وی افزود: چنین فردی كه هیچ زنجیری بر دست و پای ندارد به جز طوق طاعت الهی و از همه چیز رهاست مگر بندگی پروردگار خود به معنای حقیقی كلمه «عَبْدُالله» است، اما كسی كه «عَبْدُالله» نشود، ممكن است «عَبْدُالنَّفْس»، «عَبْدُالْهَوَی»، «عَبْدُالشَّهْوَة»، «عَبْدُالْبَطْن»، «عَبْدُالدِّینَار» و «عَبْدُالدِّرْهَم» شود. چنین فردی كه عبد دست و پای بسته طاغوت است، آزادیاش گرفته و باركش غول بیابان شده است.
این مفسر قرآن بیان کرد: نفس انسان تا پیش از آنکه برای هر امری تربیت شود، راحتطلب است و بیقید و بندی را دوست دارد و به همین دلیل برای پای گذاشتن در هر راهی باید نفس تربیت شود و دشواریها را به جان بخرد.
انصاری تصریح کرد: در واقع گام برداشتن در مسیر عبودیت و انجام تکالیف عبادی که خداوند بر دوش آدمیان گذارده زحمت دارد، اما در این میان کار شیطان این است که کارهایی که سنگینی و سختی دارد در نظر سنگینتر و سختتر جلوه میدهد تا انسان آنرا کنار بگذارد و از انجامش دست بشوید و این شیطان است که با همکاری نفس، نشاط عبادت را از آدمی میستاند.
وی اولین شرط عبودیت را قائل نبودن آدمی به هیچ مالکیتی در پیشگاه خداوند دانست و افزود: اگر انسان به راستی باور داشته باشد که «وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ؛ حکمرانی آسمانها و زمين از آن خداست»، اولاً نمیتواند همعرض مالکیت حضرت حق، برای خود و یا دیگران به مالکیتی باور داشته باشد.
صاحب تفسیر مشکاة ادامه داد: دوم اینکه تدبیر خداوند را بر تدبیر خود مقدم بدارد. باید در نظر انسان، امر و نهی و حکم الهی مهم باشد و پیوسته با خود بیندیشد آیا سخن و خواسته و عملش با حکم خداوند، سخن پیامبر اکرم(ص) و سیره امیرالمؤمنین(ع) مطابقت دارد یا خیر.
انصاری گفت: سوم اینکه تمام دل مشغولیاش باید این باشد که آیا توانسته رضایت حضرت حق را به دست آورد؟ و آیا از عهده اجرای اوامر الهی و پرهیز از نواهی او برآمده است؟. چنین فردی در تمام حوزههای تعامل با خانواده، همسر، فرزند، زندگی، سیاست، دیانت، اقتصاد و سایر زمینههای زندگی جز به رضای حضرت حق نمیاندیشد.
انتهای پیام