بیگدلی افزود: اینجا اولین لحظه مواجهه ما با غرب بود که حال ما را گرفت و از آن متعجب شدیم و از اینجا پرسش عباس میرزایی شروع شد و همه حساسیت به خرج دادند در حالی که گاهی اوقات ازبکها به ایران حمله کرده و حرم مطهر امام رضا(ع) را هم میگرفتند ولی چون دوباره پس میگرفتیم و تا بلخ و ... آنها را عقب میزدیم برای ما مهم نبود. مشهور است عباس میرزا یک دوست فرانسوی داشته است؛ او از ژبر، دوست فرانسوی خود میپرسد چرا شما غربیها پیشرفت کردید و ما مسلمین با این سابقه تمدنی شکست میخوردیم و راز این مسئله چیست.
وی افزود: بعد از مرگ عباس میرزا و روی کارآمدن ناصرالدین شاه، بزرگترین تحولات فکری ایرانیان شروع شد. ناکارآمدی در حوزه امنیت و عدم حفظ مرزهای کشور و اتفاقات دیگر ضربههای کاری به حس توانایی و من میتوانم ایرانی وارد کرد. در دوره ناصرالدین شاه با وجود ثبات نسبی، باز پسلرزه جنگهای ایران و روس را از سر نگذرانده بودیم که در سال 1249 گرفتار قحطی و بیماریهای بزرگی چون وبا شدیم و این نوع ابتلائات به دفعات تکرار و باعث هرج و مرج داخلی شد و بیکفایتی حاکمان و مهاجرت علما به نجف را شاهد بودیم.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) تصریح کرد: در آستانه مشروطه واقعا شرایط قابل تاملی برای مردم ایران پیش آمد؛ اصلیترین سؤال در این شرایط آن است که ما دارای یک دوره تمدنی مانند ایران باستان و آن موفقیتها هستیم و چرا امروز این عظمت تمدنی از بین رفته است؛ اصلیترین نکته بنده این است که در همین دوره ما با چند راه با مغربزمین آشنا شدیم؛ سفرایی بین ما و آنها رد و بدل شد و سفارتخانه درست کردیم؛ از زمان عباس میرزا، دانشجو فرستادیم و دانشجو آوردیم و کتاب و روزنامه ترجمه کردیم. شاهزاده و پادشاه قاجار با وجود اوضاع بد اقتصادی، مسافرت کردند.
بیگدلی با بیان اینکه برخی میگویند عباس میرزا خودش عامل مهمی برای خودتحقیری ایرانیان بود، تصریح کرد: ما متاسفانه تا آستانه مشروطه گرفتار تحقیر دیگران و از سوی ناکارآمدی سیستم امنیتی کشور و بهداشت و سلامت و ... بودیم و این تحقیر ایجاد شده بود و دشمنان هم به آن دامن زدند. برای اقتصاد ایران، کارشناس غربی آوردند. البته در این لحظات بود که تاسیس دانشگاه در ایران ممکن شد و ورود علم جدید به ایران از پایینترین سطح و مفاهیم تا بالاترین نهاد یعنی دانشگاه هم برای ما امکانپذیر شد.
وی افزود: در این دوره و در ذیل این فهم ایرانی است که غرب به مثابه راه حل مشکلات است و در افواه عمومی حاکمان این کشور مطرح است که اگر قرار است راه تمدن غرب را بپیماییم باید ببینیم آنها برای رفع مشکلات خودش چه کرده و ما هم همان راه را برویم.
بیگدلی بیان کرد: در این موضوع وفاقی عمومی وجود داشت، یعنی تکلیف سیاسیون و شاهزادگان و درباریان قاجار روشن بود و همه بر این امر وفاق داشتند و تنها عدهای از علمای شیعه در نجف و ایران مخالف این فرایند بودند؛ بعد از جنگهای ایران و روس، عالمانی که تک نقطه و تک ستاره هستند به راه حل غربی معتقد نیستند و تاکید بر این دارند که راه حل مشکلات ایران، اسلام است.
وی ادامه داد: از منظر این عالمان اسلامی، علت وجود مشکلات کشور این است که ما از موازین اسلامی دور شده و به آنها عمل نکردهایم و از نگاه شیعه اثنی عشری دور شدهایم و در ذهن آنان تصویری که در دوره شاه عباس و رابطه خوب با علما وجود داشت، متصور بود و به احیای آن میاندیشیدند؛ احیای داشتههای خودمان در راس مطالبات این دسته از علما بود.
وی تاکید کرد: در آستانه مشروطه صاحب عروه یعنی سید یزدی و علامه شیخ فضل الله نوری از جمله این عالمان هستند که این راه حلهای غربی را قبول ندارند ولی اتفاق نظر بین حاکمان در رویآوری به غرب و اختلاف میان علما منجر به رفع مشکلات نشد گرچه در دوره امیرکبیر، دارالفنون تاسیس شد و با تاسیس دانشگاه تهر ان، نهاد علم شکل جدیدی به خود گرفت.
انتهای پیام