صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۰۲۶۵۲۵
تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۴۰۰ - ۰۹:۱۳

در نشست مجازی «حضرت زهرا(س) و الگوی جهانی زن»، شخصیت حضرت زهرا(س) به عنوان یک الگوی جهانی برای زن بررسی و حضور محوری ایشان در جامعه به عنوان یک زن به استناد آیات و روایات مرور و نقش آفرینی‌های مؤثرشان به عنوان مصداق اتم یک الگوی تراز بررسی شد.

به گزارش ایکنا از خوزستان، نشست مجازی «حضرت زهرا(س) و الگوی جهانی زن» به مناسبت ایام فاطمیه از سوی ایکنای خوزستان برگزار شد. نهله غروی نائینی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و کاظم رجبعلی، مسئول مدرسه دانشجویی قرآنی حمد دانشگاه تهران مهمانان این نشست بودند. در ادامه مشروح این نشست را بخوانید:

ایکنا ـ حضرت زهرا(س) از سوی رسول خدا(ص) به عنوان «سیده نساء العالمین» نامیده شده‌اند. آیا این عنوان معرف یک شخصیت جهانی برای حضرت زهرا(س) نیست؟ چگونه می‌توانیم در چنین گستره‌ای از حضرت زهرا(س) سخن بگوییم؟

نهله غروی نائینی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به لقب «سید نساء العالمین» گفت: حضرت رسول خدا(ص) در پاسخ به این سوال که آیا حضرت فاطمه(س) سرور و بزرگ زنان زمان خودشان هستند یا زنان همه عالم، فرمودند: «فاطمه سید نساء العالمین من الاولین الی الآخرین» و بعد می‌فرمایند: «مریم کانت سیده نساء عالمها.» حضرت مریم(س) سرور زنان عصر خود بودند و حضرت فاطمه(س) سرور زنان همه دوره‌ها از ابتدا تا آخر است. این بزرگی و سروری از چه نظری است؟ آیا این سروری فقط یک لقب و یک خطاب احترام آمیز است؟ یا اینکه ایشان به واقع سرور زنان همه دوران است؟

این بزرگوار حدود پانزده قرن پیش زندگی می‌کردند. زنان امروز به پیشرفت‌های علمی رسیده‌اند و تمدنی نسبت به دورهای قبل دارند، آیا با وجود این، هنوز حضرت زهرا(س)، سرور زنان زمان ما و آیندگان هستند؟ یک راهنمای اولیه برای ما کلام فرزندشان حضرت حجت(عج) است که می‎‌فرمایند: «انَّ لی فی ابنة رسولِ الله اُسوةٌ حَسَنَةٌ» امام حسن عسکری(ع) نیز فرمودند: ما بر مردم حجت هستیم و حضرت فاطمه(س)، حجت خدا بر ما است.

این بانوی بزرگ از نظر چه چیزی الگو هستند؟ حضرت حجت که خودشان زنده و حجت خدا بر زمین هستند، می‌فرمایند حضرت زهرا(س) برای ایشان اسوه هستند. اولا یک الگو باید یک انسان واقعا کامل باشد. پس حضرت زهرا(س) باید یک انسان کامل باشند. یک الگو را از جهات مختلف می‌توان بررسی کرد، از نظر رفتار و ارتباط با دیگران، ارتباط با خدا، علم و معرفت و ... .

بررسی الگو بودن حضرت زهرا(س) در بعد علم ایشان

امروزه دنیا بر روی علم می‌گردد. مقام معظم رهبری نیز جامعه اسلامی و جوانان را به علم اندوزی تشویق می‌کنند. شاید لازم باشد شخصیت ایشان را از بعد علم ایشان بررسی کنیم، چون برخی از ما با یک مقدار درسی که می‌خوانیم یا مدرکی که می‌گیریم، شاید فکر کنیم به جایی رسیده‌ایم. ولی نکته اصلی این است که در درجه اول علم ما اکتسابی است. ما علممان را از نشستن پای صحبت دیگران و مطالعه کسب می‌کنیم، اما علمی که پیامبر خدا(ص) داشتند، لدنی و از جانب خداوند بود. علم لدنی، علمی است که اشتباه و فراموشی در آن راه ندارد. ولی ما انسان‌ها ممکن است بر اثر کهولت سن یا عارضه فیزیکی دانسته‌های خود را فراموش کنیم. حضرت زهرا(س) فرزند رسول خدا(ص) است، در دامان ایشان پرروش یافتند و نسل پیامبر(ص)، از او است.

پیامبر اکرم(ص) خلیفه الهی بر زمین بودند. مقداری از علم الهی را داشتند. پاره وجود پیامبر اکرم(ص) هم  در حد خود، دارای ویژگی‌های پیامبر(ص) است. حضرت فاطمه(س) از نظر داشتن علم لدنی، از جانب پیامبر اکرم(ص) این توفیق و نعمت الهی را داشتند.

در ادامه کاظم رجبعلی، مسئول مدرسه دانشجویی قرآنی حمد دانشگاه تهران نیز گفت: در نگاه ابتدایی به عبارت «سیده نساء العالمین» ما دو مفهوم «سیده» و «نساء العالمین» را داریم. سیده بودن حتما به شأن الگو بودن ایشان ارتباط و اختصاص پیدا می‌کند. سیده بودن‌شان برای ائمه(ع) آن چنانکه امام حسن عسکری(ع) فرمودند: «ما حجت خداییم بر مردم و حضرت صدیقه، حجت خدا بر ما است». جایگاه حجت‌های الهی روشن است. از شأن امامت بالاتر وجود ندارد. ایشان امام ساز هستند.

نکته بعدی بحث «نساء» است. واژه‌سازی را در عبارت «سیده نسا العالمین» در نظر بگیرید. در زمان این واژه‌سازی، جایگاه نساء چگونه بوده است؟ راه دور نرویم الان مگر چگونه است؟ و شما بیایید برای این بانوان سیده‌ای هم قائل باشید. اگر شأن زن بالا باشد، سیده نساء هم جایگاه بالایی خواهد داشت. اگر این شأن آن چنان که باید شناخته شده نباشد، سیده نساء هم برای ما قابل فهم نیست.

شأن بالای آیه مباهله در فهم نقش حضرت زهرا(س)

آنچه واضح و مسلم است این است که قرآن نقشی برای زن قائل شده است. اگر بخواهیم این نقش را نسبت به حضرت زهرا(س) پیدا کنیم شاید بهترین آیه، آیه مباهله باشد: « فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ» (آل عمران، 61). این آیه داستان مسیحیان نجران است که گروهی از آنها به خدمت رسول الله(ص) آمدند و نسبت به دعوت پیامبر(ص) قانع نشدند. کار به مباهله کشید. حضرت به آنها فرمودند: ما فرزندان خود و شما و فرزندان‌تان، ما زنان‌مان و شما زنان‌تان، ما جانمان و شما جانتان را به معرکه بیاورید، تا حق و باطل آشکار شود. این آیه شأن بالایی دارد و از آن آیاتی است که در نظر گرفتن آن مختصات‌یابی خوبی برای صحبت کردن درباره حضرت زهرا(س) است. چرا؟ کلید این موضوع را باید از واژه «انفسنا» بفهمیم که دلالتش بر امیرالمومنین(ع) است، اما آیه یک گرا(علامت) به ما می‌دهد. این گرا این است که تمام ارکانی که در این آیه مطرح می‌شوند: «ابناءنا و نساءنا» به عنوان جان رسول خدا و با ایشان یکی محسوب می‌شوند. اینها در کنار رسول خدا(ص)، بیت نبوت را می‌سازند.

آنچه ما به آن «اهل بیت نبوت» می‌گوییم، یک ساختار نظام‌ساز پیدا می‌کند و در این جایگاه  نظام‌ساز،«ابناءنا» و «نساءنا» و «انفسنا» ارکان این نظام را تشکیل می‌دهند. بنابراین عنصر نساء یک محور مهم در اهل بیت نبوت و امامت است.

اهل‌بیت(ع) با این ارکان ساخته می‌شود. اگر با این وصف بپرسیم جای سیده نساء العالمین کجاست، ارتفاعش ارتفاع بالایی خواهد بود. علمی که خانم دکتر غروی بیان کردند اینجا معنی پیدا می‌کند. در واقع در کانون علم، در کانون جهت‌گیری‌ها، مقصدیابی‌ها، در کانون حقایق، در کانون اوامر و نواهی جدی جامعه و حاکمیتی، عنصری به نام زن وجود دارد که مصداق اتم و الگوی تراز آن حضرت زهرا(س) است.

این بیت را اهل‌بیت(ع) شکل ندادند برای اینکه بگویند ما در آن هستیم و افراد دیگری در آن راه ندارند. اتفاقاً ساختاری را درست کردند که بعدها افرادی مثل سلمان هم به آن می‌پیوندد: «سلمان منّا اهل البیت» یعنی این بیت این خاصیت را دارد که اگر کسی به رسول خدا(ص) و خاندان ایشان ملحق شود. تمام فرزندان و زنان و جان‌ها می‌توانند وارد این بیت شوند.

زن به عنوان رکن مهم در نظام‌سازی رسول خدا(ص)

خلاصه آنکه رسول خدا(ص) نظام‌سازی کردند و در این نظام‌سازی یک رکن مهمی را قرار دادند. این رکن مهم، حضرت زهرا(س) است. اگر چنین باشد که هست، نباید از روایت‌ها حتی در مورد زندگی شخصی ایشان ساده بگذریم و باید حکومتی و امتی به آن نگاه کنیم. بنده از یک سمت عبارت «نساءنا» در آیه مباهله و از سمت دیگر لقب «سیده نساء العالمین» را به عنوان یک رکن مهم تمدن‌ساز، جامعه‌ساز و نظام‌ساز و حاکمیتی می‌دانم؛ البته حاکمیتی که اتصال به عرش الهی دارد.

غروی‌نائینی در ادامه گفت: مسئله رکن بودن حضرت زهرا(س) را در اواخر حدیث کساء هم می‌توانیم درک کنیم. وقتی جبرئیل(ع) از خداوند می‌پرسد زیر کساء چه کسانی هستند؟ پاسخ داده می‌شود: فاطمه و پدر فاطمه، فاطمه و فرزندان فاطمه، فاطمه و همسر فاطمه(س). محوریت خانواده، فاطمه(س) است و روایت  دیگری هم داریم که خداوند درباره پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک و لولا علی لما خلقتک و لولا فاطمه لما خلقتکما» ای پیامبر(ص) اگر نبودی، جهان را خلق نمی‌کردم و اگر علی نبود، تو را نمی‌‌آفریدم و اگر فاطمه نبود، شما را خلق نمی‌کردم. از این روایت هم، این محوریت فهمیده می‌شود.

مسئله دیگر، ولایت حضرت زهرا(س) است. همانطور که رسول خدا(ص) و امام ولایت دارد، حضرت زهرا(س) نیز بر تمام بشریت ولایت دارد. در امر ولایت، خداوند ولی انسان‌ها و مومنین است و این جایگاه را خداوند به رسول خدا(ص) و ائمه هدی تفویض فرمود که هر کدام در زمان خودشان ولی خداوند بر روی زمین بودند. فاطمه(س) نیز ولی خدا بر روی زمین بود و این موضوع در زیارت روز یکشنبه حضرت کاملاً پیدا است.

در بین بانوان از اول خلقت تا آخر بانویی به عنوان ولی الهی معرفی نشده است. حضرت زهرا(س) از این نظر هم سیده نساء العالمین و سیده تمام مومنان هستند. روایتی هم در کتاب کافی هست که پیامبر اکرم(ص) خطاب به امیرالمومنین(ع) فرمودند: «إِنِّي وَ اِثْنَيْ عَشَرَ مِنْ وُلْدِي وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ زِرُّ اَلْأَرْضِ يَعْنِي أَوْتَادَهَا وَ جِبَالَهَا بِنَا أَوْتَدَ اَللَّهُ اَلْأَرْضَ أَنْ تَسِيخَ بِأَهْلِهَا» من و تو ای علی و دوازده نفر از فرزندانم - که یازده امام به همراه حضرت زهرا(س) – میخ‌های زمین هستیم. این معنای همان روایتی است که اگر ولی خدا نباشد زمین و آنچه بر آن است فرو می‌رود. وجود این بزرگواران است که زمین را نگه داشته است. 

روایت دیگری در کتاب بحار الانوار داریم که در آن آمده است خداوند به ده زن، ده چیز را عطا فرمود؛ ذکر می‌شود مثلاً به حوا که همسر حضرت آدم بود، توبه را عنایت فرمود به ساره همسر حضرت ابراهیم(ع)، زیبایی، به حضرت خدیجه(س) که همسر مصطفی(ص) بود، رضایت و به حضرت فاطمه(س) که همسر مرتضی(ع) بود، علم را بخشید. این روایت گویای این است که علم فاطمه علمی است که با آن سرور تمام زنان عالم در دنیا است، یعنی هر قدر زنان در این عصر از نظر علمی، پیشرفت کنند، همچنان حضرت فاطمه(س) سرور تمام زنان عالم چه در گذشته، چه اکنون و چه در آینده هستند.

حضرت فاطمه(س) در خردسالی در دامان پیامبر(ص) بزرگ شدند. در کتاب امالی آمده است: «ولد العالم، نصف العالم» وقتی پیغمبر اکرم(ص) عالم‌ترین فرد هستند، بنابراین فرزندشان نیز دارای نیمی از آن علم است. ما نمونه‌های زیادی در طول تاریخ داریم که دختران و پسرانی که در خانواده‌ اهل علم رشد می‌کنند، آمادگی و علاقه بیشتری نسبت به کسب علم دارند. بنابراین فاطمه(س) در دامان رسول الله(ص) و در خانه‌ای که وحی الهی در آن نازل می‌شد، پرورش یافتند. قرآن، علم است و خداوند این علم را شامل حال پیغمبر اکرم(ص) کردند و فاطمه(س) هم در دورانی که در خانه پدر بودند توفیق داشتند در این فضا باشند. بعد از آن هم به خانه همسرشان حضرت علی(ع) آمدند. علی بن ابی طالب(ع) کسی است که پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «من شهر علم هستم و علی در آن است.» اگر کسی بخواهد به این علم دسترسی پیدا کند، راهش علی(ع) است. پس همسر حضرت فاطمه(س) هم معدن علم است و دورانی که ایشان در خانه همسر هستند تا زمان شهادت، بهره‌مندی از وجود این معدن علم شامل حالشان است و اضافه بر آن، خود هم از جانب الهی این نعمت را داشتند.

به طور کلی عواملی که یک فرد را می‌سازد و او را رشد و نمو می‌دهد، دو عامل ارث و تربیت است. حضرت زهرا(س) از همه عوامل برخوردار بودند، هم از وجود مبارک پدرشان ارث برده‌اند و هم از نظر تربیتی تحت نظر رسول الله(ص) بودند. قرآن کریم درباره حضرت مریم می‌فرماید: «وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا» (آل عمران، 37). حضرت زکریا(ع)، کفالت مریم را برعهده گرفتند. حضرت رسول خدا(ص) خاتم النبیین نیز کفالت حضرت زهرا(ص) را بر عهده داشتند و فاطمه(س) زیر نظر آن حضرت رشد می‌کنند.

وی با اشاره به لقب «ام ابیها» گفت: اینکه به حضرت لقب ام‌ابیها(س) دادند، «ام» به معنای اصل و پایه هر چیز و یا محل رجوع است. وقتی می‌فرمایند: «ام ابیها» یعنی اصل و ریشه پیامبر(ص) در وجود زهرا(س) است؛ رسول اللهی که خداوند ایشان را اسوه حسنه برای همه جهانیان معرفی می‌کند، پس خانواده و نسل پیغمبر(ص) هم اسوه هستند، چنانکه حجت ابن الحسن فرمودند.

معنای دیگر «ام» محل رجوع است، پیغمبر اکرم(ص) با رجوع به وجود مبارک زهرا(س) آرامش پیدا می‌کردند. در گزارش‌ها آمده است که رسول خدا(ص) هر وقت می‌خواستند به سفر بروند یا عازم جنگ بودند، آخرین فردی که با او خداحافظی می‌کردند، حضرت فاطمه(س) بود که به پدر آرامش بیشتری عنایت می‌کردند و وقتی از جنگ یا سفر برمی‌گشتند، اولین فردی که ملاقات می‌کردند، فاطمه(س) بود و پیامبر(ص) می‌فرمودند: بوی بهشت را از فاطمه(س) استشمام می‌کنم.

ایکنا - با این توصیف‌ها، آیا شخصیت حضرت زهرا به عنوان یک الگو دست یافتنی هستند؟

رجبعلی گفت: باید توجه کنیم که بین دست یافتن به یک الگو و بهره بردن از آن، امکان تفکیک وجود دارد. ممکن است دست ما به شأن و مقام حضرت نرسد، تصور کنید که امام زمان(ع) می‌فرمایند: وجود دختر رسول خدا(ص) برای من اسوه است. نزد سایر معصومین هم چنین است. پس ایشان الگویی هستند که برای امامان هم مطرح هستند.

حضرت زهرا(س)؛ شاخص بهترین‌ها

در کلام امام باقر(ع) آمده است که در یک جا، بانویی به نزد ایشان می‌آید و می‌گوید: من برای خدا به دلیل زهد و عبودیت خدا با کسی ازدواج نمی‌کنم. حضرت در پاسخ جمله‌ ویژه‌ای گفتند. فرمودند: «اگر چنین چیزی فضیلت داشت خداوند آن را از حضرت فاطمه(س) دریغ نمی‌کرد.» یعنی ما حضرت زهرا(س) را باید به عنوان شاخص بهترین‌ها از منظر رسول خدا(ص)، از جایگاهی که خدا تشریع می‌کند و در اختیار ما قرار می‌دهد ببینیم.

اگر این موضوع را معیار و سنگ‌محک خود قرار دهیم، ادعیه حضرت زهرا(س) به نوعی پله‌های دست یافتن به آن فضایلی هستند که خداوند پسندید از طریق حضرت زهرا(س) در ما جاری شوند. این ادعیه هم حالت ذکر شخصی و تزکیه خصوصی نیست، بلکه سعادت جامعه و راهبری جامعه به این موضوع ارتباط دارد.

حضرت زهرا(س) در عمر کوتاهشان برای کسانی که در زندگی احساس غبن و فوت(از دست دادن) می‌کنند، تجلی اسم خدا یعنی: «جامع کل فوت» هستند که خداوند اسم خود را در وجود مقدس حضرت زهرا تجلی داده است.

ایکنا - گفت‌وگوهای ما درباره حضرت زهرا(س) به عنوان الگوی جهانی یک زن، چه قدر به  زبان مردم جهان نزدیک شده و قابل فهم است؟

اولین چیزی که برای ارتباط با جهان احتیاج داریم، زبان است. منظور از زبانی که با مردم جهان می‌توان با آن صحبت کرد، چه زبانی است؟ منظور زبان مادری است، اما نه به معنای زبان انگلیسی، فارسی، یا ترکی و زبان‌های دیگر که مردم جهان به آن‌ها سخن می‌گویند، بلکه زبان مادری، زبانی است که اگر در کل دنیا اشتراک بگیرید متوجه دایره واژگانی و تعابیر ساده آن می‌شوید.

یک فرض علمی قابل بررسی

یک  خصوصیت ویژه این زبان این است که شهودی است و به جان می‌نشیند. اشتراک زبان کودکان تا پیش از ورود به مدرسه را مورد تحقیق قرار دهید، ارزیابی کنید و به یک اشتراکاتی برسید، می‌بینید این زبان خصوصیاتی دارد، همراه با محبت و حسی است که ما به آن «تفکر امی» می‌گوییم و استاد احمدرضا اخوت کتابی به همین نام دارد. سمع و بصر و فواد، سه رکن مهم این زبان هستند. اگر ما بدانیم زبان مادری چه کارکردی دارد، چه دایره واژگانی و چه خصوصیتی دارد، متوجه زبان مشترک دنیا می‌شویم بعد متوجه می‌شویم که زبان خطبه‌های حضرت زهرا(س) و واژگان ایشان، همانی است که گمشده یک عالم است و بشریت می‌تواند از این ادبیات آرامش بگیرد.

این زبان را می‌توانیم زبان امّی بنامیم، با تمام ویژگی‌های ساده، اما نافذ و به شدت عمیق که می‌تواند بر جان انسان‌ها اثر بگذارد. این موضوع فوق العاده‌ای است که اندیشمندان می‌توانند درباره آن پژوهش کنند. اگر بخواهیم عالم را تسخیر کنیم، بهترین جای آن قلب‌ها هستند و زبان امّی می‌تواند قلب‌ها را تسخیر کند که مایه و خوراک آن در کلام حضرت صدیقه طاهره(س) متجلی است. این موضوع حداقل به عنوان یک فرض علمی می‌تواند قابل تحقیق باشد.

در ادامه غروی‌نائینی درباره دست یافتنی بودن یا دست یافتنی نبودن شخصیت حضرت زهرا(س) گفت: لازم نیست از نظر علمی به پایه حضرت زهرا(س) برسیم، ما می‌توانیم زندگی ایشان را مرور کنیم. البته گزارش‌ها درباره زندگی حضرت زهرا(س) متأسفانه زیاد نیست. افرادی در این زمینه قلم زده‌‌اند، اما آنچه اصل گزارش زندگانی حضرت زهرا(س) است، خیلی نیست، ولی قرآن نمونه‌ای از زندگی حضرت را برای ما بیان می‌کند. رفتار حضرت در زندگانی خود واقعاً برای همه الگو است.

این که خداوند می‌فرماید:« اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ» خداوند این را فرموده است چون زندگانی انسان دارای سختی‌ها و مشکلات فراوانی است. نمونه صبر کردن در برابر همه این مشکلات را در زندگی حضرت زهرا(س) می‌بینیم.

خداوند در سوره انسان درباره ایشان و خانواده‌شان می‌فرماید آنها سه روز را که روزه بودند، افطارشان را به افراد نیازمندی که به در خانه‌شان آمدند، دادند. اینها همه الگو است. آیا دست یافتنی نیست؟ ایشان این سختی‌ها را برای اطاعت امر خدا تحمل می‌کنند. خداوند این انسان‌های کامل را فرستاده تا از مسیر زندگی آنها درس بگیریم. حضرت زهرا(س) که دختر پیغمبر و رئیس دولت اسلامی در مدینه است، آنقدر در خانه کار می‌کند که آثار آن بر دست‌هایشان معلوم است و لباس‌شان نشان دهنده این همه زحمت و کار است. وقتی بانو این کارها را می‌کند و خداوند در مقابل این کارها به ایشان، «تسبیحات» را می‌دهد، حتماً این تسبیح نزد حضرت، ارزشش بیش از یک خدمتکار است، از این رو فرمودند: «رضیت برضی الله.»

اگر ما بتوانیم رضایت را در خود ایجاد کنیم که در شرایط مختلف زندگی خود رضایت داشته باشیم، می‌توانیم در زندگی خود پیشرفت کنیم و به موقعیت انسان کامل نزدیک شویم.

خداوند، رسول الله(ص) و خاندان ایشان را فرستاده تا برای ما نمونه باشند و با تمرین، زندگی خود را به آنها نزدیک کنیم. بارها و بارها حضرت چیزی برای خوردن در خانه نداشتند. این چه معنی دارد؟ مطالبات و خواسته‌های ما وقتی پسندیده و درست است که خود مسئولیتی انجام دهیم، تکلیف خود را انجام دهیم. همه‌اش مطالبه نکنیم، همه‌اش فقط خواسته‌های خود را نخواهیم.

وقتی حضرت خدیجه(س) از دنیا رفتند، سرپرستی زهرا(س) به فاطمه بنت اسد سپرده شد و بعد از رحلت وی، به ام سلمه، یکی از همسران پیامبر(ص) منتقل شد. ام سلمه می‌گوید: « من فاطمه را تربيت مي‌كردم ولي او از من با ادب‌تر بود.»

اینها درس‌هایی است که خداوند به ما داده است اگر ما اینها را رعایت کنیم، بچه‌‎های ما هم می‌توانند در موقعیت‌های خوبی باشند. اگر آنچه خداوند از طریق پیغمبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) به ما آموزش داد رعایت کنیم می‌توانیم به این جایگاه‌ها نزدیک شویم که بعد از هر مشکلی، گله نکنیم، صدا بلند نکنیم.

عبادت حضرت زهرا(س) برای ما الگو است. امام حسن(ع) می‌فرماید:« مادرم از هم عابدتر بود.» این قدر ایستاده به عبادت مشغول می‌شد که پاهایش ورم می‌کردند. دقت کنید ایشان در سنین جوانی هستند. معلوم می‌شود که آن چنان ایستاده عبادت می‌کردند که پای ایشان چنین شد.

حضرت فاطمه(س) هیچ وقت گله نمی‌کردند. کارهای خانه را خود به عهده می‌گرفتند و با رضایت انجام می‌دادند. این درس مهمی است که انسان برای رضای خدا کاری را انجام دهد؛ چه در خانه، چه در اداره و چه در پست‌های بالا و این درس را می‌توانیم از دختر رسول خدا(ص) فرا بگیریم. فضه خادمه ایشان بود، اما برنامه‌ها این طور بود که کارها بین آنها تقسیم شده بود. ما تمام این معرفت‌ها را از حضرت زهرا(س) داریم.

علم حضرت را در خطبه‌های ایشان می‌توانیم پیدا کنیم. وقتی ایشان فرمود: « فَجَعَلَ اللهُ الإيمانَ تَطْهيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ» خداوند ایمان را برای پاک کردن شما قرار داده است. این کلام و جمله سراسر علم است. حضرت زهرا(س) می‌داند شریعتی را که خداوند قرار داده است چه فلسفه‌ای دارد. در خطبه خود علت احکامی را که خداوند قرار داده است، بیان می‌کنند و در دنباله سخن خود می‌فرمایند: « وَالصَّلاةَ تَنْزِيهاً لَكُمْ عَنِ الكِبْرِ» و خداوند نماز را برای پاک کردن شما قرار داده است. خداوند که به نماز ما احتیاج ندارد، بلکه آن را برای ما قرار داد. حضرت، یکی یکی از احکام و فلسفه زکات، روزه و غیره برای مردم سخن می‌گویند و بعد می‌فرمایند: «وَطاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ، وَإمامَتَنا أماناً مِنَ الْفُرْقَةِ»: خداوند طاعت ما را قرار داد تا ملت و جامعه شما نظام پیدا کند و قوانینی داشته باشید. اینها همه علم زهرا(س) است. حضرت، مملو از علم است.

وی درباره سخن گفتن از حضرت زهرا(س) به عنوان یک شخصیت جهانی گفت: ما باید با همین زبان ساده که نیازهای معمولی زندگی را به دیگران منتقل کنیم، زندگی حضرت را روشن کنیم. بگوییم ایشان چگونه زندگی کردند. چگونه همسرداری کردند. چگونه فرزندداری کردند. چگونه در مسجد حضور پیدا کردند و در جمع مردم سخنرانی کردند. همه اینها الگوهایی از زندگانی حضرت است که می‌توانیم تبیین کنیم؛ از جمله آنها حضور با عفت و پوشیدگی ایشان در مسجد است که وقتی وارد شدند میان ایشان و مردان پرده انداخته شد. این پرده برای چیست؟ مگر نمی‌فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ» (احزاب، 9). نمونه دیگر، دخترشان حضرت زینب(س) هستند که در بارگاه ابن زیاد و یزید در جمع خانم‌ها و در یک حالت پوشیده قرار داشتند. مطالبه‌ای که حضرت زینب(س) در دربار یزید کردند چه بود؟ نفرمودند: این زن‌ها سه شبانه روز است که گرسنه مانده‌اند. مطالبشان این بود: ای یزید آیا این عدالت است که زن‌ها و کنیزان خود را در پس پرده قرار می‌دهی و دختران و زنان خاندان پیغمبر را با روی باز در مقابل افراد نامحرم قرار می‌دهی؟ از عفت، از حجاب و از پوشیدگی مطالبه می‌کنند. هر وقت عفت و پوشیدگی یک خانم حفظ شود جایگاهش در جامعه حفظ می‌شود و عدم پوشش هیچ شخصیتی برای زن به ارمغان نمی‌آورد. امروز حجاب، شاخص زن مسلمان در جهان است، بنابراین الگوی جهانی یک زن مسلمان، فاطمه(س) است که سمبل حجب و حیا و پوشیدگی هستند.

ایکنا - گاهی ما الگوگیری را از حضرت فاطمه(س) را به مادر بودن و همسر بودن ایشان محدود کردیم. آیا می توانیم حضرت را طوری معرفی کنیم که فراتر از نقش‌های مادری و همسری قابل الگوگیری برای همگان باشند؟

رجبعلی گفت: در قرآن کریم آیاتی داریم که در مباحث اساسی، تفاوتی بین زن و مرد به شکل ماهوی وجود ندارد و جالب است یکی از شخصیت‌های مغفول که باب ورود به شخصیت حضرت زهرا(س) است، حضرت خدیجه کبری(س) مادرشان است. اگر ایشان شناخته نشود، حضرت زهرا(س) نیز شناخته نمی‌شوند. وقتی وارد زندگی ایشان می‌شوید می‌بینید ذره‌ای وزن مسئولیت‌های ایشان کمتر از رسول الله(ص) نیست. در زندگی حضرت فاطمه(س) و امیرالمومنین(ع) وظایف حضرت فاطمه(س) کمتر از همسرشان نیست. گویا یک تقسیم وظیفه وجود دارد. نه سال طول زندگی مشترک ایشان با امیر المومنین(ع) است. در این مدت ایشان پنج فرزند دارند و مشغول فرزندداری هستند، با وجود این، گویی یک تقسیم وظیفه‌ای وجود دارد و حضرت وظایف دیگری چون آموزش را داشتند. دعای نور را حضرت فاطمه(س) به سلمان یاد دادند.

فدک دو سال تحت اداره باکفایت ایشان بوده است. ارقام عجیبی  و غریبی نقل کرده‌اند که از طریق فدک می‌رسید و این یک منبع درآمد بود. حضرت رسول(س)، زهرا(س) را می‌شناختند، مادر او را که نبوغ ویژه‌ای در تجارت و عقل معاش داشته است، می‌شناختند. مردم حضرت زهرا(س) را به این عنوان می‌شناختند و همه می‌دانستند که او دختر خدیجه(س) است و چه بسا به همین دلیل عامدانه آمدند تا کار را یکسره کنند، چون ایشان را مانع می‌دانستند. اگر حضرت فرصت داشتند یکی دو خطبه دیگر می‌خواندند، شاید وضع جهان اسلام آن گونه نمی‌شد. به قصد شهادت ایشان آمدند و ایشان را به شهادت رساندند.

تمرکز این بانوی مؤثر بر روی ظرفیت‌سازی در داخل جامعه بود. این نقش وجود دارد و خیلی جدی است. چون نقش سیاسی حضرت زهرا(س) را تنها به دوره شهادت ایشان منحصر می‌کنیم و تاریخ از این موضوع غفلت کرده است، این شائبه ممکن است در اذهان به وجود آمده باشدکه گویی زن کاره‌ای نیست و به روایت رسول الله(ص) که فرمودند «جهاد المرأه حسن التبعل» استناد می‌کنیم. ببینید همسرداری یک کار فانتزی و لوکس در این زمان نیست، به معنی مجاهد پروری است، به همان معنی است که امیر مؤمنان(ع) سبک بال وارد میدان‌ها می‌شوند و اگر حمایت زهرای مرضیه نبود، علی(ع) نمی‌توانستند از اسلام دفاع کنند.

قسمت‌های زیادی از نقش حضرت زهرا(س) مغفول است و آنچه هست، به خوبی تحلیل نشده است، از این رو ممکن است این سوالات درباره نقش زنان در ذهن ما به وجود آمده باشد.

در ادامه غروی نائینی، با تأکید بر زندگی و کار برای رضای خدا گفت: هر کس برای رضای خدا کاری انجام دهد، خود هم رضایت قلبی به دست خواهد آورد. رضایت الهی و حمایت از ولایت دو نکته مهم در زندگی حضرت زهرا(س) است.

یک نکته مهم این است که گاهی در طرح برخی پرسش‌ها، افراد فقط خود و زمان خودشان را می‌بینند، در حالیکه تربیت فرزند، چه دختر و چه پسر برای زندگی فردا و جامعه فردا است. جامعه ادامه دارد، با رفتن من تمام نمی‌شود، ولی فرزندان من هستند که آینده بعدی را می‌سازند. فرزندان حضرت فاطمه(س)، حسن، حسین و زینب(س) همه الگوهای دیگر جامعه فردا بودند که در دامان مادر پرورش پیدا کرده بودند. اگر حضرت زینب(س) آن طور پایداری کردند و نقش آفرینی درخشانی در عرصه حفظ کربلا دارند، برای این است که در دامان حضرت زهرا(س) بزرگ شده‌اند. امام حسن و امام حسین(ع) مقاومت‌‌های مادرشان را دیده بودند. رفتن‌شان به خانه انصار و مهاجرین را بعد از رحلت رسول الله(ص) و گریه‌های ایشان را به خاطر ظلم به ولی خدا و شرایطی که برای ولایت پیش آمده، دیده بودند. اعتراض ایشان را دیده بودند. همه اینها را شاهد بودند و در دامان این مادر و آن پدر بزرگ شده بود. اگر فاطمه(س) با این زندگی می‌سازد برای آن است که علی بن ابیطالب(ع) در راه اسلام شمشیر می‌زند و علی بن ابیطالب نیاز به همراهی و کمک دارد و فاطمه(س) این نقش را بر عهده دارد.

زندگی زن و مرد و اعضای خانواده از هم جدا نیست

بنابراین زندگی‌ها از هم جدا نیست، ما اگر با هم زندگی کنیم و خانواده را یک مجموعه محکم و همراه هم قرار دهیم در سختی‌های آینده، فرزندان در صورت بروز شرایط دشوار به خانواده مراجعه می‌کنند و کمک می‌طلبند، اما اگر اعضای خانواده از هم جدا باشند، پدر و مادر حامی آنها نباشند، آن فرزند کمکی در زندگی خود نخواهد داشت. زندگی‌هایی موفق است که بتوانیم همراه و کمک هم باشیم و مسائل را به کمک هم حل کنیم. خانواده‌ها جامعه را می‌سازند، اگر جامعه‌‍‌ها از خانواده‌های سالم تشکیل نشود، نمی‌توانند موفق باشند.

انتهای پیام