وی با بیان اینکه امیرالمؤمنین(ع) با این سخنان خواستند هم با مردم اتمام حجت و هم بیاعتنایی خود را نسبت به پست و مقام ثابت کنند، افزود: علامه خویی میگوید که از روایات استفاده میشود سبب ایراد این خطبه این بوده که خلفای پیشین سنت رسولالله(ص) را در تقسیم بیتالمال و رعایت مواسات بین مردم تغییر داده بودند، عرب را بر عجم و موالی را بر بردگان و بزرگان قبایل را بر افراد عادی مقدم کرده بودند که این سنت پیغمبر(ص) نبود، وقتی عثمان به حکومت رسید این بدعتی که در تقسیم بیتالمال بهوجود آورده بودند، تشدید شد.
سهرابی افزود: سبک و روش عثمان نسبت به دو خلیفه قبل شدیدتر بود و او خویشاوندان خود از بنیامیه را بر سایر مردم برتری میداد، مقامات و پستهای حکومتی را بین آنها تقسیم کرد و اموال زیادی را از بیتالمال در اختیار آنها قرار داد و سالها این روش در بین آنها رواج داشت و بسیاری از مردم نیز به این روش عادت کرده بودند و سیره پیامبر(ص) به کلی به فراموشی سپرده شده بود. وقتی عثمان کشته شد همه دست بیعت به سوی امیرالمؤمنین(ع) دراز کردند و بزرگان قبایل و افراد سرشناس انتظار داشتند که امام علی(ع) نیز روش خلفای پیشین را ادامه دهد ولی ایشان تنها روش و سیره پیامبر(ص) را ملاک عمل خود میدانستند که حضرت در این خطبه با آنها اتمام حجت کرد و با صراحت اعلام کرد که اگر رشته خلافت به دست من بیاید مطابق خواسته آنها عمل نمیکند و آنچه سیره و روش پیغمبر(ص) است را پیش میگیرد و بیاعتنایی خود را به خلافت و مقامات ظاهری اعلام میکند و از همان آغاز دست رد به سینه افرادی میزند که طالب بیعت هستند تا به منافع بیشتری برسند.
مدرس حوزه علمیه لرستان گفت: حضرت علی(ع) در ادامه دورنمای تاریک آینده را با واقعبینی دقیقی ترسیم میکنند و میفرماید: «سراسر آفاق را ابرى سياه فرو پوشيده و راههاى روشن ناشناخته مانده»؛ یعنی آینده تاریکی در پیش است و راه حق و مستقیم ناشناخته شده است، چراکه هوا و هوس شیطانی و زرق و برق فریبنده دنیا چنان افکار و فضای جامعه را تیره و تار کرده که اجازه نمیدهد مردم راه صحیح را بشناسند و پرتگاههای مسیر را بپذیرند.
وی افزود: یکی از دلیل دشمنیها با امیرالمؤمنین(ع) این بود که ایشان راه و روش پیامبر(ص) را در پیش گرفته بود که در این زمینه اکثر رؤسای قبایل مانند طلحه و زبیر و عایشه و دیگران در برابر ایشان قرار گرفتند. امام علی(ع) بر سر یک دو راهی قرار داشت، اگر همان امتیازات قبلی را به بزرگان قبایل میداد مرتکب ظلم عظیم و مخالفت با شرع شریف میشد و اگر این کار را نمیکرد فتنهگریها آغاز میشد.
مدرس حوزه و دانشگاه بیان کرد: امیرالمؤمنین(ع) در این خطبه به این موضوع اشاره دارد که من میدانم مصلحتاندیشان دنیاطلب در آینده به من خواهند گفت که اجرای حق و عدالت امر حکومت را بر من مشکل میکند و مخالفتها را برمیانگیزد و زیر بار چنین مشکلی نمیروند، اصول سیاستمداری ایجاب میکند که همان ناهنجاریهای سابق را ادامه دهم و بیتالمال را به زورمندان ببخشم و مناصب را در اختیار گردنکشان قرار دهم هرچند به قیمت پایمال شدن حقوق توده مردم باشد، درست همان کاری که اسلام و همه ادیان آسمانی برای نفی آن آمدند.
وی با اشاره به اینکه مهمترین هدف بعثت انبیای الهی اجرای عدل، قسط و عدالت است و اهل بیت(ع) بهعنوان پرچمدار آن هستند، افزود: امام علی(ع) خواستند با این خطبه اتمام حجت کرده و بگویند که روش و سیره من این است، گرچه خلافت من با توجه به چیزی که من از واقعیت و سیره و روش خلفا و دنیاطلبانی که میدانم چشم طمع به خیلی از مسائل دوختند، این حکومت من خیلی ادامه نخواهد داشت و آینده، آینده تاریکی برای مردم است و فتنههای زیادی بهوجود میآید و ایشان در ضمن این صحبتها برای اتمام حجت و اثبات بیاعتنایی خودشان به مقامهای ظاهری افزودند که اگر مرا رها کنید همچون یکی از شما خواهم بود و با عدم وجود یار و یاور مسئولیتی نخواهم داشت بلکه شاید از شما شنواتر و مطیعتر از شما نسبت به رئیس حکومت والیان امر بوده باشم، البته در حفظ کیان اسلام و منافع مردم.
سهرابی با اشاره به اینکه این تعبیر امام علی(ع) نشان میدهد که ایشان در عالمی غیر از عالم مصلحتگرایانه دنیاپرست و سیاستپیشه سیر میکنند، گفت: یکی از مهمترین اصول ایشان عدالت است و حضرت علی(ع) هیچوقت حاضر نبود که به خاطر یک مدت حکومت به هواخواهی هواخواهان و دنیایی که آنها میخواهند تن دهد و هرگز حکومت را بهعنوان یک طعمه شیرین و لذیذ ندیدند بلکه آن را وظیفهای سنگین و مقدمهای برای احیای ارزشهای اسلامی میدانستند.
وی ادامه داد: در پایان نیز رو به گروه دنیاپرست و زیادهخواه و سیاستباز میفرماید من برای شما وزیر و مشاور باشم بهتر از این است که امیر و رهبر باشم، چراکه اگر امیر باشم شما هرگز نمیتوانید به خودکامگیها و قصب حقوق محرومان ادامه دهید ولی اگر مشاور باشم حداقل میتوانید بهرهای از من را داشته باشید و مشورتی به شما بدهم که چکار کنید که به مصلحت خودتان و امت اسلام باشد بدون این که بخواهم مسئولیتی داشته باشم.
مدرس حوزه علمیه لرستان گفت: تاریخ نیز میگوید تمام پیشبینیهای امیرالمؤمنین(ع) در این خطبه به وقوع پیوست و برخلاف آنچه کوتهنظران میاندیشیدند امیرالمؤمنین(ع) از شرایط سخت دوران حکومت خودش آگاه بود و تمام واکنشهای مخالفان را پیشبینی میکرد و هرگز غافلگیر نشد و چیزی برخلاف آنچه گفته بود اتفاق نیفتاد.
وی ادامه داد: امیرالمؤمنین(ع) پیرو مکتبی بود که میگفت احیای ارزشها هرچند به قیمت قربانی شدن خود انسان باشد بر هر چیزی مقدم است نه مکتبهای دنیای مادی که میگویند برای حفظ حکومت میتوانی ارزشها را قربانی کنی؛ ایشان در این راه به قول خود عمل کرد و حتی حاضر نشد به برادرش عقیل بیشتر از آن چیزی که حقش بود از بیتالمال بدهد.
سهرابی گفت: امیرالمؤمنین(ع) برخلاف خلفای پیشین ذرهای اندوخته در دوران حکومت خود نداشت و به مردم گفت من به سرزمین شما با این لباس و اثاث و مرکب وارد شدم و اگر با چیزی بیش از این از این بلاد خارج شوم از خیانتکاران هستم، ایشان برخلاف سیاستمداران امروزی که برای رسیدن به جایگاهی از هیچ کاری حتی خلاف دریغ نمیکنند، اهداف واقعی خود را صادقانه بیان میکند و از مسائلی که در ذائقه بسیاری از مردم ممکن است تلخ باشد خبر میدهد و برای اینکه کمترین شائبه اغفال در کار نباشد مردم را از طوفانهای آینده آگاه میکند، این کاری است که در برنامه هیچ یک از زمامداران دنیای مادی در طول تاریخ سابقه نداشته و یکی از دلایل بینظیر بودن امیرالمؤمنین(ع) همین است که صراحت را در گفتار خود دارند و هیچگونه مصلحتاندیشی در راستای هوای هواخواهان و مادیگرایان ندارند.
انتهای پیام