صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۰۴۸۴۴۸
تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۰:۱۳

در روایات اسلامی هنگامی که به صفات مؤمن ‌اشاره می‌شود آمده است که مؤمن اهل کینه نیست و عمل زشت و بد افراد را به پرودگار واگذار مى‌کند و یا از بدى عمل مى‌گذرد و از قوه عاقله کمک می‌گیرد تا مبادا به آتش کینه بسوزد.

یکی از رذایل اخلاقی کینه است، کینه حالتی قلبی است که در ظاهر با دشمنی آشکار می‌شود. انسان‌های کینه‌جو همیشه در عذاب هستند، چون فکرشان مشغول به این است که چگونه از طرف مقابل انتقام بگیرند، ولی غافل از این هستند کسی که می‌خواهد دیگری را بیازارد ابتدا خود آزرده می‌شود. متأسفانه این افراد چون همیشه دغدغه فکری عداوت دارند نمی‌توانند در جهت کمال گام بردارند و طبق احادیث وارده افراد کینه‌توز از ایمان بهره کافی نبرده‌اند. یکى از بزرگترین ناراحتی‌هاى انسان‌ها در زندگى دنیا که سرچشمه پیکارهاى وسیع اجتماعى مى‌شود و علاوه بر خسارت‌هاى سنگین جانى و مالى آرامش روح را به کلى بر هم مى‌زند، همین کینه‌توزى و حسد است.

خداوند در آیه 47 سوره حجر می‌فرماید: وَ نَزَعْنَا مَا فى صدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ؛ و آنچه در دل‌ها از کینه و حسد دارند برمی‌کنیم تا در صفا و صمیمیت با هم زندگى کنند.

بعضى مفسران روایتى نقل کرده‌اند که «هنگامى که بهشتیان به سوى بهشت روان شوند، بر در بهشت درختى مى‌بینند که از ریشه آن دو چشمه جارى است، از یکى از آن دو چشمه مى‌نوشند و تمام کینه‌ها و حسدها از قلب آنها شسته مى‌شود و این همان شراب ظهور است و در چشمه دیگر خود را شست‌وشو مى‌دهند و طراوت و زیبایى در اندام آنها آشکار مى‌شود، به طورى که بعد از آن هرگز ژولیده و رنگ‌پریده و دگرگون نخواهند شد.»

این حدیث گرچه سندش به پیامبر و امامان نرسیده است و تنها یکى از مفسران به نام سدى نقل کرده، اما بعید نیست در اصل از پیامبر(ص) نقل شده باشد، زیرا این امور از مسائلى نیست که امثال سدى بتوانند از آن آگاهى یابند و در هر حال اشاره لطیفى است به این حقیقت که بهشتیان هم از درون شست‌وشو مى‌شوند و هم از برون، هم زیبائی‌هاى جسمانى دارند و هم زیبائی‌هاى روحانى و هیچ‌گونه حسد و کینه آنها را رنج نمى‌دهد.

خوشا به حال مردمى که در این دنیا نیز بهشتى براى خود بسازند و سینه‌ها را از کینه‌ها و حسدها پاک کنند و از رنج‌هاى ناشى از آن برکنار گردند.

کینه امری بیرون از دایره زمان و مکان است و به شکل صفتی درونی در ذات انسان نقش می‌گیرد و هر گاه زمینه بروز عملی یافت این خشم به شکل خطرناکی خود را نشان می‌دهد.

در آیات 30-29 سوره مائده داستان هابیل و قابیل به خوبی تبیین شده است که چگونه موفقیت هابیل در پذیرش قربانی‌اش موجب شد تا قابیل احساس کمبود کرده و خود را شکست خورده بیابد و کم‌کم به شکل حسادت و در نهایت کینه دل‌آزار موجب شد تا خشم خویش را در نهایت در یک فرصتی بروز دهد و هابیل را به قتل رساند.

کینه‌توزی قابیل نسبت به هابیل هر چند که ریشه در موفقیت هابیل و احساس کمبود قابیل داشت، ولی خودخوری و ناتوانی در ارضای خود موجب شد تا راه موفقیت را در حذف دیگری بجوید. به سخن دیگر عدم توانایی در رقابت و احساس آن موجب می‌شود تا بهترین و کوتاه‌ترین راه موفقیت خویش را در حذف دیگری بجویند. این گونه است که حق به شکل خطرناکی دهان باز می‌کند و جان دیگری را می‌گیرد.

کینه از جمله گناهان قلبى است که از حسد و غضب نشئت مى‌گیرد و صفتى است که در آیات و روایات سرزنش شده است، انسان گاهى نسبت به ذات اقدس ربوبى و گاهى نسبت به بندگان او، کینه مى‌ورزد. چنانکه گفته شد جاى کینه در نفس است و شخص کینه‌جو، چون قدرت شکست دادن و زمین زدن طرف مقابل را ندارد و یا آبرویش را کسى برده و تهمت زده و فحش شنیده و یا از ریاست و مال، او را محروم کرده و امثال اینها، دشمنى را به عنوان راهکار بدل مى‌گیرد تا در موقع حساس و وقت مناسب او را به زمین بزند و نابودش کند.

در روایات اسلامی هنگامی‌که به صفات مومن‌ اشاره می‌شود آمده است که مؤمن اهل کینه نیست و عمل زشت و بد افراد را به خداى غالب واگذار مى‌کند و یا از بدى عمل مى‌گذرد و از قوه عاقله کمک می‌گیرد تا مبادا به آتش کینه بسوزد.

صاحب مجمع‌البیان درباره کینه نسبت به بندگان خدا مى‌فرماید: «شکى نیست که هر کس مؤمنى را به خاطر ایمانش دشمن داشته و قصد بدى کردن به او را داشته باشد کافر است، ولى اگر به جهت دیگر (غیر از ایمان) مؤمن را دشمن بدارد فاسق است.

آیه ۱۰ سوره محشر

قرآن مجید در این زمینه می‌فرماید: وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ، و آنانکه (پس از مهاجرین و انصار) آمدند (تابعین و سایر مؤمنین) همیشه در دعاى خود می‌گویند: پروردگارا! برما و برادران دینى ما که در ایمان از ما پیشى گرفتند ببخش و در دل ما کینه و حسد نسبت به مؤمنان قرار مده، پروردگارا توئى که (در حق بندگان) بسیار رئوف و مهربانی.»

از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است:«المُوًمنُ لَیسَ بحُقُود؛ مؤمن کینه توز نیست.»

از امام صادق(ع) نیز درباره تفاوت کینه و حسادت نقل شده که فرمود: «حِقدُ المُوًمِن مقامُهُ ثُم یفارقُ اخاهُ فلا یجِد علیهِ شیْئا وحِقْد الکافر دهره؛ کینه مؤمن همان (ساعت درگیری)است و هنگامى که جدا شد در دل خود چیزى ندارد، اما کینه و دشمنى کافر همیشگى است.»

همچنین آن حضرت فرمود: « إيّاكَ و عَداوَةَ الرِّجالِ ؛ فإنَّها تُورِثُ المَعَرَّةَ و تُبدي العَورَةَ؛ از دشمنى با مردم دورى کن زیرا که دشمنى سبب تنهایى و ظاهر شدن عیب‌هاى انسان می‌گردد.»

امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «اُحْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ، بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِكَ؛ شر را از سینه دیگرى بر کن با کندن شر از سینه خویش- یعنى وقتى که تو دشمنى نکنی، با تو دشمنى نخواهند کرد.»

اسلام سفارش کرده است که اگر از کسى بدى دیدیم، او را عفو کنیم تا بدین وسیله کینه از بین رفته و مشکلاتى که از این راه براى جامعه اسلامى پیش می‌آید ریشه‌کن شده و مسلمانان بتوانند به‌خوبى در کنار هم در صلح و آرامش به زندگى سعادتمندانه خویش ادامه دهند و البته لازم به ذکر است که این سفارش فقط در مورد مسلمانان است و گرنه در رابطه با کفار که قلب‌هاى آنان نسبت به مسلمین مملو از بغض و کینه است و منتظر فرصت و موقعیتند تا ضربه بر مسلمین وارد نمایند عملى نیست.

در این‌باره قرآن می‌فرماید: «اى گروه مؤمنان محرم اسرار از غیر خود انتخاب نکنید، آنها از هر گونه شر و فسادى درباره شما کوتاهى نمى‌کنند، آنها دوست دارند که شما در زحمت و رنج باشید (نشانه‌های) دشمنى از دهان آنها آشکار است و آنچه در دل پنهان دارند مهم‌تر است، ما آیات (و راه‌هاى پیشگیرى از شر آنها) را براى شما بیان کردیم، اگر اندیشه کنید، شما کسانى هستید که آنها را دوست می‌دارید، اما آنها شما را دوست ندارند در حالى‌که شما به همه کتاب‌هاى آسمانى ایمان دارید (اما آنها به کتاب آسمانى شما ایمان ندارند) و هنگامى که شما را ملاقات می‌کنند (به دروغ) می‌گویند ایمان آورده‌ایم، اما هنگامى که تنها می‌شوند از شدت خشم بر شما سر انگشتان خود را به دندان می‌فشرند، بگو بمیرید با همین خشمى که دارید، خدا از (اسرار) درون سینه‌ها آگاه است، اگر نیکى به شما برسد ناراحت می‌شوند و اگر حادثه ناگوارى براى شما رخ دهد خوشحال می‌گردند، (اما) اگر (در برابر آنها) استقامت و پرهیزکارى پیشه کنید (نقشه‌هاى خائنانه) آنها به شما زیانى نمى‌رساند و خداوند به آنچه آنها انجام می‌دهند احاطه دارد.»

آل عمران، آیه ۱۱۸-۱۲۰

از روایات درمى‏‌یابیم که مؤمن وقتى خشمگین و آتش خشم در دلش شعله‌‏ور مى‌‏شود، آن آتش را خاموش مى‏‌کند، نه آنکه آتش را پنهان کند. افراد عادى خشم را در نهانخانه دل پنهان مى‏‌کنند. از این‌رو، علماى اخلاق در تعریف حقد فرموده‌‏اند: حقد نهان داشتن عداوت در قلب است. در روایت نیز از امیر مومنان روایت شده که فرمود: شر ما سکن القلب الحقد؛ از جمله بدترین شرورى که در دل لانه مى‌‏کند، کینه است.

ایشان همچنین می‌فرماید: الحِقدُ مِن طَبائِعِ الأشْرارِ؛ کینه‌ورزى، طبیعت افراد شرور است.

حضرت رسول(ص) فرمودند که مؤمن آنگاه که نتوانست انتقام گیرد، کینه را در دل نگاه نمى‌‏دارد: «المؤمن لا بحقود»؛ مؤمن خیر مؤمن را مى‏‌طلبد حتى اگر درباره‌‏اش به ناروا عمل کرده باشد. مؤمن به ملکه مقابل حقد که نصیحت است آراسته است.

منابع: وسایل‌الشیعه، غررالحکم، بحارالانوار، اخلاق بشر، مجمع البیان، احیاء القلوب، تفسیر نمونه.

انتهای پیام