با درنگی کوتاه در تحمیدیهها و مناجاتها، اثرگذاری آیهها، روایتها و مناجاتهای اولیای دین را به خوبی درمییابیم. دعاهای دینی و مناجاتهای ائمه اطهار(ع)، معمولاً با حمد و ستایش الهی آغاز میشود و پس از آن، فقر و ناتوانی و نیاز بندگان و در پایان، خواهشها و عطشهای عمیق روحانی و عرفانی مطرح میشود. این نیایشها شامل مضمونهای تربیتی، اخلاقی و معنوی نیز هستند. در ادب فارسی، آثاری به نام الهینامه یا مناجاتنامه به یادگار مانده است که سوز و اشتیاق، لطافت و ذوق و زیبایی در آنها موج میزند.
شاعران و نویسندگان، از دیرباز به رسم خطبهخوانان و گویندگان، آغاز دیوان و کتابهای خود را به مناجات و راز و نیاز با پروردگار و ستایش پیامبر خدا(ص) و اولیای دین میآراستند. این نیایشها که سرشار از مضمونهای ژرف و نشانگر ذوق و روحِ لطیف گویندگان آنهاست، با ستایش پروردگار و توصیف مقام کبریایی حق آغاز میشوند. برشمردن صفات جمال و جلال الهی و تسبیح او و به ویژه از رحمت و مغفرت خداوندی سخن گفتن، بخش زیادی از این مناجاتها را شامل میشود. سپس گوینده به ناتوانی و نیاز خود میپردازد و گناهانش را برمیشمرد و از ساحت پروردگار بخشش میخواهد.
در ادب فارسی نمونههای دل پذیری از نیایش و مناجات میتوان یافت. نیایشها و مناجاتهای منثور خواجه عبدالله انصاری و تحمیدیههای لطیف و زیبای سعدی و مولوی، نمونههای باشکوهی از تحمیدیه در ادب فارسی است. لحن ساده و صمیمی مناجاتها، این آثار را از دیگر سرودهها و نوشتههای منظوم و منثور متمایز میکند. با زمزمه این نوشتهها، خواننده دامن از خاک برمیچیند و روحش در عالم پاک و روشنای افلاک به پرواز درمیآید.
مناجاتنامه ملا عبد اللطیف ابدالی، مناجات جهانیان جهانگشت از جلال الدین حسین بخارایی، مناجاتنامه چراغ از شیخ نصیر الدین محمود دهلوی، تحفه العابدین از ملاعبد اللّه سمنانی، ریاض العارفین (شرح صحیفه سجادیه) از مولا بدیع الزمان هرندی، جواهر مکنونه از ملا مصطفی بن محمد خویی، حصون الهیه از ابوعلی بن محمد باقر حسینی، ترجمه فارسی دعای کمیل از محمد باقر مجلسی، زاد المعاد و ربیع الاسابیع از محمد باقر مجلسی، ذخیرة الاعمال از یحیی بن محمد باقر مراغی، مفاتیح الجنات از ملا محمد باقر بن محمد مؤمن محقق سبزواری، الهی نامه از آیت الله حسنزاده آملی و ... نمونههایی دیگر از مناجاتنامهها هستند.
همچنین مناجاتهای پرشور و عارفانه مولا علی(ع) جزء ژرفترین و زیباترین مناجاتهاست و یا مناجات الهیات، گزیدهای از نیایشهای آسمانی است که ابو عبیداللّه محمد بن عمران مرزبانی از عالمان و محدثان و از مشایخ روایی شیخ مفید و سیدمرتضی آن را روایت کرده و خواجه عبدالحق سبزواری در قرن دهم آن را ترجمه کرده است.
گروه فرهنگی ایکنا، بنا دارد به صورت هفتگی گزیدههایی از نیایشهای ادبی را تقدیم مخاطبان کند که در ادامه یکی از این نیایشها را از خواجه عبدالله انصاری میخوانید.
الهی!
نور تو، چراغ معرفت بیفروخت، دل من افزونیست.
گواهی تو، ترجمانی من بکردند، ندای من افزونیست.
قرب تو چراغ وجد بیفروخت، همت من افزونیست.
بود تو کار من راست کرد، بود من افزونی ست.
الهی!
از بود خود چه دیدم مگر بلا و عنا؟ و از بود تو همه عطاست و وفا!
ای به بر پیدا! و به کرم هویدا. ناکرده گیر کرد رهی؛ و آن کن که از تو سزا.
الهی!
نام تو ما را جواز! و مهر تو ما را جهاز!
الهی!
شناخت تو ما را امان، و لطف تو ما را عیان.
الهی!
فضل تو ما را لوا، و کنف تو ما را مأوی!
الهی!
ضعیفان را پناهی، قاصدان را بر سر راهی.
مؤمنان را گواهی، چه بود که افزایی و نکاهی؟
الهی!
تو را که داند؟ که: تو را «تو» دانی! تو را نداند کس.
تو را، تو دانی بس! ای سزاوار ثنای خویش!
و ای شکرکننده عطای خویش! رهی، به ذات خود، از خدمت
تو عاجز، و به عقل خود از شناخت منت تو عاجز، و به کل خود، از شادی
به تو عاجز، و به توان خود از سزای، عقل تو عاجز.
کریما!
گرفتار آن دردم که تو درمان آنی.
بنده آن ثنایم، که تو سزای آنی، من در تو چه دانم؟ تو دانی!
تو آنی که گفتی که من آنم! آنی.