صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۳۴۴۴۷
تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۸

امیرالمؤمنین(ع) در خطبه ۹۴ نهج‌البلاغه به پیامبرانى اشاره مى‌کند که در طول تاریخ بشریت یکى بعد از دیگرى ظاهر شدند، تا توحید را با نبوت تکمیل کنند و این بخش به چند نکته مهم اشاره دارد: نخست اینکه، سلسله پیامبران، تاریخ بشریت را زیر پوشش خود قرار داده و دیگر اینکه، همه آنها هدف واحدى را دنبال مى‌کردند و سوم اینکه همواره در صُلب پدران با فضیلت و ارحام مادران پاک پرورش یافتند.

در خطبه ۹۴ نهج‌البلاغه در وصف پيامبران می‌خوانیم‏: خداوند پيامبران را در بهترين وديعتگاه‌ها به وديعت نهاد و در شريف‏ترين قرارگاه‌ها جاى داد. آنان را از صلب‌هايى كريم به رحم‌هايى پاكيزه منتقل فرمود. هرگاه يكى از ايشان از جهان رخت بربست ديگرى براى اقامه دين خدا جاى او را گرفت. تا كرامت نبوت از سوى خداوند سبحان نصيب محمد(ص) گرديد. او را از نيكوترين خاندان‌ها و عزيزترين دودمان‌ها بيرون آورد، از شجره‌‏اى كه پيامبرانش را از آن آشكار نموده بود و امينان وحى خود را از آن برگزيده بود. خاندان او، بهترين خاندان‌هاست و اهل بيتش، نيكوترين اهل بيت‌ها. شجره او كه بهترين شجره‏‌هاست در حرم روييده و در بستان مجد و شرف باليده است. شاخه‌‏هايش بلند و ثمرتش دور از دسترس. اوست پيشواى پرهيزگاران و چشم بيناى هدايت يافتگان. اوست چراغ‏ پرفروغ و شهاب درخشان و آتش‏زنه فروزان. سيرتش ميانه‌روى است، آيينش راهنماينده، كلامش جداكننده حق از باطل و داوريش قرين عدالت. او را در زمانى فرستاد كه پيامبرانى نبودند و مردم در گرو خطاها و لغزش‌ها بودند و امت‌ها در نادانى و بی‌خبرى گرفتار.»

در اين بخش از خطبه امیرالمؤمنین(ع) به پيامبرانى اشاره مى‌کند که در طول تاريخ بشريت يکى بعد از ديگرى ظاهر شدند، تا بحث توحيد را با بحث نبوت تکميل کنند و این بخش به چند نکته مهم اشاره دارد: نخست اينکه، سلسله پيامبران، تاريخ بشريت را زير پوشش خود قرار داده و يکى بعد از ديگرى به وظيفه ارشاد بر مى‌خاستند و ديگر اينکه، همه آنها هدف واحدى را دنبال مى‌کردند و نکته سوم، اينکه همواره در صُلب پدران با فضيلت و ارحام مادران پاک پرورش يافتند، چراکه حضرت علی(ع) مى‌فرمايد: «خداوند آن‌ها را در برترين جايگاه، قرار داد و در بهترين مکان مستقر ساخت»، سپس به شرح اين مجمل پرداخته، مى‌فرمايد: «پيوسته اصلاب با ارزش (پدران) آن‌ها را به ارحام پاک (مادران) منتقل نمود» سپس به استمرار رسالت انبيا و تداوم آن اشاره کرده، مى‌فرمايد: «هر زمان يکى از آنها بدرود حيات گفت، ديگرى براى پيشبرد آيين خدا به‌جاى او برخاست.»

در حقيقت باغستان زندگى انسان‌ها هيچ‌گاه از شجره طيبه و درخت پربار وجود آنان خالى نمانده و همواره انسان‌ها از اين درختان پرثمر، که طبق آیه ۲۵ سوره مبارکه ابراهیم به مصداق «تُؤْتِي أُکُلَهَا کُلَّ حِين بِإِذْنِ رَبِّهَآ» نتايج وافر مى‌گرفتند و قوت جان و قوت روان را از شاخه‌هاى پربار آن مى‌چيدند، و از اين بذرهاى اصلاح شده و درختان پرثمر بهره‌ها مى‌بردند.

مسئله پاکى پدران و مادران انبيا، مسئله مهمى است که در روايات اسلامى و زيارات بازتاب گسترده‌اى دارد، چراکه هم از نظر قانون وراثت داراى آثار عميقى است و هم از نظر اجتماعى و اعتماد مردم و پيوند در ميان امت‌ها و انبيا، آثار انکارناپذيرى دارد.

به همين دليل، در روايات اسلامى که مربوط به انتخاب و گزينش همسر است تأکيد شده است که مردم به سراغ خانواده‌هاى پاکدامن و مشهور به تقوا بروند و زنان زيباى فريبنده‌اى که در خانواده‌هاى آلوده پرورش مى‌يابند، به گياهان و گل‌هايى که بر مزبله‌ها مى‌رويند، تشبيه شده‌اند.

امام علی(ع) در اين بخش از خطبه، به‌دنبال اشاره‌اى که در بخش قبل درباره سلسله انبيا فرمود، به خاتم انبياء محمد(ص) و فضائل و کمالات و صفات برجسته آن حضرت، در جهات مختلف اشاره مى‌کند.

نخست از اجداد پاک و ريشه پربرکت و با فضيلت خاندانش سخن مى‌گويد، سپس به شاخ و برگ‌هاى شجره پربار وجود او، يعنى عترت و فرزندانش مى‌پردازد و در مرحله سوم، شايستگى‌هاى او را براى رهبرى توصيف و در مرحله چهارم، از زمان ظهور و قيام او سخن مى‌گويد که هر يک از اين ابعاد چهارگانه مى‌تواند بخشى از عظمت آن حضرت را نمايان کند.

امام علی(ع) با اين تعبيرات بسيار زيبا، حق سخن را درباره پيامبر اکرم(ص) و عترت او ادا فرموده و عظمت و برکت اين شجره طيبه را روشن ساخته و با تشبيهات و تعبيراتى دلنشين، فضايل آنها را بيان فرموده است.

جمله «نَبَتَتْ فِي حَرَم» بنا به عقيده جمعى از شارحان نهج‌البلاغه اشاره به «حرم مکه» است، که شجره وجودى پيامبر اسلام (ص) از آن روييد و در آن پرورش يافت، ولى بعضى ديگر گفته‌اند منظور از حرم در اينجا عزت و حرمت است، يعنى درخت پربار وجود آن حضرت، در نهايت حرمت و عزت روييد، ولى معناى اول مناسب‌تر به نظر مى‌رسد.

جمله «بَسَقَتْ فِي کَرَم» اشاره به اين است که نه تنها پيامبر(ص) در سرزمين و خانواده آبرومندى متولد شد، بلکه پرورش و نمو و رشد او نيز، در محيطى مملو از کرامت و بزرگوارى تحقق يافت.

جمله «ثَمَرٌ لاَيُنَالُ» به اين معنا نيست که هيچ‌کس دستش به ثمره اين درخت پربار نمى‌رسد؛ چراکه اين فضيلتى نيست! بلکه يا همان‌طور که در بالا گفتيم منظور اين است فرومايگان و افراد نالايق دستشان به ميوه‌هاى اين درخت فضيلت نمى‌رسد يا آنکه منظور آن است که آنچنان ميوه‌هاى اين شجره مبارکه پر ارزش است که احدى نمى‌تواند، همانند آن‌ها شود.

بنابراین «شَجَرَه» در جمله اول اشاره به حضرت ابراهيم(ع) و انبياى پيشين است و در جمله بعد اشاره به شجره وجود خود پيامبر(ص) است، که عترتش شاخه‌هاى پربارش بودند.

در قسمت ديگرى از همين بخش، اوصاف مهم و پرارزشى را از پيامبر اکرم(ص) ضمن 9 جمله کوتاه و بسيار گويا بيان مى‌فرمايد، نخست مى‌گويد: «به همين دليل او پيشواى پرهيزکاران، و سبب بينايى هدايت جويان است»، «چراغى است که نورش درخشان، و شهابى است پرفروغ، و آتش زنه‌اى است که برقش آشکار است»، «راه و رسم او معتدل، سنّت و روش او صحيح و متين، سخنش روشنگر حق از باطل، و حکمش عادلانه است.» 

تعبير «إمَامُ مَنِ التَّقَى...» شبيه «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» درباره قرآن در آيه دوم سوره بقره است و منظور اين است که تنها کسانى مى‌توانند از اين چراغ پرفروغ هدايت و پيشواى بزرگ و بى‌نظير بهره بگيرند که چشمى بينا و روحى حق‌طلب و حقيقت جو، داشته باشند.

به تعبير ديگر حداقل تقوا، يعنى آمادگى براى پذيرش حق در وجود آن‌ها باشد، بنابراین جاى تعجب نيست که افراد لجوج، متعصب، کينه‌توز و کور باطن از وجود او بهره نبرند، همان‌گونه که نابينا از نور آفتاب عالم تاب بهره‌اى نمى‌برد.

جمله «سِيرَتُهُ الْقَصْدُ» شبيه چيزى است که در آیه ۱۴۲ سوره بقره آمده: «وَ کَذلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطاً» و اشاره به اعتدال سيره پيامبر و دورى او از هرگونه افراط و تفريط در تمام زمينه‌هاى عبادى و اخلاقى و سياسى و اقتصادى بود.

ممکن است براى کسى اين توهم ايجاد شود که جمله «وَحُکْمُهُ الْعَدْلُ; حکم او عين عدالت است» که با اين حديث معروف متضاد است، آنجا که رسول خدا(ص) فرمود: «إِنَّمَا أَقْضَي بَيْنَکُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَ الأَيْمَانِ، وَ بَعْضُکُمْ أَلْحَنُ بِحُجَّتِهِ مِنْ بَعْض; فَأَيُّمَا رَجُل قَطَعْتُهُ مِنْ مَالِ أَخِيهِ شَيْئاً، فَإِنَّمَا قَطَعْتُ لَهُ بِهِ قِطْعَةً مِنَ النَّارِ؛ من در ميان شما به وسيله شهود و قسم داورى مى‌کنم و ممکن است بعضى از شما در اقامه دليل خود، از بعضى گوياتر باشد (و بتواند ادعاى خود را در ظاهر ثابت کند و من مطابق آن حکم خواهم کرد) ولى بدانيد هر کسى که من بخشى از مال برادر مسلمانش را (بدين طريق) به او بدهم، بخشى از آتش دوزخ را به او داده‌ام!» چرا که مفهوم اين حديث اين است که پيامبر اکرم(ص) ممکن است، حکمى بر خلاف واقع بدهد.

ولى جواب اين سخن روشن است، هيچ‌گاه پيامبر اکرم(ص) در مقام قضاوت از وحى الهى و جبرئيل کمک نمى‌گرفت بلکه احکام او هميشه مطابق مدارک موجود بود و اين عين عدالت است که قاضى بر طبق مدارک موجود قضاوت کند حال اگر شخصى نتواند مدارک خود را خوب ارائه دهد و يا مدارک خويش را بر اثر سهل انگارى و يا هر عامل ديگر از دست داده باشد و مظلوم واقع شود، هيچ‌گونه خدشه‌اى در حکم عادلانه قاضى وارد نمى‌شود و اگر غير از اين باشد، عادلانه نيست.

در آخرين قسمت از اين بخش امام علی(ع) به شرايط سخت و بحرانى عصر ظهور پيامبر اکرم(ص) مى‌پردازد، تا عظمت دعوت او و زحمات طاقت فرساى آن حضرت را روشن کند. مى‌فرمايد: «خداوند هنگامى او را به رسالت برگزيد که ميان او و پيامبران پيشين فاصله زيادى افتاده بود؛ (به همين دليل، جهانيان) از عمل نيک دورى گزيده و منحرف گشته، و امت‌ها به جهل و نادانى گراييده بودند.» 

تاريخ جامعه بشريت در آستانه ظهور پيامبر اسلام(ص) و مخصوصاً جاهليت عرب، حقيقت جمله‌هاى بالا را به خوبى تأييد مى‌کند. بديهى است هر قدر شرايط نامساعدتر و حاکميت جهل و نادانى، قوى‌تر و گسترش دامنه فساد در جامعه بيشتر باشد، کار رهبران الهى و مناديان عدل و داد و اخلاق و فضيلت، سخت‌تر و سنگين‌تر است به همين نسبت، عظمت مقام آنها به هنگام پيروزى بر مشکلات نمايان‌تر مى‌شود.

منابع:

شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد

عُمده ابن بطريق

فضائل الصحابة، احمد بن حنبل

صحيح مسلم، جلد 4

المُفهم، جلد 6

منهاج البراعه، جلد 7

انتهای پیام