که نشــانش پرِ سیمرغ و دل شیران است
همه گویند که ایران چه بزرگ است، بزرگ
این همــه در سخن و در خرد پیران است
تا ابد دشمنت ای کشور زیبا حتی
از بلندای مقام تو بسی حیران است»
این ابیات سروده شاعر نامدار، نویسنده سترگ و مرد با فضیلت حوزه تمدنی مشترک تاجیکستان و ایران «مهمان بختی» است که چند روز پیش دار فانی را وداع گفت؛ خبر ناگوار وفات شاعر و نویسنده نامدار تاجیک استاد مهمان بختی همچو آوار بر سرم ریخت. این مرد روشنضمیر و ایراندوست که بیش از سه دهه سابقه مرافقت و مؤانست با او را داشتهام در ٨١ سالگی در شهر دوشنبه در گذشت. شاعری ارجمند که بهدلیل شیفتگیاش به ایران، در میان ابیات بیشمارش، این مصراع زبانزد خاص و عام شده است: از ازل تا به ابد قسمت من ایران است.
فهرست خدمات و افتخارات این نویسنده، شاعر و درامنویس مشهور تاجیکستان خود کتابی مفصل است او از سال ۱۹۷۲ عضو اتفاق نویسندگان تاجیکستان بود و با انتخاب اعضای آن انفاق اعم از نویسندگان و شاعران سالهای طولانی ریاست اتفاق نویسندگان تاجیکستان را برعهده داشت. دوران ریاست وی بر اتفاق نویسندگان که در سالهای بعد از استقلال آن کشور بود دوران درخشانی از شکوفایی ادبیات تاجیک اعم از شعر و نثر و ادبیات کودکان بود. در اثر تلاشهای وی برای شکوفایی ادبیات تاجیک و همچنین آثار ارزشمندش در سال ۱۹۹۸ میلادی موفق به دریافت مهمترین و عالیترین جایزه دولتی تاجیکستان به نام ابوعبدالله رودکی از سوی رئیسجمهور تاجیکستان شد.
از استاد مهمان بختی آثار متنوعی به نظم و نثر نشر یافته و پارهای از این آثار جوایز گوناگونی را در تاجیکستان و برخی کشورهای منطقه از جمله کشور عزیز ما ایران را از آن خود کرده است. مرحوم استاد مهمان بختی در انواع وجوه ادبی از جمله قصه و رمان، ادبیات کودکان و بهویژه سرودن اشعار ناب علاوه بر تاجیکستان و ازبکستان در سایر کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز شهرت داشت.
برخی نمایشنامههای وی مدتها در سالنهای دوشنبه و سایر شهرهای تاجیکستان همچنین ازبکستان و قرقیزستان به نمایش درآمده است و برخی از آثارش علاوه بر زبانهای آسیای مرکزی و قفقاز زبان روسی ترجمه و با شمارگان بسیار زیاد انتشار و در کشورهای منطقه توزیع و باعث شهرت وی شده است. در بین سرودههای ایشان، شعر ایران در بین اهالی ادب ایران زبانزد است.
یکی از فرزندان ایشان پروفسور سرور بختی که علاوه بر علم تجربه از نجابتی مثالزدنی برخوردار است و از چهرههای سرشناس فرهنگی سیاسی تاجیکستان بهشمار میرود بیش از دو سال عهدهدار ریاست مؤسسه فرهنگی کشورهای عضو اکو بود که در تهران مستقر است.
بیتردید دوران ریاست سرور بختی درخشانترین مدت حیات این مؤسسه بود. سرور بختی در مدت ریاست بر اکو ،علیرغم مشکلات ناشی از کرونا که اجتماعات را با محدودیت مواجه میکرد، خالصانه و عاشقانه برای تقریب فرهنگی کشورهای عضو اکو و ترویج بنیادین فرهنگ، هنر و ادبیات مشترک کشورهای این حوزه بهویژه ترویج زبان و ادبیات گرانسنگ فارسی تلاش کرد. بنده علاوه بر انتشار چند اثر مشترک بین مؤسسه انتشاراتی شهریاران و مؤسسه فرهنگی اکو چندین بار به دعوت ایشان و هماهنگیهای کارشناس عالی و فرهنگدوست تاجیک جناب شاه منصور شاه میرزا که خود شاعری خوشقریحه و مدیری تواناست، در برنامههای فرهنگی اکو شرکت و سخنرانی کردم از جمله همکاریهای مشترک انتشار کتاب «ورق حسن» در شرح احوال و آثار کمال خجندی است که با مقدمه اینجانب و پروفسور سرور بختی در «نشر شهریاران» منتشر شد.
فهرستی از مجموعه همکاریهای مشترک بین مؤسسه شهریاران و مؤسسه فرهنگی اکو تنظیم شده بود که با اتمام ناگهانی مأموریت ایشان سرانجامشان معلوم نیست؛ اینجانب ضایعه درگذشت استاد مهمان بختی را به خانواده محترم استاد، اعضای اتحادیه نویسندگان، اهالی فرهنگ و هنر، و نیز مردمان شریف، همدل و همزبان تاجیکستان تسلیت عرض میکنم و امیدوارم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، سازمان فرهنگ و ارتباطات و سایر دستگاههای فرهنگی ذیربط از جمله انتشارات بینالمللی الهدی که چند اثر استاد مهمان بختی را در تهران و دوشنبه منتشر کردهاند، نسبت به تجلیل شایسته از آن فقید سعید اقدام نمایند.
در آغاز چند بیت از شعر «قسمت من ایران است» استاد را تقدیم حضور کردم؛ با نقل کامل شعر این مختصر را به پایان میبرم و امیدوارم در آینده آنگونه که شایسته استاد است به شرح حیات و آثار وی بپردازم.
«از ازل تا به ابد قسمت من ایران است
که نشــانش پرِ سیمرغ و دل شیران است
همه گویند که ایران چه بزرگ است، بزرگ
این همــه در سخن و در خرد پیران است
تا ابد دشمنت ای کشور زیبا حتی
از بلندای مقام تو بسی حیران است
بخت بدبین که میان تو و من فاصلههاست
تخت سامان و قباد من و تو ایران است
دوستم قیمت همبستی و هم دستی دان
که همین روزی ما از فلک و دوران است
ره مهر من و تو میگذرد از راهی
کز بخارا و دوشنبه به دل تهران است»
یادداشت از علیاصغر شعردوست، پژوهشگر ادبیات فارسی
انتهای پیام