به گزارش ایکنا؛ نوزدهمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «جستارهای فقهی و اصولی» به صاحبامتیازی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «روش بهرهگیری از عمومات و مطلقات در حل مسائل مستحدثه»، «نگاهی نو به روش شناخت فقهی موضوعات عرفی»، «روششناسی اجتهاد در مسائل نوپدید»، «نقد توسعه اصطلاح حجیت خبر واحد از فقه به تفسیر و عقاید»، «مقایسه روش اجتهادی صاحب جواهر و محقق خویی»، «نگاهی به شیوههای معرفی نشده جمع ادلّه در کتاب جواهرالکلام و ارائه الگوریتم متناسب با آن»، «مقایسه روش استنباط اصولی و فقهی شیخ انصاری در حجیت شهرت»، «ماهیتشناسی الگوریتم اجتهاد»، «فرآیند حکمشناسی در استنباط».
روششناسی اجتهاد در مسائل نوپدید
در چکیده مقاله «روششناسی اجتهاد در مسائل نوپدید» میخوانیم: «روششناسی شاخهای از فلسفه دانش است که به بررسی اموری میپردازد که در شناخت روش یک علم کارایی دارند و در آن از مبانی، بایستهها، روشها، منبعها و آسیبهای تحقیق بحث میشود. اجتهاد بهمعنای عملیات یا ملکه استنباط احکام شرعی از ادله آن است. مسئله نوپدید موضوعی است جدید که حکم شرعی آن در نصوص دینی یافت نشود. نیافتن حکم شرعی به دو دلیل میتواند باشد: موضوع در زمان صدور نصوص وجود نداشته تا حکمی برای آن صادر شود؛ یا موضوع در زمان صدور نصوص وجود داشته، ولی خصوصیات، شرایط و قیود آن در عصر حاضر عوض شده که مقتضی حکم جدیدی است. اجتهاد در این مسائل مبتنی بر وجود حکم برای همه مسائل، انفتاح باب اجتهاد و رجوع ادله مسائل نوپدید به ادله سهگانه است که در آن باید به مبانی فقهی پایبند بود و شناخت دقیقی از موضوع داشت و به شرایط مکانی و زمانی توجه کرد. لزوم ارتقا از فقه موجود و مکشوف به فقه مطلوب، ارتقا از فقه منفعل به فقه طراح، رویکرد اجتماعی در اجتهاد، نگاه جامع در اجتهاد، تخصصیکردن مباحث فقه و ارتقا از موضوعشناسی سنتی به موضوعشناسی علمی از بایستههای اجتهاد در این مسائل است. برای اجتهاد در آنها به دو دسته ادله اجتهادی و فقاهتی تمسک میشود. ادله اجتهادی شامل ضروریات اسلام، حکم عقل، سیره عقلاء، عمومات و اطلاقات، قواعد اصولی، قواعد فقهی، تنقیح مناط، قیاس منصوص العله، قیاس اولویت، الغای خصوصیت، عرف، راهبردهای کلان فقه و مصلحت است. ادله فقاهتی شامل استصحاب، برائت، تخییر و احتیاط است. اشتباه در شناخت موضوع، تطبیق نادرست عمومات و اطلاقات بر مسئله، لغزش در تشخیص مصالح و مفاسد در مسئله، سقوط در التقاط، تحمیل بر شریعت، تناقضگویی و افتادن در دام عصریگرایی از آسیبهای اجتهاد در این مسائل است. این مقاله به بررسی روششناسی اجتهاد در مسائل نوپدید با روش توصیفی تحلیلی و اسناد کتابخانهای میپردازد.»
روش شناخت فقهی موضوعات عرفی
در طلیعه مقاله «نگاهی نو به روش شناخت فقهی موضوعات عرفی» آمده است: «موضوعات عرفی بخش عمدهای از موضوعات احکام فقهی را به خود اختصاص دادهاند که شناخت روشمند آنها در استنباط احکام فقهی نقش به سزایی دارد. آنچه در شناخت موضوعات عرفی حائز اهمیت است رویکرد فقهی در فرایند شناخت آنهاست؛ بدین معنا که باید جنبههایی از موضوعات مدِّ نظر متصدیان شناخت کاوش شود که در استنباط احکام فقهی مؤثرند. شناخت فقهی موضوعات عرفی دست کم شامل تشخیص مراحلی چون نوع، مفهوم، ملاکات و مصادیق آنها میشود که این مقاله تلاش دارد این مراحل را به صورت روشمند ترسیم نماید. یافتههای این مقاله حکایت از این دارد که اولین گام در شناخت موضوعات احکام، تشخیص نوع آنهاست و برای دستیابی به این مهم باید تعریف روشنی از موضوعات عرفی ارائه شود. موضوعات عرفی در دو دسته منصوص و غیر منصوص جای میگیرند که شناخت هر یک از مراحل و انواع مدِّ نظر، روش و قواعد مخصوص به خود را میطلبد. این مقاله برای تشخیص نوع موضوعات منصوص دو قاعده اصالت عدم نقل و اصالت عدم تقیید و برای تشخیص مفهوم آنها به سیزده نکته مهم اشاره کرده و در پایان به روش شناخت انواع موضوعات غیر منصوص پرداخته است.»
ماهیتشناسی الگوریتم اجتهاد
در طلیعه مقاله «ماهیتشناسی الگوریتم اجتهاد» میخوانیم: «تلاش این مقاله یافتن پاسخ این مسئله است که: آیا میتوان روشهایی را که فقیهان در استنباطات خود بهکار میبرند، با جزئیاتی که در ذهن فقیه میگذرد، کشف کرد و شبیهسازی نمود؟ اگر میتوان، چگونه؟ اگر استنباط (اجتهاد در اصطلاح فقهی)، تلاش معرفتی روشمند برای کشف موجّه «حُکم» در مورد «فعل مکلف» باشد و اگر عملیات استنباط و اجتهاد (فرآیند استنباط)، فعل و انفعالاتی باشد که فقیه برای کشفِ نظر شارع، بهصورت مرحله به مرحله انجام میدهد تا از نقطه شروع (مواجه با مسئله)، به نقطه پایان (صدور فتوا) برسد؛ و اگر روششناسی و ارائه الگوریتم که تعیین و توصیف دقیقِ مرحله به مرحله و قدم به قدمِ عملیات حلّ یک مسئله است، بهطوریکه نقطه آغاز و پایان، تعداد مراحل، ترتّب منطقی مراحل، دستورالعملهای اجرایی در هر مرحله بدون حفره میان دستورالعملها، توصیف شده باشد، آنگاه بهنظر میرسد که میتوان عملیات اجتهاد و استنباط را بهصورت الگوریتمی توصیف کرد. چگونگی این کار، با دو روشِ استقرای میدانیِ عملکردِ فقیهان و تحلیل آنها با رویکرد کشفِ روش است و دوم قیاسی بر اساس الزامات علّی معلولی موجود در دانش فقه و اصول فقه، انجامپذیرست. هر فقیهی روشِ استنباطی دارد که با تحلیل عملکرد او در استنباطاتش میتوان به جزئیات روشیِ او به مقداری که استفاده کرده است، دست یافت و براساس آن، روشهای مختلف فقیهان را نیز به مطالعه تطبیقی گذاشت. همچنین میتوان بر اساس روشِ قیاسی در کشف روند استنباط، روش هریک از آنها را اعتبارسنجی کرد.»
انتهای پیام