صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۱۲۱۱۶۶
تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۹

علی اکبر صریحی، مبارز انقلابی همدان با اشاره به خاطراتش از مبارزه علیه رژیم طاغوت گفت: نقش مساجد در دوران انقلاب بسیار کلیدی بود و همه اتفاق‌ها و رویدادها از مسجد شروع و پایه‌گذاری می‌شد، اصلا انقلاب ما از مسجد و روضه و حسینیه نشأت گرفت، خیزش انقلاب از منبر بود.

علی اکبر صریحی، از خادمان آستان امامزاده عبدالله همدان است که به گفته خودش در سال‌های گذشته در مشاغل زیادی کار کرده است، از جوشکاری و ساخت آینه و شمعدان گرفته تا خواروبار فروشی و فروش لوازم ورزشی، گوشه‌ای از فعالیت‌های شغلی او در این سال‌ها بوده است.

وی با اشاره به بخشی از خاطرات خود در زمان انقلاب گفت: انقلاب در همدان با مراسم تشییع آیت‌الله آخوند همدانی شور گرفت، که این مراسم از فرودگاه آغاز و تا باغ بهشت پیکر او روی دست مردم تشییع شد، آن روز دور میدان امام خمینی(ره) مغازه‌های مشروب فروشی را تخریب کردند و درب فروشگاه شهر و روستا که متعلق به حکومت و دولت بود را نیز شکستند.

وی افزود: تظاهرات مردم همدان بعد از تشییع آیت‌الله آخوند پررنگ‌تر از قبل برپا می‌شد، مردم دست به دست هم می‌دادند و پاهای خود را بر زمین می‌کوبیدند، شعار علیه شاه و رژیم شاهنشاهی سر می‌دادند.

صریحی یادآور شد: مکان کنونی هتل آرین، دفتر شهربانی همدان بود، آن روز که مردم ریختند و شهربانی را گرفتند، خوب در خاطر دارم، مردم تمام اسلحه‌های موجود در شهربانی را برداشتند و بعد به منزل آیت الله مدنی تحویل دادند.

وی با اشاره به اینکه منزل آیت‌الله آخوند پایین‌تر از مغازه پدرم بود و من هر روز آیت‌الله را که به حوزه علمیه می‌رفت می‌دیدم، بیان کرد: یک روز عید غدیر پدرم گفت به دیدن سادات برویم، در آن زمان‌ سادات در این روز عید جلوی در خانه را آب و جارو و چراغ سردر خانه را روشن می‌کردند، مردم از بعد از نماز صبح و در تاریکی به دیدن آنها می‌رفتند. ما هم به منزل چند سید رفتیم و با آنها دیدار کردیم و تبریک گفتیم. بعد به خواست پدرم راهی منزل آیت الله آخوند شدیم در بین راه به پدرم گفتم آیت‌الله آخوند که سید نیست، عمامه‌اش سفید است! او گفت تو بیا.

صریحی گفت: به خانه این عالم بزرگ رسیدیم، من از پدرم جلوتر وارد اتاق شدم، با من دست داد و مرا بوسید که بعد از گذشت این همه سال هنوز لطافت محاسن آیت‌الله را حس می‌کنم. بعد که بیرون آمدیم پدرم گفت چرا دست آقا را نبوسیدی؟ گفتم من نمی‌دانستم! آیت الله آخوند انسان عجیبی بود و بسیار علم داشت.

وی اشاره کرد: آیت‌الله میلانی که در مشهد ساکن بود در وصف ایشان گفته بود اگر تمام کتابخانه‌های ایران آتش بگیرد غمی نیست چرا که همه آن‌ها در سینه آیت‌الله آخوند هست. آیت الله آخوند در حالی که علمش بسیار بالا بود اما رساله عملی ننوشت.

این مبارز انقلابی با بیان اینکه من هیئتی، مداح و روضه‌خوان اهل بیت هستم، گفت: اولین خاطراتم از هیئت به دوران کودکی‌ام برمی‌گردد که با پدربزرگم به مسجد مهدیه می‌رفتیم، صبح‌های جمعه مرا از خواب بیدار می‌کرد و برای شنیدن دعای ندبه به مسجد مهدیه می برد. اوایل که بچه‌تر بودم می‌گفت اگر با من به مسجد مهدیه بیای دو قران می‌دهم بعدها که بزرگتر شدم می‌گفت پنج قران می‌دهم، همین شرکت در دعاهای ندبه با پدربزرگم شروع مهدیه رفتن‌های من شد.

صریحی یادآور شد: شب‌های دوشنبه برای آموزش قرآن به منزل حاج آقا خوش شعار می‌رفتم، استاد ما حاج علی اکبر فاتحی پدر شهید علی اصغر فاتحی بود و جلسه را اداره می‌کرد، هر کس از آزمون‌هایش رد می‌شد باید پنج قران جریمه پرداخت می کرد تا بچه ها بدانند قرآن حرمت دارد.

وی تاکید کرد: نقش مساجد در دوران انقلاب بسیار کلیدی بود و همه اتفاق‌ها و رویدادها از مسجد شروع و پایه‌گذاری می‌شد، اصلا انقلاب ما از مسجد و روضه و حسینیه نشأت گرفت. خیزش انقلاب از منبر بود.

این مداح انقلابی با اشاره به خاطراتی از شخصیت انقلابی همدان ابراز کرد: حاج قربانعلی ارغوان معروف به حاج قربی که پیشه اصلی‌اش قصابی بود و نه تنها کل ایران بلکه در عراق و عربستان هم او را به واسطه کاروان حج و زیارتی که داشت می‌شناختند. در جلسه‌ای که همه کارگزاران حج در منزل حاج علی اصغر محمدی داشتند گفته بود هرکسی می‌خواهد از این راه برای زن و بچه‌اش پول ببرد از راه دیگری ببرد بهتر است! چون در این راه باید به حجاج خدمات ارائه کرد نه اینکه پولی هم از این راه برایمان بماند، حاج قربی حتی از کاروان حج ضرر هم می‌کرد، انسان بسیار عجیبی بود و در راه دین و هیئت پول و مادیات برایش معنی نداشت.

وی افزود: علی آقامحمدی یکبار تعریف کرد که من اولین بار نوار صوت‌های امام خمینی(ره) را در منزل حاج قربی شنیدم، ضبط صوتی به من داد و گفت برو در چشمه خانه نوار امام(ره) را گوش بده.

صریحی با اشاره به اینکه سخنرانی‌های امام(ره) در خانه حاج قربی روی کاغد پیاده می‌شد، یادآور شد: بعد کپی می‌کردند و به عنوان شب‌نامه در شهر و بین خانه‌ها پخش می‌شد. حاج قربی بسیار شجاع و نترس بود، زمانی که هیچ کس حتی جرأت به زبان آوردن اسم امام(ره) را نداشت؛ عکس امام خمینی(ره) در طاقچه خانه‌اش بود.

وی ادامه داد: در روایت‌ها آمده زمانی که بسیار خوشحال و هنگامی که خیلی غمگین و ناراحت هستی به زیارت اهل قبور برویم، یک روزی که حال خوشی نداشتم به این توصیه عمل کردم و به باغ بهشت رفتم، بعد از زیارت اموات خودم و خواندن فاتحه برای آن‌ها، به سر مزار حاج قربی رفتم و فقط بر مزار ایشان روضه خواندم، بعد از اینکه به حال خوشی رسیدم به حاج قربی گفتم شما دستت در دستگاه امام حسین(ع) بند است کاری برای من انجام بده، بعد نزدیک بیست قدم از مزار وی دور شده بودم که پیامکی برایم آمد که بدون مقدمه نوشته بود توسل به حضرت علی اصغر(ع)، چند قدم دورتر شدم مجدد پیام آمد توسل به حضرت علی اصغر(ع)،  نمی‌دانم چه کسی آن‎‌‌ها را فرستاده بود اما من پیام را گرفتم.

این مبارز انقلابی با اشاره به اینکه حاج قربی موسس جلسه ذکر صلوات صبح‌های چهارشنبه همدان بود، یادآور شد: او آدمی هیئتی، سفره‌دار و دست به جیب بود، سرش درد می‌کرد که به مردم خدمت کند.

صریحی به خاطره‌ای از حاج قربی اشاره کرد و گفت: بعد از انقلاب در یک برهه تاکسی داشتم، یک روز یکی از مأموران بدون دلیل کارت شهری مرا گرفت و ضبط کرد، سه روز برای گرفتن کارتم تلاش کردم که در آخر بی‌نتیجه ماند و نتوانستم کارتم را بگیرم، روز چهارم حاج قربی سوار ماشینم شد و گفت چرا بی حوصله‌ای؟ گفتم چیزی نیست، سه بار سوال کرد که بار آخر با تشر پرسید که بگو چه شده؟ گفتم کارت شهری‌ام را گرفته‌اند، با وی به راهنمایی رانندگی رفتیم، تا وارد شدیم کارت مرا پس دادند، حاج قربی هر جا می‌رفت چون انقلابی و معتمد بود حرفش برو داشت رویش را زمین نمی‌انداختند، وقتی متوجه می‌شد زن و شوهری باهم به اختلاف خورده‌اند تا آن‌ها را آشتی نمی‌داد دست از کار نمی‌کشید.

این مبارز انقلابی اشاره کرد: در مراسم تشییع او حاج اصغر فتاحی از مداحان کاشان به مردم گفت من گریه کردن برای امام حسین(ع) را از حاج قربی یاد گرفتم، البته این را بگویم که او همان اندازه که برای امام حسین گریه می‌کرد همان اندازه هم پول خرج می‌کرد، بعضی‌ها فقط برای اهل بیت گریه می‌کنند و اصلا دست به جیب نیستند، در حالی که حاج قربی اینگونه نبود. او طبقه پایین منزلش را حسینه کرده بود و در آنجا مراسم روضه‌خوانی و میلاد ائمه را برگزار می‌کرد.

انتهای پیام