صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۰۵۵۴۳۹
تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۹:۱۲
جانِ کلام؛

آیت الله مصطفی محقق داماد، رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم می‌گوید: بعد از ظهر یکی از جمعه‌های زمستان سال ۵۳ یا ۵۴ بود. سر کوچه آمدم دیدم علامه طباطبایی عصا زنان از منزل خارج شدند. بیرون هوا بسیار سرد بود. از آنجایی که در مواجهه با بزرگان فرصت را باید غنیمت بشماریم، من یک سؤال از علامه کردم و همراه ایشان راه افتادم. بعد پرسیدم: آقا کجا تشریف می برید؟ علامه که از پل حجتیه در حال عبور بود، گفت: به قبرستان حاج شیخ عبدالکریم برای فاتحه خوانی مزار همسرم می روم، (علامه مقید بودند که هر هفته عصر جمعه سر مزار خانمشان بروند) گفتم اجازه بدهید من هم با شما بیایم. به مزار که رسیدیم ایشان فاتحه‌ای خواند و بعد شروع به قرائت قرآن کردند، من هم شروع به قرائت قرآن کردم. قرائت که تمام شد، موقع برگشت به علامه گفتم: حاج آقا در این سرما برای سلامتی شما مصلحت نیست از خانه بیرون بیایید، هر زمان هوا خوب بود برای فاتحه خوانی بروید. علامه با همان لهجه زیبای ترکی خود فرمودند: «انس است دیگر، انس است...»

دریافت طرح در اندازه اصلی

 

طراح: حسین رشیدی

انتهای پیام