صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۲۹۵۳۴
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۴

به باور مظاهری، دامن‌زدن به افتراقات، بستر مساعدی برای رشد و گسترش منازعات درون‌دینی و خشونت‌های مذهبی فراهم می‌کند؛ خشونت‌هایی که صفحات متعددی از تاریخ ادیان جهان را پر کرده است و در آن‌ها، طرفِ دراقلیت به‌مراتب بیش از اکثریت قربانی خشونت بوده و متحمل هزینه شده است.

به گزارش ایکنا؛ محسن حسام مظاهری، پژوهشگر اجتماعی در یادداشتی به بررسی پیامدهای به کار بردن لفظ «شهادت» از سوی برخی شیعیان برای اشاره رحلت پیامبر اکرم(ص) پرداخته است. متن یادداشت از نظر می‌گذرد؛

«این روند تدریجی تغییر‌ در سالهای اخیر درباره وفات حضرت زهرا(س)، رحلت پیامبر اکرم(ص) و حتی وفات حضرت زینب و ام‌کلثوم هم به کار رفته است. کافی است به تقویم‌های رسمی کشور و مطبوعات مثلا بیست سال پیش مراجعه کنید. حتی در تبلیغات و اعلانات مجالس و هیئت‌های مذهبی نیز کاربرد متداول تعبیر شهادت در مناسبت‌های مذکور امر متأخری است.

اعتبارسنجی این منابع موضوع بحث من نیست و در درجه‌ی دوم اهمیت قرار دارد. محققان و تاریخ‌پژوهان درباب صحت و سقم روایات تاریخی مستند این تغییرات مقالات متعددی نوشته‌اند. اما مهمتر از بررسی‌های تاریخیِ شهادت یا وفات بزرگان دینی، پاسخ به این پرسش است که چرا استنادات تاریخی پیشتر محل توجه نبودند؟ چرا در ادوار گذشته شیعیان به این منابع استناد نمی‌کردند؟ چرا منابع این روایات پیشتر مورد رجوع نبودند یا این برداشت‌ها چنین فراگیر نبود؟

آنچه این تغییرات را تبیین می‌کند فراخوان تاریخ توسط شرایط اجتماعی است. اینکه پس از ادوار مختلف در زمانه‌ی ماست که مناسک و تقویم مناسکی فربه‌ و فربه‌تر می‌شوند و تغییراتی در ادبیات مذهبی و مناسکی پدید می‌آید که نوعا‌ً در راستای تشدید تقابل‌های مذهبی و هویت‌سازی‌های فرقه‌ای است،‌ ریشه در مجموعه تغییرات فرهنگی اجتماعی و سیاسی دارد.

این روند، همچنین نشانه‌ افول گرایش‌ تشیع سیاسی (به‌عنوان منادی و متولی شعار وحدت و تقریب مذاهب) و ریزش بدنه‌ مذهبی حاملان و حامیان این گفتمان و در مقابل قدرت‌ گرفتن گرایش‌های سنتی و هویتی (که برجسته‌سازی ویژگی‌های فرقه‌ای شیعه و تغلیظ تمایزات با اهل سنت را دنبال می‌کنند) است.

امتداد این مسیر، گرچه در کوتاه‌مدت تأمین‌کننده‌ منافع گروه‌هایی از صاحبان قدرت و روحانیت رسمی است، و گرچه خوشایند عامه‌ی شیعه و ارضاکننده‌ی هیجانات مذهبی توده‌ای است، اما درنهایت امر به‌ زیان جامعه‌ی شیعه خواهد بود. چراکه دامن‌زدن به افتراقات، بستر مساعدی برای رشد و گسترش منازعات درون‌دینی و خشونت‌های مذهبی فراهم می‌کند؛ خشونت‌هایی که صفحات متعددی از تاریخ ادیان جهان را پر کرده است و در آن‌ها، طرفِ دراقلیت به‌مراتب بیش از اکثریت قربانی خشونت بوده‌ و متحمل هزینه شده‌ است. مروجان و بانیان تغییرات مناسکی مذکور غافل‌ از آن اند که «فرقه‌ شیعه‌» به‌مراتب آسیب‌پذیرتر از «مذهب شیعه» است.»

انتهای پیام