تلاش برای یافتن معنا و هدف زندگی از دغدغه ها و ویژگیهای انسان به عنوان موجودی متفکر است. در طول تاریخ اندیشه بشری، موضوع هدف و معنای زندگی در دو ساحت کلی بررسی شده است. در یک ساحت، اعتقاد به هدفمندی و معناداری زندگی حاکم است.
هرچند در اهداف و معناداری زندگی اختلاف وجود دارد و در ساحت دیگر هر نوع معنا و هدف برای زندگی انکار می‌شود. بر این اساس زندگی انسان پدیده ای کاملاً بی محتواست؛ لذا انسان دچار اضطراب دلهره، نگرانی، افسردگی هراس از مرگ بی انگیزگی و ناامیدی در زندگی و نداشتن توجیه مناسب و منطقی برای تحمل رنج‌ها و سختی‌های زندگی می‌شود و این همان رویکردی است که با عنوان نیهیلیسم یا پوچ‌گرایی از آن یاد می‌کنند.
این تفکر در دنیای معاصر به‌ویژه در جهان غرب بعد از رنسانس و انقلاب صنعتی شتاب فزاینده‌ای داشته است. چنان که در این مجال تبیین شود که زندگی معنا و هدف دارد. چهری ثابت می‌شود که نیهیلیسم درصدد نفی آن بوده است. به همین منظور در این نوشتار دیدگاه ژان پل سارتر به عنوان یکی از نمایندگان این تفکر تبیین می‌شود و سپس با آموزه‌های قرآنی و روایی نقد می‌شود.
انتهای پیام