صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۱۳۸۲۶۶
تاریخ انتشار : ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۶
آیت‌الله هادوی تهرانی:

آیت‌الله مهدی هادوی تهرانی گفت: شاید علت این مسئله که قسم به غیرخدا جایز نیست این باشد که برای اموری که به آنها قسم می‌خوریم به تدریج قدسیت و الوهیتی ایجاد و همین امر سبب می‌شود که به مرور زمان برخی تصور کنند ابر و باد و کوه و... مقدس‌اند.

به گزارش ایکنا، آیت‌الله مهدی هادوی تهرانی، استاد درس خارج حوزه علمیه و رئیس مؤسسه رواق حکمت، در ادامه سلسله‌ مباحث تفسیری خود به تفسیر آیات اول تا ششم سوره مبارکه ذاریات پرداخت و گفت: یکی از مسائلی که باید در مورد آن احتیاط داشته باشیم، مسئله شرک و توحید است؛ یعنی حتی به شوخی هم نسبتی شرک‌آلود به خداوند ندهیم.

متن سخنان وی به شرح زیر است: 

وَالذَّارِيَاتِ ذَرْوًا ﴿۱﴾ فَالْحَامِلَاتِ وِقْرًا ﴿۲﴾ فَالْجَارِيَاتِ يُسْرًا ﴿۳﴾ فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا ﴿۴﴾

این سوره با چهار قسم آغاز شده است؛ اولین قسم آن به بادهای تند است که خاک‌ها را بلند می‌کنند، ابرهایی که باران حمل می‌کنند؛ یعنی قسم به بادهای تند و ابرهای باران‌زا، قسم به کشتی‌ و قایق‌هایی که به راحتی در دریا در حال حرکت هستند و قسم به فرشتگانی که امور الهی را میان مردم تقسیم می‌کنند. 

درباره فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا، علامه طباطبایی توضیح داده است که وقتی امر خداوند از مرحله وحدت یعنی نزد خداوند بخواهد به موجودات عالم ماده برسد شاخه شاخه می‌شود و این شاخه‌ها ملائکه هستند که این امور را از نزد خدا به زمین می‌رسانند. البته این تشبیه ماست که می‌توان این فرایند را به توزیع خون در بدن انسان تشبیه کرد. 

ما نمی‌توانیم مفهوم واقعی این مسئله را تشخیص بدهیم و صرفا مفاهیمی کلی از اینها را درمی‌یابیم، ولی به تعبیر آیت‌الله بهاءالدینی تجربه بهترین راه کسب علم است و تجربه به ما ثابت کرده است که جزئی‌ترین امور عالم هم از سوی خداوند در حال تدبیر و اداره است، برخلاف تفکر برخی که فکر می‌کنند خدا عالم را آفریده و رها کرده است.

تعبیر عوامانه و غیرعلمی آگوست کنت

آگوست کنت می‌گوید من خدایی را می‌شناسم که زیر چاقوی جراحی او را ببینم، این فرد خدایی را که بتوان دید می‌پذیرد، در حالی که علم جدید این همه پیشرفت کرده، اما از درک این عالم ناتوان است. در فیزیک جدید می‌گویند 90 درصد این عالم برای ما تاریک و ناشناخته است و تنها چند درصد از عالم ماده را آن هم به صورت ناقص می‌دانیم. یک فیزیکدان فرانسوی می‌گوید همه آنچه در عالم ماده برای ما شناخته است کمتر از 7 درصد است. یک فیزیکدان ژاپنی هم گفته است که ما بیش از 96 درصد عالم ماده را نمی‌توانیم ببینیم و بشناسیم و کمتر از 4 درصد برای ما قابل شناختن است. 

در داستان نزول امر الهی هم ما دانشی به آن نداریم ولی به تعبیر علامه طباطبایی، وحدت خداوند وحدت حقیقیه است و هیچ کثرتی در آنجا وجود ندارد ولی وقتی می‌خواهد به عالم کثرات و اختلافات و تفاوت‌ها برسد دچار کثرت شده و فرشتگان این امور را از مراتب بالای الهی به مراتب پایین‌تر می‌آورند. 

در آیه 5 بعد از ذکر چند قسم به جواب آن پرداخته و فرموده است: «إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ ﴿۵﴾ وَإِنَّ الدِّينَ لَوَاقِعٌ»﴿۶﴾؛ برخی روایات را شیخ طوسی در تبیان از باقرین(ع) آورده است که خداوند به هر چیزی بخواهد می‌تواند قسم بخورد، ولی برای انسان جایز نیست به هر چیزی مانند باد و کشتی و ملائکه قسم بخورد. 

چرا قسم به غیرخدا جایز نیست

شاید علت این مسئله که قسم به غیرخدا جایز نیست (البته قسم به خدا هم مکروه است که متأسفانه در فرهنگ عربی رواج دارد) این باشد که برای اموری که به آنها قسم می‌خوریم به تدریج قدسیت و الوهیتی ایجاد و همین امر سبب می‌شود که به مرور زمان برخی تصور کنند ابر و باد و کوه و... مقدس‌اند. البته تقدس باد و ابر و باران و دور از ذهن است. وی اگر به ملائکه قسم بخوریم به تدریج برخی فکر خواهند کرد که آنها می‌توانند در امور انسان تصرف مستقل از خدا داشته باشند. 

پرهیز از کلمات شرک‌آمیز ولو به شوخی

به نظر بنده انسان نباید کلمات شرک‌آمیز بگوید ولو به شوخی، زیرا شرک گناهی است که خدا آن را نمی‌بخشد؛ وقتی دروغ که گناهی پایین‌تر از شرک است به شوخی هم جایز نیست شرک قطعا جوازی ندارد. بنابراین نباید به قرآن و پیامبر(ص) و امام علی(ع) و سایر ائمه(ع) قسم بخوریم و اگر از وجوب عدم جواز بگذریم، حتماً کراهت دارد و باید از این کار اجتناب شود تا برخی که دانش کمی دارند موجبات انحراف آنها فراهم نشود.

در داستان مشرک‌ شدن برای اقوام هم این مسئله تجربه شده است؛ یعنی ابتدا چیزی را تقدیس و مورد احترام قرار می‌دادند و به تدریج در دوره‌های بعد قداست و الوهیت برای آن قائل شدند و این در تضاد قطعی و صریح با مبانی اسلام و شیعه است که در رأس آن توحید قرار دارد و ندای اول آن دعوت به توحید است. 

ما به عنوان پیروان مکتب اهل بیت(ع) باید مصداق بارز موحدان باشیم و اگر به 14 معصوم(ع) متوسل می‌شویم یعنی ایشان را وسیله قرار می‌دهیم نه اینکه آنها بتوانند مستقل کاری کنند. در قرآن کریم خطاب به پیامبر(ص) فرموده است: «ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی.» تو تیری پرتاب نکردی بلکه ما تیر پرتاب کردیم.

قدرت انبیاء به اذن خداست

پیامبر(ص) به قاب قوسین او ادنی رسید که جبرئیل توان ورود به آن را نداشت ولی این به معنای قدرت استقلالی پیامبر نیست و معجزات انبیاء هم به اذن خداوند است؛ عیسی(ع) به اذن خداوند کور شفا می‌داد و ابراهیم(ع) پرندگان را کشت و گوشتشان را مخلوط کرد و دوباره به شکل پرنده قبلی برگشتند و به اذن خداوند ریگ در دستان مبارک پیامبر(ص) به سخن درمی‌آید.

به هر حال باید در این مسئله خیلی احتیاط کنیم؛ البته معمولاً ما عادت داریم که در برخی موضوعات که نباید خیلی احتیاط کرد احتیاط می‌کنیم، ولی در برخی موارد که باید احتیاط شود احتیاط نمی‌کنیم؛ مثلاً در طهارت و نجاست؛ جایی گفته شده خیلی اعتنا نکنید و وسواس نداشته باشید، ولی باز برخی افراد چندبار خودشان را می‌شویند، ولی در جایی مانند مسائل مالی که گفته می‌شود از شبهات بپرهیزید و احتیاط کنید توجه چندانی نمی‌کنیم.

احتیاط در مسائل مالی

هیچ کسی نمی‌گوید خمسی که من داده‌ام نکند قبول نشده باشد و دوباره بدهیم یا زکات همین‌طور، بماند که برخی اصلا خمس و زکات نمی‌دهند؛ شارع در مسائل مالی فرموده است که احتیاط کنید ولی چند نفر این کار را می‌کنند؟ در روایت داریم که یکی از ائمه(ع) قبل از آنکه وارد دستشویی شوند مقداری آب به خودشان می‌پاشیدند و وقتی سؤال شد فرمودند برای اینکه اگر بعد از دستشویی لباسم خیس بود مشخص نشود که ناشی از آب است یا غیر آب. حال اگر گفته شود یک امام جماعت و جمعه این کار را می‌کند معلوم نیست چند نفر پشت سر او حاضر به خواندن نماز بشوند.

بردن آبروی دیگران همانند قتل است

یکی از مسائلی که بر آن خیلی تأکید شده است احتیاط در آبروی مؤمن است و حرمت آبرو را مانند حرمت خون مؤمن برشمرده‌اند. ما کسی را به راحتی نمی‌کشیم مگر یکسری افراد دیوانه که اخیراً چاقو به روی افراد بی‌گناه می‌کشند که نمونه‌های آن را در این چند روز ملاحظه کردید، ولی آبروی دیگران را به راحتی می‌ریزیم و می‌بریم و پشت سر آنها حرف می‌زنیم. 

یکی از مسائلی که باید درباره آن احتیاط داشته باشیم مسئله شرک و توحید است؛ ممکن است خودمان برداشت شرک‌آمیز از یک رفتار نداشته باشیم، ولی به تدریج و نزد برخی عوام ممکن است تبدیل به کاری شرک‌آمیز شود. 

انتهای پیام