صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۱۳۴۹۷۱
تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۲
یکی از شاگردان افروغ نوشت:

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در پستی درباره استاد مرحوم عماد افروغ نوشت: عماد افروغ مانند ستونی در وادی علم فروغ داشت، اندیشمندی بود که دغدغه روز‌های آخرش یعنی فاصله نظر تا عمل را، علمی و عملی پی گرفت.

به گزارش ایکنا؛ احمد اولیایی، دانش‌آموخته حوزه علمیه، دکتری فرهنگ و ارتباطات و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در یکی از پست‌های اخیرش درباره مرحوم عماد افروغ نوشته است؛ انگار همین دیروز بود که متواضعانه پذیرفت، استاد مشاور رساله‌ام باشد. برایش نوشتم: انتخاب حضرتعالی نه فقط به جهت علمیت شما بلکه در اصل مِن باب محبتی است که میان این شاگرد و استاد وجود دارد که حضرت صادق(ع) فرمودند: «اذا اَحْبَبْتَ رَجُلاً فَأَخْبِرْهُ»، او را حقیقتا دوست داشتم.

گاهی فراموش می‌کردم او استاد مشاورم است، زیرا فراتر از رویه‌های معمول، وقت می‌گذاشت. چراکه اولاً موضوع رساله، عدالت بود و او با دغدغه عدالت زیست، نوشت و گفت؛ و دوم، او برای طلبه‌ها ارزش قائل بود. می‌گفت؛ من در دانشگاه‌های بسیاری درس دادم، از همه جا ناامیدم، اما به دانشگاه باقرالعلوم امیدوارم. طلابی که در اینجا تحصیل می‌کنند، می‌توانند نقش مهمی در علم و جامعه ایفا کنند؛ لذا به طلاب درس می‌داد و همراهی می‌کرد.

«دغدغه» و «دلسوزی» شاخصه اصلی استاد بود. چنان به کشورش و انقلاب عشق می‌ورزید که بار‌ها زمانی که با همان انرژی و تعصب همیشگی از مشکلات می‌گفت، بغض‌هایش را دیدم.

«تعهد» مثال زدنی‌اش در تدریس را از خاطر نمی‌برم. تولیدات علمی لحظه به لحظه آن درس را دنبال می‌کرد و طوری سرکلاس حاضر می‌شد که گویی جدیدترین حرف‌ها را برایمان آورده است. تکرار نداشت. وقت هدر نمی‌داد. انگیزه می‌داد و البته کار هم از دانشجو طلب می‌کرد.

«مردم» و «انسان» برایش بسیار مهم بود. او «انسان‌گرایی بدون خدا» و «خداگرایی بدون انسان» را دو مسیر اشتباه می‌دانست و به جایش «عام‌گرایی توحیدی» را پیشنهاد می‌داد؛ الگویی که شاید بتوان از آن برای معضلات فرهنگی امروز بهره برد.

عماد افروغ مانند ستونی در وادی علم فروغ داشت، در نظر، تولید کرد و در عمل خدمت. او اندیشمندی بود که دغدغه روز‌های آخرش یعنی فاصله نظر تا عمل را، علمی و عملی پی گرفت.

انتهای پیام