوان از گزارهها و اسلوبهای شایع در قرآن با توجه به سیاق و بافت آیات، معانی متعددی برداشت کرد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با تأکید بر الگوی جان سرل در این نظریه، به تحلیل کنشهای گفتاری در سوره مریم میپردازد.
نتایج پژوهش نشان میدهد که از میان کنشهای پنجگانه سرل، کنشهای اظهاری، ترغیبی و سپس عاطفی بیشترین بسامد را در این سوره دارند. کنش اظهاری غالبا به منظور باز خوانی سرگذشت اقوامی است که به دلیل غفلت و سرپیچی از پیشوایان دینی، دچار گمراهی و در نهایت هلاکت شدهاند. کنش ترغیبی ضمن آگاه نمودن مخاطبان از سرنوشت پیشینیان، آنان را به پیمودن مسیر سعادت و رستگاری تشویق میکند و کنش عاطفی نیز برای بیان حالات و شرایط روحی و عاطفی شخصیتهای مذکور در سوره مریم میباشد. غالب این کنشها به صورت غیر مستقیم میباشند و توان تعبیری و عمق معانی آیات به گونهای است که در بسیاری از موارد بیش از یک کنش گفتاری در این آیات وجود دارد.»
انتهای پیام