صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۱۸۹۳۸
تاریخ انتشار : ۰۴ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۸:۵۸
من‌الغریب الی‌الحبیب/ ۶

وقتی زهیر به خیمه حسین(ع) داخل می‌شد، تاجری دشمن با آل علی بود و وقتی خارج شد، بسانِ آن ساحرِ عصا پرت‌کرده‌‌ منقلب بود که گفت هیچ اشکالی ندارد، اگر هزار بار بمیرم و زنده شوم، دست از مسیر حسین(ع) بر نمی‌دارم.

به گزارش ایکنا، سلسله‌پادکست‌های «من‌الغریب الی‌الحبیب»، روایتی قرآن‌محور از شرح اشتیاق و دلدادگی برای کربلایی‌شدن و در زمره یاران حسین(ع) قرار گرفتن است.

غریبی از دیار غربت که تا کوی حبیب، ۱۰ منزل فاصله دارد، در منزلگاه پنجم، آیات 46 تا 50 سوره شعرا و ماجرای زهیر ابن قین را شاهد می‌گیرد و معرفت حقیقی را از خدا طلب می‌کند.

وقتی ساحران فرعون، ناتوانی خود را فهمیدند، بر زمین افتاده و گفتند ایمان آوردیم به خدای جهانیان. و وقتی فرعون به آن‌ها گفت: «لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ»، دست‌ها و پاهایتان را قطع می‌کنم، گفتند: لا ضَیر، هیچ اشکالی ندارد. «إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ»، همانا به سوی پروردگار بازمی‌گردیم. آن کَس که تو را شناخت جان را چه کند؟

این معرفت را زهیر نیز به دست آورد آن هنگام که در منزلگاهی میان مکه و کربلا، حسین ابن علی(ع) را ملاقات کرد. وقتی به خیمه حسین داخل می‌شد، تاجری دشمن با آل علی بود و وقتی خارج شد، بسانِ آن ساحرِ عصا پرت‌کرده‌‌ منقلب بود که گفت هیچ اشکالی ندارد، اگر هزار بار بمیرم و زنده شوم، دست از مسیر حسین(ع) بر نمی‌دارم.

صدا: سلما آرام، مجتبی اصغری

انتهای پیام