صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۳۴۳۳۵
تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۳
گفت‌وگوی ایکنا با مهدی قزلی/ ۲

مهدی قزلی، نویسنده کتاب «پنجره‌های تشنه» می‌گوید: عده‌ای این نقد را به من داشتند که چرا در این کتاب «خنده» وجود دارد؟ پاسخ من برآمده از همین نگرش بود و به آنها گفتم که خنده بخشی از زندگی‌ است. می‌گویند «حبیب» با «زهیر» شوخی می‌کرد و می‌گفت: «هیچ‌کس از من تا این لحظه شوخی ندیده؛ اما شوخی من اکنون به این سبب است که ما در بهجت و در نزدیکی بهشت هستیم.»

مهدی قزلی، نویسنده کتاب «پنجره‌های تشنه» در گفت‌وگو با ایکنا درباره نقد‌های این کتاب گفت: عده‌ای این نقد را به من داشتند که چرا در این کتاب «خنده» وجود دارد؟ پاسخ من برآمده از همین نگرش بود و به آنها گفتم که خنده بخشی از زندگی‌ است. درست همانطور که این آدم‌ها جمع شده بودند، روضه می‌خواندند و برای امام حسین(ع) گریه می‌کردند؛ همین اجتماع مردمی به سبب مردمی بودنشان گاهی با یکدیگر شوخی می‌کردند و می‌خندیدند. مگر در هیئت‌های ما چنین اتفاقی نمی‌افتد؟ اصلاً از هیئت‌ها جدا شویم؛ مگر در خود روز عاشورا این اتفاق نیفتاد؟ می‌گویند «حبیب» با «زهیر» شوخی می‌کرد و می‌گفت: «هیچ‌کس از من تا این لحظه شوخی ندیده؛ اما شوخی من اکنون به این سبب است که ما در بهجت و در نزدیکی بهشت هستیم.»

انتهای پیام