وی با بیان اینکه شرک و کفر به دو دسته شرک و کفر عملی و شرک و کفر اعتقادی تقسیم میشوند، اضافه کرد: شرک و کفر عملی در آیه 106 یوسف «وَمَا یؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ» و آیه 97 آلعمران «... وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیهِ سَبِیلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِی عَنِ الْعَالَمِینَ» و آیات دیگری بیان شده است.
نجارزادگان با اشاره به شرک و کفر اعتقادی، افزود: این نوع شرک و کفر همانند ارتداد، خطرناکترین چالش ایمانی به شمار میآید و در آیات فراوان قرآن که مخاطب آنها مشرکان و کافران هستند، به چشم میخورد. این نوع شرک ظلم بزرگ «إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ»(لقمان/13)، و غیر قابل بخشش است، جز آنکه آدمی توبه کند «إِنَّ اللَّهَ لَا یغْفِرُ أَنْ یشْرَكَ بِهِ وَیغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ یشَاءُ» (نساء/48) کمترین مقدار این سم، کشنده است و انسان را از همه ارزشها بلکه از هستی ساقط میکند. «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَیحْبَطَنَّ عَمَلُكَ».
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه چالش شرک و کفر اعتقادی بر اثر پیروی از هواهای نفسانی و ظن و گمان و تقلید از نیاکان پدید میآید، گفت: هدف اصلی انبیا و اوصیا و کتابهای آسمانی برای تطهیر دامن بشر از این رذیلت است. مانند حضرت یوسف که به هم بندهای خود در زندان میگوید: «أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ * مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّیتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ» (یوسف/39-40).
اتهام شرک اعتقادی به شیعه از زمان ابن تیمیه
وی با بیان اینکه ادعای چالش شرک اعتقادی مسلمین از ابن تیمیه (قرن هشتم) شروع شد که شفاعتطلبی و توسلجویی و استغاثه به قبور انبیا و اولیا را شرک اعتقادی نامید، اظهار کرد: سُبکی (م/756) از علمای بزرگ شافعی و هم عصر ابن تیمیه مینویسد: «ویحسن التوسل والاستغاثة والتّشفّع بالنّبی الی ربّه ولم ینکر ذلک احد من السَّلف ولا من الخَلَف حتی جاء ابن تیمیه فأنکر ذلک وعدل عن الصراط المستقیم وابتدع مالم یفعله عالم قبله» (شفاء السقام، باب ثامن، ص357).
وی ادامه داد: ابنتیمیه میگوید: «ومن أعظم الشرک ان یستغیث الرجل بمیت او غائب...» (مجموع الفتاوی، ج27، ص283)، «الشفاعة التی نفاها الله تعالی کالتّی اثبتها المشرکون ومن ضاهاهم من جهّال هذه الأمة وضُلاّلهم وهی شرک» (همان، ج1، ص332) و... و سپس طرفداران اندیشه او آن را پی گرفتند مانند: محمد بن الوهاب، و نوادگان او مانند عبدالرحمن بن حسن آل الشیخ. (فتح المجید، ص430)، سلیمان عبدالله آل الشیخ (تیسیر العزیز الحمید، ص282 و 632 و...) شیخ بن باز مفتی پیشین حجاز (رسالة الی الشیخ واعظ زاده، ص14) و... و بالاخره فتوای رسمی جمعی از علمای آنان در جمعبندی نهایی که میگویند: «دعاء النبی نداؤه والاستغاثة به بعد موته فی قضاء الحاجات و کشف الکرباتِ شرک یخرج من ملة الاسلام سواء کان ذلک عند قبر، ام بعید عنه» (سلسلة فتاوی علماء البلد الحرام، ص7-6) و...
نجارزادگان با بیان اینکه موضع بحث در این چالش، شفاعتطلبی و توسلجویی و استغاثه به انبیا و اولیا است، اضافه کرد: چالش در این است که پس از وفات، آنان صدای فرد را نمیشنوند، ولی نسبت به زندگان و افراد حاضر بنا به آیات و روایات و شواهد تاریخی، چالشی پدید نمیآید، به طور نمونه قرآن کریم در سوره اعراف، آیات 134 و 135 میفرماید: «وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا یا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِی إِسْرَائِیلَ * فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَى أَجَلٍ هُمْ بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ ینْكُثُونَ» یا این آیه که درباره توسل و حتی استغاثه به پیامبر اکرم است و میفرماید: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا} (نساء/64) و ... .
وی ادامه داد: ابن تیمیه و پیروان او که تعلق افراطی به وی دارند و هرگز حاضر نیستند دیدگاه او را بازخوانی کنند هیچ دلیلی از قرآن (و حتی روایات) برای ادعای خود ندارد. آنان ناگزیرند مشابهتی بین این امت و مشرکان حجازی ایجاد کنند تا آیاتی که درباره مشرکان حجازی است به این امت سوق دهند.
استاد دانشگاه اضافه کرد: پایه اصلی این مشابهت در توحید ربوبی است. آنان میگویند مشرکان حجازی همانند مسلمین به توحید ربوبی باور داشتند و تنها در الوهیت و عبادت دچار شرک بودند. ادله آنها هم استناد به آیه 106 سوره یوسف و اعتراف مشرکان به توحید خالقی و توحید ربوبی خدا، همچنین قول سلف درباره باور مشرکان به توحید ربوبی است.
وی اضافه کرد: برای ارزیابی دقیق و واقعبینانه از ادله آنان در گام نخست، باید اصطلاح «ربّ»، «إله» و «عبادت» را بشناسیم، چون این سه واژه کلیدی با یکدیگر پیوند معنایی دارند. این پیوند افزون بر دلیل عقل از آیات قرآن نیز قابل کشف است، مانند این آیه «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ» (توبه/31). و در گام دوم باید ادعای آنها را درباره مشابهت مشرکین با مسلمین به محک بررسی و نقد کنیم.
تغافل سلفیان از ادله قرآنی و روایی
وی با بیان اینکه استناد به آیه 106 سوره یوسف خطاست، افزود: اعتراف به توحید خالقی غیر از اعتراف به توحید ربوبی است و هرکس خالقیت را پذیرفته، لزوماً ربوبیت را نمیپذیرد. همچنین مشرکان به برخی از شئون ربوبی خدا اعتراف داشتند و در ربوبیت تشریعی و ابعادی از ربوبیت تکوینی مشرک بودند. ضمن اینکه قول سلف چنین نیست. و سلفیان از ادله نقلی قرآنی و روایی دیگر و نیز ادله عقلی در این زمینه غفلت یا تغافل میورزند.
نجارزادگان در نتیجهگیری از مباحث خود با بیان اینکه هرگز مسلمین با مشرکین در مقوله ربوبیت خدا مشابهتی ندارند تا از آیات درباره مشرکان، شرک مسلمین را اثبات کنیم، تصریح کرد: سلفیان قبور را با بتها قیاس کرده و میگویند: هر دو بیجان و فاقد شعورند و به آیاتی نظیر: «إِنَّ اللَّهَ یسْمِعُ مَنْ یشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ» (فاطر/22) استناد میکنند، در صورتی که اگر آیه را در سیاقش ملاحظه و با سایر آیات در این زمینه بنگریم، خواهیم دید مراد آیه این نیست که مردگان در قبور همانند بتها چیزی نمیشوند، ثانیاً، شباهتی بین بت و قبر نیست؛ بتها از نظر مشرکان نماد فرشتگان و جنیان بودهاند، برخلاف قبور صالحان نزد مسلمین که نماد چیزی نیستند.
وی تأکید کرد: مشرکان بتها را «إله» میدانستند و آنها را «عبادت» میکردند، ولی تلقی مسلمین درباره قبور چنین نیست، هرگز تقربجویی مشرکان به خدا با عبادت بتها قابل قیاس با تقربجویی مسلمین به خدا با زیارت و توسل و شفاعتجویی به صالحان نیست.