به گزارش ایکنا، احساس تنهایی، احساسی است که از کودکی با آن آشنا هستیم، از آن روزی که انگار همه همبازی داشتند غیر ما؛ از آن شبی که در غم تنهایی گذراندیم، هرچند خیلی دلمان میخواست همراه و همدمی داشته باشیم. از آن مهمانی که در آن کسی را نمیشناختیم و کنارمان پر از آدمهایی بود که با هم گرم صحبت بودند. کتاب «فلسفه تنهایی» اثر لارس اسوندسن به همین مسئله پرداخته است.
این کتاب نخستین بار در سال ۲۰۱۷ به چاپ رسید. این کتاب با استفاده از آخرین تحقیقات در فلسفه، روانشناسی و علوم اجتماعی، به کاوش در انواع تنهایی میپردازد و عوامل اجتماعی و روانشناسانهای را بررسی میکند که باعث میشوند افراد به سوی تنهایی و انزوا حرکت کنند.
اسوندسن در این اثر، نگاهی به اهمیت دوستی و عشق میاندازد و نشان میدهد که تنهایی چگونه میتواند بر کیفیت زندگی و سلامت روحی و جسمانی ما تأثیرگذار باشد. وی همچنین بیان میکند مشکل اصلی جامعه مدرن، همهگیر شدن تنهایی نیست، بلکه کمبود «خلوت» در زندگی انسانهاست. کتاب فلسفه تنهایی، همچنین به ما یادآور میشود که تنهایی میتواند وجوه ژرفی از شخصیت ما و جایگاهمان در جهان را برای ما آشکار کند.
همچنین بهترین لحظات زندگیمان میتواند در زمان تنهاییمان رخ دهد. اما تنهایی چیست؟ بر روی چه کسی تأثیر میگذارد؟ سبب تنهایی چیست؟ تنهایی چگونه پدید میآید و چگونه ناپدید میشود؟ در واقع «فلسفه تنهایی» کتابی است که مطالعه آن برای تمام کسانی که میخواهند درک عمیقتری درباره ماهیت وجودی خود داشته باشند و درک خود را از مفهوم تنهایی گسترش دهند، اثری مفید است.
احساس تنهایی نوعی پاسخی است به این واقعیت که نیاز آدمی به ارتباط داشتن به دیگران برآورده نشده است. مهم است یادمان باشد تنهایی یک حس است، چون اغلب با پدیدههای دیگر اشتباه گرفته میشود. به ویژه با مفهوم «تفرد» یا تک و تنها افتادن از جمع. در حالی که احساس تنهایی داشتن و بدون دیگران بودن دو پدیده متمایزند که هم از حیث منطقی و هم از حیث تجربی با هم فرق دارند.
تنهایی را میتوانیم یک جور گوشهگیری اجتماعی توصیف کنیم. تنهایی پدیدهای ذهنی است و به شکل نارضایتی از روابط با دیگران تجربه میشود. حالا یا به این علت که آن روابط بسیار محدود و کم است، یا هم به این سبب که روابط فعلی آن صمیمیت و گرمایی را که باید ندارند.
نویسنده این اثر را در هشت فصل تنظیم کرده است. فصل اول توضیح و شرح تنهایی است که بیشتر با نگاه به متون علوم اجتماعی و روانشناسی نوشته شده است تا متون فلسفی. فصل دوم به سرشت عواطف و احساسات پرداخته و بر تنهایی همانند یک حس تأکید شده است. فصل سوم نگاهی موشکافانهتر به تنهایی داشته و در فصل چهار به درونمایه اعتماد پرداخته است.
در فصل پنجم بیشتر درباره نقشی حرف زده شده که دوستی و عشق در زندگی بشر ایفا میکنند و اینکه آیا تنهایی قطب متضاد عشق و دوستی است؟ نویسنده در فصل ششم نگاهی دقیقتر به فردگرایی و فرد مدرن انداخته و در فصل هفتم درباره خلوت و انزوا که صورت خوشایند تنهایی به حساب میآید، سخن گفته است. در واقع شاید بزرگترین مشکلی که امروزه با آن مواجهیم رشد و فراگیر شدن تنهایی نیست، بلکه این است که خلوت امری نادر و کمیاب شده است. در پایان کتاب نیز نویسنده درباره مسئولیت فردی تک تک آدمها برای مدیریت تنهایی سخن گفته است.
یادآور میشود؛ کتاب «فلسفه تنهایی» از سوی ناشران مختلف همچون نشر گمان و نشر نو به چاپ رسیده است.
انتهای پیام