صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۵۵۱۵۱
تاریخ انتشار : ۰۴ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۴
یادداشت/

عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد در یادداشتی اختصاصی به ایکنا با تأکید بر اینکه جمع قرآن در صدر اسلام از سوی خود پیامبر(ص) انجام شد، ولی در میان دوجلد قرار نگرفت، بیان کرد: آنچه در زمان عثمان صورت گرفت، توحید مصاحف به معنای پاک کردن مصحف‌ها از روایات و نه یکسان کردن قرائات بود؛ زیرا هیچ یک از سه خلیفه، در مورد لفظ قرآن و قرائت آن، اختلافی نداشتند.

به گزارش ایکنا، لاله افتخاری، عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد و دبیرکل اتحادیه جهانی زنان مسلمان در یادداشتی اختصاصی به ایکنا به تحلیل روایات جمع قرآن در صدر اسلام در زمان حیات پیامبر و زمان خلفا پرداخت. متن این یادداشت به این شرح است:

یکی از مسائلی که در بحث قرآن و تاریخ آن بسیار مطرح و البته مورد تضارب آراء و گاه تقابل و آشفتگی آن‌هاست، موضوع جمع قرآن است. اختلافات در بحث معنا و مقصود از جمع قرآن، اهداف و مراحل آن، انجام آن به دستور چه کسی، توسط چه فرد یا افرادی، در چه زمانی و چگونه، موانع و چالش‌های پیش رو، از جمله مسائلی است که درباره این امر مهم مطرح است. علاوه بر آنکه بعضی از روایات جمع قرآن دستاویزی برای مدعیان تحریف قرآن و به اصطلاح قرآن‌پژوهان از میان خاورشناسان و دگراندیشان شده است؛ به گونه‌ای که برخی، از این مطالب تحریف لفظی قران، نسخ تلاوت و نص و غیر وحیانی بودن قرآن را استنباط کرده‌اند.

جمع و تدوین قرآن در زمان پیامبر(ص)

در مورد اینکه جمع قرآن به چه معناست و تعریف اصطلاحی آن چیست چند دیدگاه مطرح است:

- جمع حروف و کلمات در جملات( گردآوری حروف و کلمات در یک جمله و جمله در آیه)

- جمع و گردآوری آیات در سینه و صدور و حفظ آن توسط افراد (در این باره ادله زیادی وجود دارد که این مورد به صورت شایع در زمان پیامبر اتفاق افتاده است)

- جمع و گردآوری حروف و کلمات در یک مجموعه (حروف و کلمات در آیات، آیات در سوره‌ها، سوره‌ها در قرآن با ترتیب کنونی) در مورد این تعریف، بحث و اختلاف دیدگاه وجود دارد و این سوالات مطرح است که:

۱- آیا در زمان پیامبر به صورتی که اکنون موجود است(به ترتیب چینش فعلی سوره‌ها) قرآن گردآوری شده بود یا خیر؟ 

۲- آیا قرآن در زمان پیامبر(ص) جمع شده بود یا نه؟ 

۳- آیا چیزی به اسم قرآن یعنی مصحف یا کتابی که مجموعه آیات و سوره‌ها را در خود گرد آورده باشد در زمان پیامبر موجود بوده یا نه؟

۴- خلفاء در خصوص جمع قرآن چه اقدامی انجام دادند؟ هدف یا اهداف آنها چه بوده است؟

ادله موافقان جمع قرآن در زمان پیامبر(ص) 

ادله بسیاری در مورد جمع قرآن در زمان پیامبر(ص) وجود دارد که بعضا عبارتند از:

۱- دلسوزی پیامبر برای اسلام و مسلمانان؛ که آیه ۶ سوره کهف و آیه ۳ سوره شعرا به این موضوع اشاره دارند. این آیات نشان‌دهنده آن است که پیامبر با تمام وجود خویش برای هدایت  مردم  تلاش می‌کرده‌اند. 

۲- آگاهی حضرت از آنچه بر سر کتب یهود و نصاری آمده بود که چون کتاب آسمانی آنها در زمان حیات پیامبرشان نوشته نشده بود، دستخوش تغییرات و تحریفات بسیار شدند. بنابراین اگر قرآن نوشته نمی‌شد و اگر قرآن نوشته شده جمع نمی‌شد، مشکلی پیش می‌آمد که تا امروز نیز ادامه می‌داشت و این از حکمت و دور اندیشی پیامبر(ص) به دور است. 

۳-روایات دال بر دستور پیامبر به نوشتن مطالب دینی بویژه قرآن کریم «استعن بیمینک»

۴- گزارشات تاریخی دال بر اینکه اگر پیامبر یا امام علی(ع) در سفر بودند و آیه‌ای نازل می‌شد حضرت تمام مطالب را به امام علی می‌فرمودند و امام نیز آنها را به صورت کامل چه در قالب لفظ قرآن و چه به صورت تفسیر، تأویل، ناسخ و منسوخ و هر آنچه که در رابطه با یک آیه نیاز بود را از پیامبر فرا می گرفتند. وذبرغم آنکه حضرت علی(ع)  تمام این موارد را در سینه خود حفظ و ضبط کرده بودند اما پیامبر به ایشان دستور دادند آنها را بنویسد و تأکید کردند که «برای آیندگان بنویس».

۵- پیامبر تعدادی از افراد را به عنوان کاتبان وحی همراه داشتند. یعنی قرآن در زمان پیامبر نوشته شده است.

۶- روایاتی در مورد اینکه پیامبر ترتیب سوره‌های قرآن را بیان کردند نشان می‌دهد که قرآن در زمان رسول اکرم و تحت نظر ایشان نوشته و مرتب شده و جای سوره‌ها هم مشخص شده بوده است.

۷- در روایتی از زید بن ثابت نقل شده است که ما نزد پیامبر بودیم و قرآن را از روی نوشته‌های پراکنده‌ای که وجود داشت می‌نوشتیم.

۸- هر چند که قرآن به صورت مستمر ولی جدا از هم نازل شده (با دلایل بسیاری مثل اسباب نزول، سوالات، اتفاقات و غیر آن که بر نزول قرآن به صورت تدریجی دلالت دارد ) لذا تا آخرین ساعات عمر پیامبر امکان نزول آیات وجود داشت. بنابراین، قرآن تا اواخر عمر پیامبر نوشته شده بود و ترتیب آن (چینش کلمات در  آیات، آیات در سور و سوره ها در کل قرآن) هم مشخص شده اما در یک جا و بین دو جلد جمع نشده بود؛ زیرا ممکن بود هر لحظه آیه‌ای نازل شود و ناگزیر پیامبر آن را بین آیات یک سوره جای گذاری می‌کرد، پس امکان جمع‌آوری و شیرازه کامل قرآن به صورت یک کتاب کامل نبود.

۸- پیامبر(ص)  به امام علی فرمودند: «یا علی! القرآن خلف فراشی» آن را جمع کن. امام علی آن را به یکدیگر دوخت. (قرآن پراکنده نبود، فقط به صورت بین دو جلد جمع نشده بود.)

۹- روایتی است که ابن مسعود می‌گوید: پس از نزول آیات قرآن ما در مسجد می‌نشستیم و حلقه‌هایی را تشکیل می‌دادیم و از یکدیگر می‌پرسیدیم که به کجا رسیدی؟ از این مطلب چنین برداشت می شود که  قرآن، متنی پراکنده نبوده است وگرنه پرسیدن این سوال که به کجا رسیدی مفهومی نداشت.

۱۰- تعداد حافظان قرآن در زمان پیامبر بسیار زیاد بود به طوری که در جنگ یمامه بنابر قولی ۷۰ نفرو به نقلی ۳۰۰ حافظ قرآن به شهادت رسیدند. حافظان در مسجدالنبی به حفظ قرآن می‌پرداختند و حفظشان را با یکدیگر مرور می‌کردند یا بعضاً به پیامبر تحویل می‌دادند. علاوه بر این حافظان، در روایات زیادی از سه یا چهار نفر از جمله امام علی به عنوان «جماع القرآن«(جمع‌کنندگان قرآن) نام برده شده است. این مطلب نشانگر آن است که جمع به معنای جمع در سینه و حفظ در صدور نیست بلکه به معنای جمع قرآن با تعریف مورد نظر ما در زمان پیامبر است.

۱۱- روایاتی  وجود دارد که نشانگر آن است که پیامبر همواره سفارش می‌کردند که وقتی به بلاد کفر می‌روید مصحف( کتاب قرآن) را با خودتان نبرید.در نتیجه قرآن جمع شده بود و به صورت مجموعه موجود بود.

۱۲- حدیث ثقلین: منظور از کتاب مجموعه گردآوری شده بود.

۱۳- در متون تاریخی ذکر شده است که وقتی صحابه به مناطق و جاهای مختلف می‌رفتند با خود مصحف می‌بردند(بنابراین قرآن به صورت یک مجموعه‌ای جمع‌آوری شده بود).

۱۴- در متون تاریخی از مصحف پیامبر و اسامی گرداورندگان قرآن در زمان پیامبر یاد شده است.

۱۵ نتیجه باور به توقیفی بودن نظم و ترتیب و چینش آیات در سور و سور در قرآن به مفهوم آن است که مکان سوره و آیات در قرآن مشخص بوده و قرآن جمع شده اما فقط به صورت شیرازه و بین الدفتین نشده بود.

۱۶- در کتب و منابع تاریخی در بحث جمّاع و جامعان قرآن آنها تعداد اندکی بودند که کاملا قرآن را جمع‌آوری کرده و به صورت کتاب در آورده بودند. اسامی آنها در تاریخ ذکر شده است.

۱۷- روایاتی که در آنها پیامبر به ختم قران سفارش می‌کردند. مشخص است که اول و آخر قرآن معین بوده است.

۱۸-روایات ذکر شده در رابطه با منع از سفر و رفت و آمد با مصحف به سرزمین کفار

۱۹- در آخرین حج پیامبر، حضرت به صحابه فرمودند: مراقب باشید تا دانش از بین نرفته آن را اخذ کنید. صحابه گفتند ما مشکلی نداریم چرا که ما مصحف را داریم. پیامبر فرمودند: منظور من حاملان و شارحان قرآن است.

بنابراین قرآن در زمان پیامبر جمع‌آوری شده است؛ ترتیب سوره‌های آن مشخص و مطالب آن، کامل، جامع  و دسته‌بندی شده بود، فقط بین دو جلد قرار نگرفته بود. چون ممکن بود هر لحظه وحی نازل و آیه جدیدی به قرآن اضافه شود و به اصل قرآن صدمه‌ای نمی‌زند.

حقیقت آن است که پیامبر در جلسات عمومی، هم متن قرآن و هم شرح، توضیح و تفسیر آیات را به مردم و صحابه آموزش و هم در جلسات خصوصی، شرح و توضیح و تفسیر و تاویل آیات را به صورت کاملتر به امام علی آموزش می‌دادند. این توضیحات پیامبر (روایات نبوی)، با خلافت مروانیان و امویان سازگاری نداشت و با وجود این روایات، آنها نمی‌توانستند اقدامات و اهداف خود را به راحتی اجرا کنند؛ بنابراین شعار (حسبنا کتاب الله) که در آخرین ساعات عمر پیامبر و در کنار بستر ایشان توسط عمر بیان شد، به این معنا بود که کتاب خدا برای ما کفایت می‌کند و عترت و سنت نزد ما جایگاهی ندارد. این در حالی بود که مدتی قبل و در روز عید غدیر، پیامبر به صورت شفاهی فرموده بودند (کتاب الله و عترتی) و مردم نیز با ایشان و امام علی بیعت کرده بودند. پیامبر به دنبال آن سخنی که به صورت شفاهی فرموده بودند، قصد داشتند که در آخرین ساعات عمر خود، آن را مکتوب کنند تا به صورت کتبی در تاریخ باقی بماند.

در بحث عدم پذیرش قرآن امام علی نیز، این شعار مطرح شد و مردم نیز به تبعیت از کسانی که این شعار را بیان کرده بودند، از آن تبعیت و حمایت کردند. شرایط جامعه در آن زمان به گونه‌ای بود که تمام صحابه پیامبر، مصحف خودشان را در محضر پیامبر نوشته بودند و در حاشیه این مصحف‌ها، روایات پیامبر را ذکر کرده بودند؛ حال اگر این روایات باقی می‌ماند، شعار حسبنا کتاب الله معنا و مفهوم خود را از دست می‌داد، پس به همین دلیل، تصمیم بر این شد که روایات را حذف کنند.

عایشه نقل می‌کند که: وقتی پیامبر از دنیا رفت، پدرم، ابوبکر نگران این بود که سنت پیامبر از بین برود؛ به همین دلیل دستور داد که روایات حضرت را جمع کنند و در نهایت حدود 500 روایت گردآوری شد. وقتی خبر این اقدام به گوش خلیفه دوم رسید، به نزد پدرم آمد و وی را راضی کرد که دست از  این اقدام برداشته، روایات را از بین ببرد. توجیه وی هم این بود که در گذشته، اهل کتاب، در کنار کتاب الهی و آسمانی که داشتند، کتابها و مطالب دیگری نوشتند و این مسئله باعث شد که مطالب با هم تداخل پیدا کند و کتاب اصلی آنها کنار رود؛ برای ما نیز ممکن است همین اتفاق پیش آید! 

این در حالی است که قرن‌ها مسلمانان و بطور خاص شیعیان، هم کتاب قرآن را و هم کتب روایات و ادعیه و مناجات را در اختیار دارند؛ آیا تاکنون مطالب آنها با یکدیگر مخلوط شده است؟ به عنوان مثال، آیا تاکنون گفته شده است که مفاتیح جای قرآن را می‌گیرد؟ تا به حال کسی ختم مفاتیح گرفته و یا مفاتیح را بر سر گذاشته است؟ بدیهی است پاسخ منفی است.

در نهایت، قانون ممنوعیت نقل و نگارش روایات، تصویب و اجرا شد البته زمانی که عثمان به خلافت رسید، این قانون را برداشت و به مردم اجازه بیان روایات را داد. در پی این اجازه، مردم مطالب بسیاری را با عنوان روایات نبوی چه به صورت مکتوب و چه به صورت شفاهی ارائه کردند که این مسئله باعث بروز اختلاف نظر میان صحابه‌ای همچون ابوذر و دیگران که روایاتی را خود، از پیامبر اخذ کرده بودند، با مردم شام و دیگر نواحی که تنها با روایات مورد نظر امویان (اعم از ضعیف و مجعول ) آشنا بودند، شد. به همین دلیل عده‌ای آنچه را در حافظه خود داشتند آوردند؛ عده‌ای هم آنچه را که به صورت مکتوب در اختیار داشتند ارائه کردند و گروهی نیز برای اینکه از قافله عقب نمانند، روایاتی را جعل کردند.

نکته: چرا عثمان در زمان خلافت خود، ممنوعیت نقل و نگارش روایات را از میان برداشت؟ عثمان در ابتدای خلافت خود، نزدیکان و افراد مورد اعتماد پیامبر و دو خلیفه اول را عزل کرد و افرادی معلوم‌الحال و مشکل‌دار را به مقام‌ها و مناصبی منصوب کرد. حال برای آنکه مردم نسبت به این عزل و نصب‌ها دچار حساسیت نشوند و این موضوع در نظر آنها جلب توجه نکند، عثمان دست مردم را برای نقل روایات بازگذاشت و به ظاهر حکومت درهای باز را در پیش گرفته بود. در این هنگام جنگ ارمنستان پیش آمد (در برخی روایات تاریخی بیان شده است که این جنگ، جنگ آذربایجان بود). در این جنگ دو گروه از مسلمانان در کنار هم قرار گرفتنند؛ یک گروه افرادی بودند که در شام و تحت تعلیم معاویه آموزش و تعلیم دیده بودند و به روایات جعلی که معاویه بیان کرده بود، استناد می‌کردند (یکی از روایات معاویه این بود که کعبه صبح و شب در مقابل شام سجده می‌کند) و یک گروه هم افرادی بودند که در مدینه و تحت تعلیم پیامبر بودند و از یاران و اصحاب ایشان بودند و در سینه‌ها و مصاحف خود، روایات پیامبر را داشتند.

از این جریانات به این نتیجه می‌رسیم که هرگز اختلاف قرائتی وجود نداشته و مردم بر سر لفظ یا قرائت قرآن دچار اختلاف نظر نبودند؛ بلکه دعوا بر سر اختلاف و تفاوت میان روایات واقعی از طرف پیامبر و روایات ساختگی و جعلی از طرف معاویه و امثال او بود. وقتی که معاویه در شام به خلافت رسید، دستور داد که در مقابل روایات فضیلت‌های علی(ع)، روایاتی برای خلفا ساخته شود. تعداد این روایات ساختگی به حدی زیاد شد که پس از مدتی معاویه دستور داد این اقدام متوقف شود و از آن پس، روایاتی در مدح و فضیلت دیگر صحابه پیامبر که همراه و طرفدار او بودند، ساخته شود. معاویه معتقد بود: اگر علی قرآن را جمع کرده، باید خلفا هم جمع کرده باشند.

اگر علی منزلتی دارد و در شأنش آیه‌ای نازل شده، باید در ذیل آن آیه، روایتی ساخته شود که به نفع خلفا باشد و اگر روایتی وجود دارد که به نفع علی یا در دفاع آنحضرت و به ضرر خلفا است، باید حذف گردد. چون عثمان  قانون منع نقل روایات را از میان برداشت، به همین دلیل وقتی مسلمانان در جنگ در کنار یکدیگر قرار گرفتند، روایاتی را که نزد خود داشتند، برای هم نقل کردند؛ پس از نقل روایات برای یکدیگر، اختلاف نظر بین آنها آشکار شد. آنگاه که خبر به عثمان رسید  تصمیم گرفت که این روایات را از حاشیه مصاحف حذف کند. او برای این کار، به صورت شتابزده انجمنی را تشکیل داد و چهار نفر را برای انجام این کار در نظر گرفت و برای آنان قوانینی را معین کرد (مثلا املا کننده و نویسنده و ... از چه قبیله‌ای باشند). 

نتیجه نهایی

 از مطالب مذکور چنین به‌دست می‌آید که که منظور از توحید مصاحف در زمان عثمان، پاک کردن مصحف‌ها از روایات و نه یکسان کردن قرائات بوده است و هیچ یک از سه خلیفه، در مورد لفظ قرآن و قرائت آن، اختلافی نداشتند. دلیل اینکه امام علی(ع) در مقابل این اقدام واکنشی نشان ندادند و سکوت کردند این بود که، متن قرآن هیچ تغییری نکرده بود و دست نخورده و به دور از هرگونه تحریف لفظی باقی مانده بود. از این روست که فریقین هیچیک تحریف لفظی را باور ندارند و نیز شیعه، مطالبی همچون نسخ تلاوت قرآن که حاصل باور به روایات مذکور و در جهت رفع مشکلات آنها بیان شده و در حکم تحریف لفظی قران است را باطل می‌شمرد. علاوه بر آنکه با وجود ده‌ها هزار قاری و حافظ قرآن و افرادی که با قرآن آشنایی و از آن آگاهی داشتند، هرگز انجام چنین کاری ممکن نبود.

در تایید این مباحث می‌توان به این موضوع اشاره کرد که مردم از ائمه می‌پرسیدند که قرآن را به کدام قرائت بخوانیم؟ ائمه در پاسخ می‌فرمودند: «اقرءوا کما یقرأ الناس» یعنی همان قرائتی که پیامبر از جبرئیل گرفته بوده، به مردم آموزش داده بودند و مردم نیز آن را حفظ کرده و نوشته بودند که این نیز یک قرائت بیش نبود .لذا هنگامی که مردم از ائمه در مورد  قرائات مختلف سوال می‌کردند آنها می‌فرمودند: کذبوا اعداء الله، ان القرآن واحد نزل من عند الواحد ولکن الاختلاف یجیئ من قبل الرواه» این اختلاف قرائات، دروغی از سوی دشمنان خداست که به ناحق به پیامبر نسبت داده‌اند؛ قرآن یکی است و از جانب خدای یکتا نازل شده و اختلاف از جانب روایان است. اگر قرار بود که با مطالب عادی (شرح- لغت- توضیح- تفسیر) مخلوط شود، پس دیگر اعجاز بیانی قرآن معنایی ندارد و قرآنی که دارای اعجاز بیانی است، نمی‌تواند با متن بشری مخلوط شود.

انتهای پیام