وی افزود: همان طور که ما غذایی را میخوریم و بعد مواد آن را تشخیص میدهیم و سپس میپرسیم که آشپز چه کرده که این غذا خوشمزه شده است و او در پاسخ دستورات خاص خود را میدهد، کوشش شاعر در مطالعه سایر اشعار نیز به همین صورت است. خواندن سجع و جناس و قافیه و بقیه هنرهای ادبی می تواند شعر را بهتر کند، اما در اصلش شاعر باید در خود جوششی داشته باشد. من خودم شاعر نیستم اما شاعرانی مانند شفیعی کدکنی داریم که هم شاعر خوبی هستند و هم محقق و استاد.
این استاد زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: انسان زمانی مطالعه میکند و چیزی را یاد میگیرد، اما وقتی دردی را تجربه میکند یا حال خاصی به او دست میدهد، دیگر پای علم در میان نیست، بلکه بیشتر عواطف تاثیرگذارند و جوری آن احساسات برانگیخته میشود و هیجان به وجود میآید که به صورت کلماتی بیرون ریخته میشود و اینها با رنج و گرفتاری توام است. در اینجا خوب است اشاره کنم که در قرآن مجید نیز این نکته آمده است که «لَقَد خَلَقنَا الإِنسانَ فِی کَبَدٍ/ آدمی را در رنج و برای رنج آفریدیم».
رکنی با اشاره به حضور همیشگی درد در حیات انسان، تصریح کرد: زمانی که کودک متولد میشود از آنجایی که تا پیش از آن اکسیژن خود را از خون میگرفته و اکنون میخواهد برای بار اول نفس بکشد، نمیتواند این کار را به تنهایی و به آسانی انجام دهد، لذا ماما ضربهای به پشت او میزند و کودک بر اثر تجربه یک درد، میخواهد فریاد بکشد و دقیقا همین.جا شروع میکند به تنفس. پس آن درد، این تنفس را به دنبال داشته است، یعنی حیات با درد شروع میشود. چرایی این موضوع هم دلایل بسیار قابل بحثی دارد پس بنابراین شعرا که درد و رنج دارند، همان درد و رنج محرک آنها برای ابراز احساساتشان است.
انتهای پیام