صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۴۱۶۷۵
تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱۳۹۹ - ۲۳:۲۳

غلامحسین رحیمی‌شعرباف با بیان اینکه در گذشته و در دوران شکوفایی علمی، حوزه‌های علوم طبیعی و اسلامی جداگانه نبودند، اظهار کرد: بهترین الگوهای ما یعنی حوزه و دانشگاه و یا الهیات و طبیعیات و ... در گذشته واحد بودند و زیر یک چتر زیست می‌کردند، توسعه پیدا می‌یافتند و متکامل می‌شدند. باید کاملا میدانی و عملیاتی فکر کنیم و عملکرد ما باید هرساله قابلیت سنجش داشته باشد.

به گزارش ایکنا، نشست تخصصی «همکاری علمی حوزه و دانشگاه در راستای بازسازی و تحول علوم انسانی»، امروز ۲۷ آذر با سخنرانی حجت‌الاسلام علی‌محمد حکیمیان، رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، آیت الله سیدمحمد غروی، رئیس پژوهشکده علوم رفتاری، آیت‌الله علیرضا اعرافی، مدیر حوزه‌های علمیه کشور، محمد فتحعلی‌خانی، رئیس پژوهشکده علوم اسلامی و غلامحسین رحیمی شعرباف، معاون پژوهشی و فناوری وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به صورت مجازی برگزار شد.

در ادامه متن صحبت‌های غلامحسین رحیمی‌شعرباف، معاون پژوهشی و فناوری وزارت علوم تحقیقات و فناوری از نظر می‌گذرد؛

مروری بر برخی از آثار ابوریحان داشتم؛ چون چند سال قبل بحث نحوه اندازه‌گیری فاصله شهرها روی زمین بود که این کار بسیار سخت است. چون زمین یک سطح کروی است و وقتی می‌خواهید فاصله دو نقطه را در یک فضای تخت اندازه بگیرید، ساده است و قضیه فیثاغورس مشهور است، اما وقتی روی سطح کروی می‌آید سطح خمیده می‌شود و کار سختی است و ابوریحان در کتاب «تحدید» خود روش تعیین فواصل شهرها را روی سطح کره زمین مشخص می‌کند.

حوزه‌های علوم طبیعی و اسلامی در گذشته یکی بودند

در اینجا باید اشاره کنم که مدیریت انجمن جغرافیا را از انقلاب می‌شناسم که سال‌ها ایشان نماینده مجلس بوده‌اند. اما من از ایشان سؤال کردم تا جایی که من می‌دانم در تمدن اسلامی دانشمندان متعددی در حوزه جغرافیا کار کرده‌اند که در جغرافیای ریاضی سرآمد بوده‌اند. به نظر من ما از نظر علمی به اندازه دو واحد درس برای این جغرافیا نداریم که دانشجویان رشته جغرافیا این را بگذارند. متوجه شدم ایشان به رغم اینکه این تدین و تعهد را دارند و خودشان نیز از اساتید فاضل جغرافیا هستند، اما به این مسئله توجه نکرده‌اند. در گذشته و در دوران شکوفایی علمی، حوزه‌های علوم طبیعی و اسلامی جداگانه نبودند؛ یعنی حوزه‌های علمی داشتیم و بهترین نمونه از پیوند آن چیزی است که نامش را حوزه و دانشگاه می‌گذاریم.

یعنی نهادهای علمی آن زمان، مصداق پیوند و حضور یکجای حوزه و دانشگاه بودند. به دیگر سخن، علوم اسلامی، طبیعی، هنر و صنعت باهم بودند. صنعتگران به کارگاه‌ها رجوع می‌کردند، اما اساتید در همین حوزه‌ها بودند. اگر ما این نکته را متوجه شویم، یک گام مهم در جهت پیوند بین حوزه و دانشگاه برداشته‌ایم. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اساتید فاضلی دارد و اگر بخواهیم در مورد الهیات و طبیعیات و پیوند اینها صحبت کنیم، باید برویم و ببینیم حکمای بزرگ ما چطور این دو را زیر یک چتر آوردند و چطور شالوده واحدی برای اینها فراهم کردند.

الگوی ما میراث حکمی خودمان است

ممکن است در حال حاضر نتوانیم از آنها استفاده کنیم، اما باید الگو داشته باشیم و نمی‌توانیم از دانش غرب استفاده کنیم و بگوییم اینها را با الهیات خود پیوند بزنیم. بهترین الگوهای ما یعنی حوزه و دانشگاه و یا الهیات و طبیعیات و ... در گذشته واحد بودند و زیر یک چتر زیست می‌کردند، توسعه پیدا می‌یافتند و متکامل می‌شدند. خواهش من این است که این مباحث به عنوان روز وحدت حوزه و دانشگاه جدی گرفته شود. ما می‌خواهیم یک نهاد علمی داشته باشیم که متولی این امر باشد که قانوناً هست، اما دلیل ندارد متصدی هم باشد. یعنی از توان پژوهشگاه‌هایی که در تهران و ... هستند باید استفاده کنیم، اما تقسیم کار باید بر عهده پژوهشگاه حوزه و دانشگاه باشد.

باید کاملا میدانی و عملیاتی فکر کنیم و عملکرد ما باید هرساله قابلیت سنجش داشته باشد که بگوییم در سال 99 نسبت به سال 98 این گام‌ها را برداشته‌ایم، این اثربخشی را داشته‌ایم و اثر این کار حس شده است. لذا وظیفه سنگین و مهمی در این زمینه داریم که به همت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه انجام می‌شود. پژوهشگاه‌های خوبی وجود دارد، گرچه همه نقائص اساسی دارند و زمانی که بخواهیم در مورد حوزه و دانشگاه به صورت جامع فکر کنیم، این نقص‌ها به چشم می‌خورد. بحث علوم انسانی موضوعی است که نزدیک‌ترین مسافت را در ارتباط با وحدت حوزه و دانشگاه از نظر علمی دارد. علومی که در حوزه تدریس می‌شود، ماهیت انسانی دارند تا طبیعی، اما همین الان در دانشگاه‌های ما حداکثر 30 درصد علوم انسانی هستند و آنها نیز نباید کنار روند.

ممکن است اینها کنار هم باشند، اما کنار هم نشستن و مباحث اجتماعی و علمی را مطرح کردن شاید آنها را به نقطه‌ای برساند که ما نمی‌توانیم حدس بزنیم که نتیجه آن چه می‌شود. یک نمونه را مطرح می‌کنم؛ بنده می‌خواستم روی فلسفه فناوری کار کنم. نزد یکی از اساتید رفتم که این رشته را تدریس می‌کنند. گفتچه کتبی را تدریس می‌کنید؟ ایشان لیست این کتب را روی سی‌دی ریخته و به من معرفی کردند. دیدم چند کتاب عالی در این لیست دارد که البته چند مورد ترجمه بود و چند مورد هم به زبان انگلیسی. می‌خواهم بگویم، متاعی که نزد یک استاد دلسوز قرار دارد، ترجمه آثار غربی‌هاست. اما باید به حکمای خود نیز توجه کنیم. نکته این است که این را کجا باید روی میز بگذاریم؟ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه باید توانمندی‌ها را فعال کند که اینها را عرضه کنیم و بگوییم این آثار را هم داشته باشیم.

واحدهای مواریث‌پژوهی ایجاد خواهند شد

کاری که پژوهشگاه حوزه و دانشگاه می‌کند ارزشمند است، اما مشابه آن را کم‌وبیش دارند کار می‌کنند، اما این بخشی که مطرح می‌کنم را کسی کار نمی‌کند. ما می‌خواهیم در برخی از دانشگاه‌ها به کمک دکتر بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، یکسری واحدهایی را به نام مواریث‌پژوهی راه بیندازیم؛ مثلا در دانشگاه تبریز، بحث نجوم را داریم که باید کار کنند. در دانشگاه مشهد، خیام‌پژوهی را راه بیندازیم و یا در دانشگاه اسدآباد، سید‌جمال‌الدین پژوهی را راه بیندازیم. در حوزه فیزیک نور نیز ابن‌هیثم‌پژوهی را می‌توان راه انداخت.

این یکی از محورهای حوزه و دانشگاه است؛ چون همه اینهایی که اسم بردم در نهادهای علمی حوزوی و دانشگاهی قدیم ما پدید آمده‌اند و توسط حکمایی پدید آمدند که خود، حکیم الهی بودند و آثار حکمی متفاوتی دارند. راهِ نرفته در خصوص حوزه و دانشگاه خیلی زیاد است و شخصا علاقه دارم با محوریت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و با تغییرات بنیادین که پژوهشگاه پدید می‌آورد، این کار شروع شود؛ چون زمینه‌اش آماده است و امام راحل و رهبری خواسته‌اند و هر چقدر هم ساکت‌تر شویم، بیگانگی بیشتر می‌شود.

خوشبختانه در قم و در حوزه فضای علمی جدید، بدون اینکه لزوما بخواهند وارد علم جدید شوند این علوم پدید آمده است؛ یعنی مدرسان فاضلی را داریم که خود را با تکنولوژی‌های روز مجهز کرده‌اند. این تکنولوژی‌ها مانند مرکز کامپیوتری نور است و هر چقدر که عمیق‌تر شوید و استفاده خود را عمیق‌تر کنید، به این شالوده، بیشتر پی می‌برید. همچنین مرکز پژوهشی علوم شناختی در دانشگاه تهران را داریم که هم متخصص مغز و اعصاب می‌خواهد و هم متخصص فلسفه ذهن که باید باهم کار کنند.

انتهای پیام