صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۸۰۰۵۴
تاریخ انتشار : ۰۵ تير ۱۴۰۰ - ۱۶:۲۱

حشمت‌الله قنبری با تأکید بر اینکه از نگاه امام علی(ع) هیچ حکومتی نمی‌تواند بدون ایجاد وحدت، انسجام عمومی و نشاط ملی برنامه‌های عدالت‌محور خود را عملیاتی کند، گفت: روحی که در درون جامعه اسلامی به این احکام نشاط می‌دهد، شادابی، مودت و یکپارچگی مردم است که بدون سلامت معیشت و اقتصاد مطلوب محقق نمی‌شود.

به گزارش ایکنا، حشمت‌الله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام، شب گذشته، 4 تیرماه، در برنامه تلویزیونی «هدی» که از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد، به شرح فقراتی از نهج‌البلاغه پرداخت که متن آن را در ادامه می‌خوانید؛

وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) مجموعه وظایف و شرح مسئولیت‌هایی را به صورت خاص و ویژه فهرست کردند که در قله وجودی کارهای مقامات حکومت و سران نظام اسلامی است. نخست اقامه عدل و دیگری انسجام مردم است. حضرت امیر(ع) این دو کار را به تصویر کشیده  و فرمودند: ای مالک، بافضیلت‌ترین اعمال و رفتاری که موجب روشنی چشم زمامداران می‌شود اقامه عدل است. اگر بخواهیم قدری با شرایط امروز خود این را تطبیق دهیم؛ یعنی این باعث نشاط و شادابی در ارائه خدمت به مردم و جلب اعتماد مردم می‌شود. عدالت سرچشمه فیض و دستور خداست و حیات انسانی و حکومت بر پایه دین در سایه عدالت برجستگی خود را نشان می‌دهد و دومین چیزی که باعث انبساط خاطر زمامداران می‌شود و باید بشود، انسجام ملی است.

از نگاه امام علی(ع) هیچ حکومتی نمی‌تواند بدون ایجاد وحدت و انسجام عمومی و نشاط ملی برنامه‌های عدالت‌محور خود را عملیاتی کند. درست است که مقام و منصب و حکم و صدور احکام وجود دارد، اما روحی که در درون جامعه اسلامی به این احکام نشاط می‌دهد، خوشحال بودن و شاداب بودن مردم است و مودت و یکپارچگی مردم نیز محقق نمی‌شود، مگر اینکه ابتدا در معیشت و اقتصاد آنها سلامت وجود داشته باشد و این سلامت معیشت و اقتصاد جسم و جان آنها را شاداب کند و مغز هدایتِ امام(ع) این است که ای مالک، خودت و دولت و اعضای حکومت تو باید در قبال سلامت قلب و روح یا فساد و بیماری درون و روح مردم احساس ضمانت جدی کند.

اگر این طور باشد و این باور وجود داشته باشد، دولت اسلامی، خود را موظف می‌داند با تمام توان و توشه، خود را وقف صحت و سلامت مادی و معنوی مردم بداند. اگر مردم اقتصاد سالم و درآمد پاکیزه نداشته باشند و اگر زمینه کار مولد در اختیار آنها نباشد، حفظ کردن دین و تحکیم اعتقادات آنها دچار آسیب می‌شود یا کار بسیار سختی خواهد بود.

عدالت اقتصادی، محور بسیار مهمی است و وحدت نیز با نصیحت به دست نمی‌آید. شما اگر در جایگاه رئیس بنیشینید و دوربین نیز شما را بگیرد و شعار بدهید که مردم دین خود را حفظ کنند که نمی‌شود. مردم نیز به او می‌گویند حرف‌درمانی نباید مطرح باشد و شما نیز باید کار کنید. بنابراین حرف امام(ع) این است که مدیر نظام اسلامی در پیشگیری و درمان دردهای مردم باید تلاش کند و کارنامه قابل قبول داشته باشد. در روزگار فعلی که با کرونا روبه‌رو هستیم یکی از سندهایی که پیوسته ارائه می‌شود و به عنوان توفیق دولت محسوب می‌شود، کارآمدی نظام درمانی کشور است و اینها باید مورد مباهات قرار بگیرد. نفس بیان کردن و شاکر بودنش در ارتقای روحیه کادر درمان بسیار موثر است. اما نکته مهم‌تر این است که دولت اسلامی باید بتواند از افق بالاتر و والاتر سلامت قلب و طهارت باطنی مردم و بالندگی اخلاق اجتماعی را نیز به عنوان سند صلاحیت خودش ارائه کند.

عبارت امام(ع) یعنی با سلامت روحی و روانی مردم بازی نکن و ابزار عدالت که به عنوان محوری‌ترین جریان حرکت مطرح شده برای این است که همه شئونات زندگی مادی و معنوی انسان‌ها را متعادل کند و به نظم برساند. در عبارت امام(ع) یک مطلب قابل دریافت است و آن اینکه هیچ کدام از مسئولین نظام اسلامی حق ندارند با روح و روان مردم بازی کنند و هرکدام از انها باید به عنوان عنصر وحدت ظهور و بروز داشته باشند. اهانت و بی‌احترامی مسئولین به یکدیگر، یکدیگر را زیر سوال بردن و به بهانه تطهیرِ خود، دیگران را تخریب کردن، با روح عدالت اجتماعی در تعارض است.

نمی‌خواهم بگویم اختلاف رای داشتن عیب است، خیر، بلکه حسن است و حضرت امیر(ع) می‌گوید تضارب آرا داشته باشید. وقتی آرا و افکارتان را به یکدیگر زدید باید محصولش اندیشه درست باشد. انتقاد حتماً باید باشد، اما انتقاد جا و شیوه‌نامه دارد و مقامات عالی کشور حق ندارند به یکدیگر نامه سرگشاده بنویسند و حق ندارند جایگاه یکدیگر را تضعیف کنند؛ چون مردم دچار حیرت می‌شوند. یک مطلبی که تبدیل به باور ملی می‌شود این است که اینها انگیزه خدمت‌گذاری ندارند. یک وقت در لایه‌های بالا و در سطوح خواص، واژگان و نگرش‌ها یک معنایی پیدا می‌کند که با بطن جامعه متمایز است. مانند اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی که قاطبه مردم اصلاح‌طلبی و اصولگرایی را از امام حسین(ع) گرفته‌اند و آنها در ساحت دین دریافت کردند، اگر اصلاح امور در دستور کار نباشد، رسیدن به تقوا معنا ندارد. اصلاح‌طلبی مغز دین است، اما باید براساس دین باشد.

اما یکی از شاخصه‌ها برای رسیدن به انتقاد درست این است که ببینیم مردم از این تضارب آرا و نقادی منتفع می‌شوند یا ضرر می‌بینند و همچنین آیا دشمن از این جنس نقادی که از درون جامعه اسلامی انجام می‌شود منتفع می‌شود یا ضرر می‌کند. این شاخص بسیار خوبی است اما آنکه به عدالت نزدیک‌تر است و عدالت اجتماعی را ایجاد می‌کند این است که همه مقامات کشور و همراهان مالک بن حارث باید درد مشترکی برای یکپارچه‌دویدن به دنبال درمان گرفتاری‌های مردم را داشته باشند. مردم مشکل معیشتی دارند و اگر مردم به دلیل مسائل معیشتی، نظام روحی و روانی‌شان دچار اختلال شود، تجربه تاریخی بشر و احادیث این را حکایت می‌کند که دینداری و فضیلت‌های مردم از فقر آنها رنگ می‌گیرد.

فرمود کسی که معاش ندارد معاد ندارد. اگر قرار باشد به شاخص برپایی عدالت برسیم باید بفهمیم درد جامعه چیست که درد جامعه ما معیشت مردم است. در روزگار حضرت امیر(ع) اتفاقا درد جامعه همین است. ما وقتی بحث اجتماعی می‌کنیم باید معدل بگیریم و اساس فقر دلیل بر بی‌ایمانی نیست و جوازی هم بر بی‌ایمانی نیست. البته طبقاتی از مردم هستند که فقر را نشانه فیض الهی می‌دانند و بر غلظت عبودیت آنها نیز افزوده می‌شود. اما در مورد این مطلبی که در روایات ما وجود دارد بیشتر از آنکه بخواهیم دنبال مصداق در درون جامعه بگردیم، متذکر اهتمام دادن زمامداران است که تکلیف خود را بدانند که برخوردار کردن آنها تکلیف است نه محروم کردن مردم.

رفاه عیب نیست، بلکه فقر ننگ است که دامن زمامدار را می‌گیرد. بنابراین عدالت با انسجام مردم یک هم‌بستگی و ممزوج‌شدگی جدی دارد و همه اینها در سایه عدالت اقتصادی تحقق پیدا می‌کند. عدالت اقتصادی؛ یعنی قطع کردن دست‌های تبهکاری‌هایی که با استفاده از مناسبت‌ها، موقعیت‌ها و امکاناتی که در اختیار آنها است دنیای خود را بر ویرانی مردم سوار می‌کنند. اینها باید اصلاح شود و وقتی طبقات جامعه و قاطبه مردم برای حداقل‌های زندگی دست و پا بزنند و در نقطه مقابل یک عده محدودی نیز باشند که در لابه‌لای باتلاق‌های برهم انباشته درآمدهای حرام در حال غرق شدن باشند، حتما جامعه به طرف طهارت حرکت نمی‌کند.

شاخصه جامعه اسلامی این است که طهارت جمعی دارد و در دوران دفاع مقدس همین وضعیت را داشتیم و باید توجه کرد که تحمل فقر، زمانی آسان است که تبعیض نباشد و در زمانی چنین امری میسر است که با دست‌اندازی به بیت‌المال با قاطعیت برخورد شود.

انتهای پیام