به گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیر در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی در تبیین و تشریح بخشهای مختلف سخنانشان به آیات 21 سوره «احزاب»، 128 سوره «توبه»، 118 سوره «آل عمران»، 46 سوره «انفال»، 39 سوره «نجم» و 64 سوره «آل عمران» استناد فرمودند.
ایشان در بخشی از این بیانات برای تبیین بهتر دو نگاه پیامبر(ص) و کفار و مشرکین به امت اسلامی با استناد به دو آیه 128 سوره توبه و آیه 118 سوره آل عمران فرمودند: «در زندگی شخصی پیغمبر، در زندگی خانوادگی پیغمبر، در حکومت پیغمبر، در شخصیّت اجتماعی پیغمبر با دوستانش، با دشمنانش، با مؤمنین، با کفّار صدها درس اساسی و مهم وجود دارد. یکی از این درسها را من امروز میخواهم مطرح کنم و آن، مضمون این آیه شریفه است که فرمود: لَقَد جاءَکُم رَسولٌ مِّن اَنفُسِکُم عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم حَریصٌ عَلَیکُم بِالمُؤمِنینَ رَؤُفٌ رَّحیمٌ؛ من روی این مسئله «عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم» میخواهم تکیه بکنم. [میفرماید:] برای او رنجهای شما دردآور است، سخت است؛ شما که رنج میکشید، پیغمبر از رنج شما رنج میبرد. بلاشک این مخصوص به مسلمان معاصر پیغمبر نیست، خطاب به عموم مؤمنین در طول تاریخ است؛ یعنی امروز اگر شما در فلسطین رنج میکشید، در میانمار، در نقاط گوناگون دیگر مسلمانها رنج میکشند، بدانند این رنج، روح مطهّر پیغمبر را به رنج و زحمت در میآورد؛ این خیلی مهم است. پیغمبر ما این جوری است. این حالت پیغمبر اکرم که در این آیه شریفه بیان شده، نقطه مقابل وضع دشمنان است که آن هم در این آیه شریفه است: یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا لا تَتَّخِذوا بِطانَةً مِن دونِکُم لا یَألونَکُم خَبالًا وَدّوا ما عَنِتُّم». آنجا [برای] پیغمبر اکرم «عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم»، اینجا [برای دشمنان] «وَدّوا ما عَنِتُّم»؛ رنج شما آنها را خوشحال میکند. ما الان این جوری هستیم؛ توجّه کنید که موقعیّت خودمان را در دنیای کنونی بشناسید.
یک طرف آن وجود مقدّسی است که «عَزِیزٌ عَلَیهِ مَا عَنِتُّم»، یک طرف هم جبههای است که «وَدُّوا مَا عَنِتُّم»؛ از رنج شما خوشحال میشوند، خرسند میشوند؛ از بدبختی شما، آنها احساس خوشبختی میکنند. طبعاً وقتی آن جبهه یک چنین حالتی دارد، سعی میکند شما را به سمت سختی، به سمت بدبختی سوق بدهد و پیش ببرد. این موقعیّت را باید بفهمیم، بدانیم، توجّه کنیم.»
در ادامه به بیان تفاسیر و نکات پیرامون این دو آیه میپردازیم.
متن آیه 128 سوره توبه: «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ»
ترجمه آیه: «قطعاً، براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار است شما در رنج بيفتيد، به [هدايت] شما حريص، و نسبت به مؤمنان، دلسوز مهربان است.»
متن آیه 118 سوره آل عمران: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ ۚ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ ۖ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ»
ترجمه آیه: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از غير خودتان، [دوست و] همراز مگيريد. [آنان] از هيچ نابكارى در حق شما كوتاهى نمىورزند. آرزو دارند كه در رنج بيفتيد. دشمنى از لحن و سخنشان آشكار است؛ و آنچه سينههايشان نهان مىدارد، بزرگتر است. در حقيقت، ما نشانهها[ى دشمنى آنان] را براى شما بيان كرديم، اگر تعقل كنيد.»
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر آیه 128 سوره توبه چنین بیان میدارد که «كلمه (عنت) به معناى ضرر و هم به معناى هلاكت است و كلمه (ما) در جمله (ما عنتم) مصدريه است، كه آن را به معناى مصدر تاويل مىنمايد و منظور از رسول، به طورى كه سياق دو آيه گواهى مىدهد خاتم انبياء محمد (ص) است، چون مىبينيم كه او را وصف مىكند به اينكه از خود ايشان است و ظاهر اين است كه مقصود اين باشد كه او مثل شما بشر است و همنوع خود شما است، چون در كلام چيزى كه دليل باشد بر اينكه خطاب به خصوص عرب و يا قريش باشد نيست، مخصوصا نظر به اينكه در ميان آنان در حال خطاب، مسلمانانى از روم و فارس و حبشه نيز بودهاند.
معناى آيه اين است: هان اى مردم ! پيغمبرى از جنس خود شما مردم بيامده كه از اوصافش يكى اين است كه از خسارت ديدن شما و از نابود شدنتان ناراحت ميشود و ديگر اينكه او در خيرخواهى و نجات شما چه مؤمن و چه غير مؤمن حريص است و اينكه او نسبت به خصوص مؤمنين رئوف و رحيم است و با اينكه اوصافش چنين است آيا باز هم جا دارد كه از او سرپيچى كنيد؟ نه، بلكه سزاوار است كه از او اطاعت كنيد، چون او رسولى است كه قيام نكرده مگر با امر خدا، اطاعت كردن از او اطاعت خدا است، آرى، جا دارد به او نزدیک شويد و با او انس بگيريد، چون او هم مثل خود شما بشر است، پس به هر چه دعوت كرد بپذيريد و هر خيرخواهى كه نمود به كار ببنديد.
از اين بيان معلوم شد كه قيدهایى كه در كلام اخذ شده و اوصافى كه آورده شده يعنى وصف (رسول) و (من انفسكم) و (عزيز عليه ما عنتم...) همه براى تأكيد آن سفارش آورده شده، دليلش اين است كه در آيه ذيلش مىفرمايد:(فان تولوا فقل حسبى الله).»
آیتالله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه درباره این آیه آورده است که «آیه از يكسو به تمام مردم اعم از مؤمنان و كافران و منافقان گوشزد مىكند كه سختگيریهاى پيامبر و قرآن و خشونتهاى ظاهرى كه نمونههایى از آن در اين سوره بيان شد، همه به خاطر عشق و علاقه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) به هدايت و تربيت و تكامل آنها است و از سوى ديگر به پيامبر (ص) نيز خبر مىدهد كه از سركشىها و عصيانهاى مردم كه نمونههاى زيادى از آن نيز در اين سوره گذشت نگران و ناراحت نباشد و بداند كه در هر حال خداوند پشتيبان و يار و ياور او است. لذا روى سخن را به مردم كرده، مى گويد: پيامبرى از خودتان به سوى شما آمد. مخصوصا اينكه به جاى (منكم) در اين آيه (من انفسكم) آمده است که اشاره به شدت ارتباط پيامبر (ص) با مردم است، گویى پارهاى از جان مردم و از روح جامعه در شكل پيامبر (ص) ظاهر شده است. به همين دليل تمام دردهاى آنها را مىداند، از مشكلات آنان آگاه است و در ناراحتيها و غمها و اندوهها با آنان شريک مىباشد و با اين حال تصور نمىشود سخنى جز به نفع آنها بگويد و گامى جز در راه آنها بردارد و اين در واقع نخستين وصفى است كه در آيه فوق براى پيامبر (ص) ذكر شده است.
پس از ذكر اين صفت (من انفسكم) به چهار قسمت ديگر از صفات ممتاز پيامبر (ص) كه در تحريک عواطف مردم و جلب احساساتشان اثر عميق دارد اشاره مى كند:
نخست مىگويد: هر گونه ناراحتى و زيان و ضررى به شما برسد براى او سخت ناراحت كننده است؛ يعنى او نه تنها از ناراحتى شما خشنود نمىشود، بلكه بىتفاوت هم نخواهد بود، او به شدت از رنجهاى شما رنج مىبرد و اگر اصرار بر هدايت شما و جنگهاى طاقتفرساى پر زحمت دارد، آن هم براى نجات شما، براى رهایيتان از چنگال ظلم و ستم و گناه و بدبختى است.
ديگر اينكه او سخت به هدايت شما علاقهمند است و به آن عشق مى ورزد؛ (حريص عليكم). حرص در لغت به معنى شدت علاقه به چيزى است و جالب اينكه در آيه مورد بحث به طور مطلق مىگويد: (حريص بر شما است) نه سخنى از هدايت به ميان مىآورد و نه از چيز ديگر، اشاره به اينكه به هر گونه خير و سعادت شما و به هر گونه پيشرفت و ترقى و خوشبختیتان عشق مىورزد. بنابراين اگر شما را به ميدانهاى پر مرارت جهاد، اعزام مىدارد و اگر منافقان را تحت فشار شديد مىگذارد، همه اينها به خاطر عشق به آزادى، به شرف، به عزت و به هدايت شما و پاكسازى جامعه شماست.
سپس به سومين و چهارمين صفت اشاره كرده، مى گويد: او نسبت به مؤمنان رئوف و رحيم است. بنابراين هر گونه دستور مشكل و طاقتفرسایى را مى دهد، حتى گذشتن از بيابانهاى طولانى و سوزان در فصل تابستان، با گرسنگى و تشنگى، براى مقابله با يک دشمن نيرومند در جنگ تبوک، که آن هم يک نوع محبت و لطف از ناحيه اوست.»
یکی از نکات مهم این آیه توجه به صفات رهبران آسمانى و مقایسه آن با صفات رهبران بشری است که همین امر لطف خداوند به انسانها و لزوم اطاعت از این رهبران را روشن میسازد که این صفات شامل مواردی همچون از جنس خود مردم بودن، غمخوار جامعه بودن، در سختیها همراه و همدل مردم بودن، سر از پا نشناختن در هدایت و ارشاد مردم و رئوف و رحیم بودن نسبت به مؤمنان است. در واقع هیچ منیت و خودخواهی در رهبری همچون پیامبر(ص) وجود ندارد و وجود ایشان سراسر خداخواهی، غیرخواهی و خیرخواهی مردم است.
اما در خصوص تفسیر آیه 118 سوره آل عمران که موضع مقابل این آیه و مبین نگاه و حالت مشرکان نسبت به مسلمانان است، مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر نمونه بیان میدارد «در اين آيه شريفه، (وليجه، خويشاوند نزديك) را (بطانه، آستر) ناميده و وجهش اين است كه آستر به پوست بدن نزديک است تا رويه لباس. چون آستر لباس بر باطن انسان اشراف و اطلاع دارد و مىداند كه آدمى در زير لباس چه پنهان كرده، خويشاوند آدمى هم همينطور است. از بيگانگان به آدمى نزديکتر و به اسرار آدمى واقفتر است.
جمله (لا يالونكم) به معناى (لا يقصرون فيكم) است. يعنى دشمنان از رساندن هيچ شرى به شما كوتاهى نمىكنند. كلمه (خبال) به معناى شر و فساد است و به همين جهت است كه جنون را (خبل) هم مىگويند، چون در جنون، فساد عقل است. در جمله (ودواما عنتم) كلمه (ما) مصدريه است و معناى جمله را (ودوا عنتكم) مىسازد، يعنى دوستدار شدت و گرفتارى و ضرر شمايند.
جمله (قد بدت البغضاء من افواههم) مىرساند كه دشمنى آنان نسبت به شما آن قدر زياد است كه نمىتوانند پنهان بدارند، بلكه دشمنى باطنیشان در لحن كلامشان اثر گذاشته است. پس در حقيقت در اين جمله كنايهاى لطيف بهكار رفته و آنگاه بدون اينكه بيان كند، در دلهاى خود چه چيز پنهان كردهاند، فرموده: (و ما تخفى صدورهم اكبر) تا اشاره كرده باشد، به اينكه آنچه در سينه دارند، قابل وصف نيست، چون هم متنوع و گوناگون است و هم آنقدر عظيم است كه در وصف نمىگنجد، و همين مبهم آوردن (ما فى صدورهم) بزرگ و عظيم بودن را تأييد مىكند».
آیتالله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه پیرامون این آیه آورده است که «اين آيه به دنبال آياتى كه مناسبات مسلمانان را با كفار بيان كرد، به يكى از مسائل حساس اشاره كرده و ضمن تشبيه لطيفى به مؤمنان هشدار مىدهد، مىگويد: غير از هممسلكان خود براى خود، دوست و همرازى انتخاب نكنيد و بيگانگان را از اسرار و رازهاى درونى خود با خبر نسازيد يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم ...بطانة در لغت به معنى لباس زيرين است و مقابل آن ظهارة به – معنى لباس روئين مى باشد و در اينجا كنايه از محرم اسرار است و خبال در اصل به معنى از بين رفتن چيزى است، غالبا به زيانهایى كه در عقل انسان اثر مىگذارد، گفته مى شود. يعنى كفار شايستگى دوستى شما را ندارند و نبايد آنان دوست و محرم اسرار شما باشند. كفار در رساندن شر و فساد به مسلمانان كوتاهى نمىكنند (لا يالونكم خبالا). هرگز سوابق دوستى و رفاقت آنها با شما مانع از آن نيست كه به خاطر جدایى در مذهب و مسلك آرزوى زحمت و زيان شما را در دل خود نپرورانند، بلكه پيوسته علاقه آنها اين است كه شما در رنج و زحمت باشيد (ودوا ما عنتم).
آنها براى اينكه شما از مكنونات ضميرشان آگاه نشويد و رازشان فاش نگردد، معمولا در سخنان و رفتار خود مراقبت مىكنند و با احتياط و دقت حرف مىزنند، ولى با وجود اين، آثار عداوت و دشمنى از لابلاى سخنان آنها آشكار است و گاه بهطور ناخودآگاه سخنانى بر زبان مىآورند كه مىتوان گفت همانند جرقهای است از آتش پنهانى دلهاى آنها و مىتوانيد از آن، به ضمير باطن آنان پى ببريد (قد بدت البغضاء من افواههم).
خلاصه اينكه خداوند بدين وسيله طريقه شناسایى باطن دشمنان را نشان داده و از ضمير باطن و راز درونيشان خبر مىدهد و مىفرمايد: آنچه از عداوت و دشمنى در دل خود پنهان كردهاند، بهمراتب از آنچه بر زبان مىآورند بزرگتر است (و ما تخفى صدورهم اكبر). سپس اضافه کرده: ما براى شما اين آيات را بيان كرديم، كه اگر در آن تدبر كنيد، به وسيله آن مىتوانيد دوست خود را از دشمن تميز دهيد و راه نجات را از شر دشمنان پيدا كنيد (قد بينا لكم الايات ان كنتم تعقلون)».
از این آیه میتوان متوجه شد که آرزوی دشمن رنج و فشار و به زحمت افتادن مسلمانان است و لذا مسلمانان نباید دشمنان را محرم اسرار خود قرار دهند و ملاک دوستى و روابط صميمانه مسلمانان با ساير جوامع بايد ايمان باشد.
از طرف دیگر طبق این آیه از آنجا که دشمن در ضربه زدن به فكر و انديشه كوتاهى نمىكند باید روشهای برخورد دشمن با مسلمانان و نفوذ در میان امت اسلامی را شناخت که در این آیه به چند روش از جمله فساد، فشار و نفاق اشاره شده است. به همین دلیل است که خداوند میخواهد که دشمنان خود را بشناسيد و هشيار باشيد که آنان ذرهاى در توطئه و فتنه عليه شما كوتاهى نمىكنند و اینکه مسلمانان را از روابط صمیمانه با دشمنان نهی کرده به همین دلیل است که آنان هیچگاه از فکر توطئه کردن خارج نمیشود و همواره آن را در دستور کارعلیه مسلمانان دارند.
همچنین این آیه به مسئله دشمنشناسی نیز پرداخته و راه شناخت دشمنان را از طریق شناخت تبلیغات آنان بیان کرده است و به این اشاره داشته که ظاهر و باطن دشمنان یکی نیست و نفاق دارند و از این منظر روابط صمیمانه با چنین دشمنی نشانه بیعقلی اعلام شده است زیرا نباید از دشمن انتظاری جز دشمنی، بغض و کینهورزی داشت.
بر این مبنا این دو آیه در حقیقت توصیف دو نگاه، حالت و احساس کاملا متضاد و در مقابل هم نسبت به امت اسلامی است؛ نگاه سراسر مهربانی و خیرخواهی پیامبر اکرم(ص) و نگاه پر از بغض، کینه وعداوت دشمنان که جز رنج و فشار امت اسلامی رضایت خاطر آنان را فراهم نمیکند.
انتهای پیام