صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۴۷۵۷۱
تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱۳۹۹ - ۲۲:۰۵

استاد دانشگاه شهید بهشتی به ارائه توضیحاتی در مورد مدرسه مدیریتی آیت‌الله مصباح یزدی پرداخت و بیان کرد: از همان سال‌های نخستین آشنایی با ایشان در مورد مدیریت و اهمیت آن گفت‌وگو داشتیم و از همین‌رو اقدام به جذب طلاب کردیم و یکسری از آنها نیز برای آموختن بیشتر از سوی آیت‌الله مصباح به خارج از کشور اعزام شدند.

به گزارش ایکنا، مراسم نکوداشت منزلت علمی و عملی آیت‌الله مصباح یزدی، امروز، 24 آبان‌ماه به همت مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا و با سخنرانی جمعی از اندیشمندان برگزار شد. در ادامه سخنان علی رضائیان، استاد دانشگاه شهید بهشتی را می‌خوانید که در زمینه مدرسه مدیریتی آیت‌الله مصباح یزدی ایراد شده است؛

آیت‌الله مصباح پس از موسسه در راه حق، موسسه باقرالعلوم(ع) را ایجاد کردند. در آنجا رشته‌های مختلف علوم انسانی به جز مدیریت وجود داشت. یکی از تجاری که کمک می‌کردند نیز آقای سیدمرتضی هاشمی بود که ایشان از عراقی‌های ایرانی‌الاصل بود و در حوزه انقلاب علاقه‌مند بود و همه تلاش خود را مصروف می‌کرد. آیت‌الله مصباح می‌گفت بعد از انقلاب مدیر کم داریم و به همین دلیل در منزلشان جلسه‌ای گرفتند و در آنجا با ایشان صحبتی را در مورد اهمیت مدیریت عرض کردم و گفتم مطالعاتی که در سطح سازمان‌ها اجرا می‌شود، در سطح کلان نیز استفاده می‌کنند، از جمله این پژوهش را توضیح دادم که آمده‌اند و تعارضاتی که بین اتحادیه‌های کارگری و مدیریت‌ها وجود داشته را بررسی کرده و یک مدل ارائه داده‌اند که در تعارض، افراد چه برخوردی دارند.

در جنگ تحمیلی با همین مدل با ما برخورد می‌کنند. چون وقتی دو گروه خود را حق و دیگری را باطل می‌دانند، جنگ قدرت ایجاد می‌شود. همه دنیا کمک عراق بودند و برخی کشورها نیز چون منافعشان با ما گره خورده بود، از ما حمایت‌هایی می‌کردند، برای اینکه اینها بتوانند این جنگ قدرت را به نفع خود تمام کنند، تبلیغات کردند که جنگ بد است و ... . لیبرال‌ها نیز از این شعارها می‌د‌ادند و می‌خواستند نگرش را تغییر دهند، چون اگر دو گروه بگویند تعارض هست، توافق هم می‌شود کرد، اما امام این را قبول نکرد. سپس آمدند و گفتند هزینه دستیابی به اهداف را بالا می‌بریم و آمدند و موشک باران شهرها شروع شد و ارزش‌هایی که برای آن انقلاب شده بود، خدشه‌دار می‌شد. چون زن و مرد و ... به پناهگاه می‌رفتند و ما را به جایی رساندند که جز قبول قطعنامه راه دیگری وجود نداشت.

کارکرد مدیریت در سطح جامعه

این را برای استاد توضیح دادم که اینها این مدل را بر اساس مطالعات سازمانی استفاده کرده‌اند و دانش مدیریت اینطور نیست که بگوییم فقط برای سازمان است، بلکه در سطح جامعه نیز کاربرد دارد. استاد در آن جلسه گفتند که هدف ما این است که در رشته‌های مختلف علوم انسانی، طلابی را تربیت کنیم که اینها، هم با دانش روز آشنا باشند و هم با مسائل اسلامی که سپس پژوهشگر آن حوزه خاص شوند. برای تحول در علوم انسانی دید وسیعی داشتند و در مدیریت نیز در سال هفتاد، دانشجو گرفتند و از همان زمان هم مسئولیت گروه مدیریت را به بنده سپردند.

ایشان فرمودند ضمن اینکه دانشجو می‌گیریم، این کار برای کوتاه‌مدت است و برای بلند‌مدت نیز لازم است برنامه داشته باشیم و نظریات مدیریتی را که بار ارزشی بیشتری هم دارد، مورد توجه قرار دهیم و بعد پیش‌فرض‌های آن را بررسی کنیم و ببینیم اگر با ارزش‌های ما اختلافی دارد، آنها را اصلاح کنیم. چون مدیریت، عمل است و نمی‌توان کار را تعطیل کرد و گفت می‌خواهیم مطالعه کنیم. یک فرد مسلمان نیز نباید کاری خلاف ارزش‌های اسلامی انجام دهد. یکسری طلاب را انتخاب کردند و گفتند اینها در جلسات مشترک با اساتید دانشگاه باشند تا مباحث را مطرح کنیم و به این طریق پیش برویم تا پالایشی انجام شود. آن زمان در دانشگاه تهران رئیس دانشکده مدیریت بودم و از دانشگاه‌های دیگر و حوزه نیز در آن جلسات می‌آمدند. اینها آمدند و من مباحث رفتار را ارائه می‌دادم و بحث می‌شد و پس از اینکه بحث‌ها انجام می‌شد، استاد می‌آمدند و جمع‌بندی می‌کردند.

اعزام طلاب به خارج از کشور از سوی آیت‌الله مصباح

تیم‌هایی داشتیم که نظریه‌های مدیریتی را از منابع اصلی استخراج کنند و در آن جلسات بتوانیم اینها را ارزیابی کنیم و این برنامه یک سال و نیم ادامه داشت. بعد از آن، چون موسسه باقرالعلوم(ع) به موسسه امام خمینی تبدیل شد، تصمیم گرفتند یک عده از طلاب را برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بفرستند. همه این دانشجویان که در این یک سال و نیم با آنها کار کرده بودیم، اعزام شدند. پس این کار در اینجا متوقف شد و ما سعی کردیم ادامه دهیم، اما در آن یک سال و نیم، جمع‌بندی‌هایی را آیت‌الله مصباح داشتند و همایشی نیز در مشهد داشتیم و در نهایت ثمره این تلاش‌ها همین کتابی شد که پیش‌نیازهای مدیریت اسلامی را مطرح می‌کرد.

سپس اقدام به جذب دانشجو در مقاطع کارشناسی و ارشد در موسسه کردیم و در سطح دکتری هم دانشجو گرفتیم و تا الآن حدود دویست دانشجوی فارغ‌التحصیل داریم و بیست و پنج نفر در مقطع دکتری فارغ‌التحصیل شده‌اند و دیگران نیز در سطح ارشد هستند. اینها کتاب‌ها و آثاری دارند و تحقیقات آنها با بحث ارزشی انجام می‌شد و ما بیشتر می‌خواستیم بتوانیم انطباق این مباحث را با ارزش‌های اسلامی نشان دهیم و پایان‌نامه‌ها نیز در این راستا تعریف می‌شد و الآن کم‌کم آثار آن تلاش‌ها خودش را نشان می‌دهد. مثلاً یکی از دانشجویان همان موسسه، آقای منطقی هستند که کتابی در حوزه رفتار می‌نویسند که بسیار کار خوبی است و با نگاه ارزشی و کاربردی کار را پیش می‌برند.

آیت‌الله مصباح نیز همیشه متواضعانه در آن جلسات شرکت می‌کردند و بحث‌ها را پیش می‌بردند و امیدواریم در آینده نیز هرچه بیشتر آثاری را در این زمینه ببینیم. البته به این حد در مدیریت اسلامی اکتفا نکردیم، چون بنده هم رئیس دانشکده مدیریت دانشگاه تهران بودم و در دانشگاه تربیت مدرس نیز بودم و درسی تحت عنوان مبانی فلسفه مدیریت از منظر ارزش‌های اسلامی در مقطع دکتری گذاشیم و می‌خواستیم از حوزه و دانشگاه، استاد داشته باشیم. البته از علامه جعفری هم درخواست کردیم که ایشان فرمودند در مورد حقوق اسلامی کار می‌کنم و در مورد مدیریت آشنایی ندارم که پس از آن با افراد دیگری آشنا شدیم. این درس در سطح دکتری بود و استاد هم می‌خواستیم و از آقای نقی‌پورفر درخواست کردیم و تدبر در قرآن را توضیح می‌دادند.

ایشان آن زمان خیلی جوان بودند و پذیرش یک طلبه جوان سخت بود و من و دکتر زندیه نیز از ابتدا تا انتهای کلاس را می‌نشستیم. روشی که ایشان داشت، این بود که تدبر در قرآن را مطرح می‌کرد که اگر مدیران با صرف و نحو و ... ، آشنا باشند و روزی دو صفحه از قرآن بخوانند، با رعایت شرایط تدبر می‌توانند استنباط‌هایی برای خود داشته باشند، چون مدیر گاهی نمی‌تواند مشکل خود را به هرکسی بگوید و قرآن منبع خوبی در این زمینه بود که مدیران به‌قدری ابن‌المشغله هستند که نمی‌توانند این کار را انجام دهند. همچنین جلساتی نیز در حاشیه داشتیم که به عنوان فوق برنامه دانشجویان دکتری برگزار می‌شد.

انتهای پیام