جزء پنجم قرآن کریم شامل بخش عمدهای از سوره نساء است که به موضوعات مرتبط با حقوق زنان، احکام خانواده و عدالت اجتماعی میپردازد. این سوره با تأکید بر وحدت انسانها و رعایت عدالت در روابط اجتماعی، بهویژه در حوزه خانواده و حقوق زنان، راهنماییهای ارزشمندی ارائه میدهد.
بیشتر بخوانید:
قرآن تصدیقکننده تورات و انجیل است
تکلیف انسان به اندازه توان اوست
روزه؛ منسکی برای فاصله گرفتن از دنیا
هبوط از بهشت؛ سرنوشت انسان تا همیشه تاریخ
در ابتدای سوره نساء، خداوند میفرماید که همه انسانها از نفسی واحد آفریده شدهاند. این مفهوم، برابری ذاتی زن و مرد را نشان میدهد و تأکید میکند که هیچیک از آنها بر دیگری برتری ندارد. واژههای «نفس» و «واحده» مؤنث و نشاندهنده آن است که وحدت نخستین به تأنیث و زایندگی میل داشته است. درواقع میتوان چنین گفت، آدمی که خداوند خلق و اسماء را به او یاد داد، نه جنسیت زن داشت و نه جنسیت مرد؛ چرا که بشر اولیه بهدلیل آفرینش اکمل، باید دارای ویژگیهای هم مردانه و هم زنانه باشد؛ اما در هنگام تکثیر، این یگانه باید به دوگانه تبدیل شود.
خداوند در آیات بعدی این سوره، حقوق زنان را بهطور ویژه مورد توجه قرار داده و از مردان خواسته است که عدالت و انصاف را در برخورد با زنان رعایت کنند. هرچند در دنیای امروز، جنبش فمینیسم به دنبال احقاق حقوق زنان و برابری جنسیتی است، اما بعضی از گرایشهای افراطی این جنبش به جای رساندن زنان به حقیقت وجودی خود، سعی در تغییر ماهیت زنانه و تقلید از مردان دارند و معتقدند که زنان از لحاظ اقتدار اجتماعی باید همانند مردان باشند. درواقع آنها زنان را از طبیعت خود خارج میکنند؛ اما قرآن با در نظر گرفتن طبیعت زنانه و نقش ویژه زنان در خانواده و جامعه، راهحلهای متعادل و عادلانهای ارائه میدهد.
قرآن بر رعایت عدالت و انصاف در روابط زن و مرد تأکید میکند و از مردان میخواهد که از هرگونه ستم به زنان خودداری کنند؛ چراکه همواره در طول تاریخ و در جوامع گوناگون ستم مرد بر زنان بیش از ستم زنان بر مردان بوده است؛ بنابراین در آیات سوره نساء خداوند برای حمایت از زنان، نسبت به بستر اجتماعی شدیداً مردانه عصر بعثت، از حقوق و جایگاه اجتماعی، اقتصادی و انسانی آنها دفاع کرده است.
یکی از موضوعات مهم در سوره نساء، مسئله چندهمسری است. خداوند در آیه سوم این سوره، به مردان اجازه میدهد که در شرایط خاص و با رعایت عدالت، بیش از یک همسر اختیار کنند.
در این آیات به مردان اجازه داده شده که با کنیزان نیز ازدواج کنند. شاید در نگاه اول این حکم با حقوق زنان در منافات باشد؛ اما باید دانست که نظام بردهداری در زمان عصر نزول بهمثابه استخدام کارگر در زمان کنونی بود، با این تفاوت که کارفرما موظف به تأمین تمام نیازهای برده، از جمله مسکن، غذا و حتی ازدواج و تأمین خانواده او نیز بوده است. نظام بردهداری اگرچه با استانداردهای امروزی متفاوت است، اما در زمان خود و در صورت اجرای منصفانه کارایی داشته و حتی از بسیاری جنبهها از نظام کارگری امروزی و یا به تعبیر دقیقتر، بردهداری نوین عادلانهتر بود؛ ولی اگر کارفرما منصف و عادل نبود، امکان ستم بر برده زیاد بود؛ بنابراین اسلام برای رفع تبعیض، آمیختن افراد آزاد با بردگان را مجاز کرد و نیز با تشویق به آزادکردن بردگان بهمثابه کفاره یا انفاق، گامی به سوی کاهش و حذف تدریجی بردهداری برداشت.
در آیات متعدد، آزادکردن بردگان، عملی نیک و پسندیده شمرده شده است. حذف بردهداری از جمله هنجارها و قوانین بدیهی اجتماعی بود که رفع آن بهیکباره امکانپذیر نبود؛ بنابراین قرآن به رفع تبعیض و بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی بردگان پرداخته است.
قرآن در آیه سوم سوره نساء مجوز تعدد زوجات را به شرط رعایت اعتدال مجاز دانسته؛ اما این نکته قابل تأمل است که در آیه ۱۲۹ تصریح شده که حتی اگر مردان تلاش کنند، هرگز نمیتوانند عدالت کامل را بین همسران خود برقرار کنند. تطبیق این آیات نشاندهنده تمایل قرآن به تکهمسریست و چندهمسری را فقط در شرایط ضروری مجاز میداند. درواقع، چندهمسری در قرآن برای حمایت از زنان بیسرپرست، بیوه و یتیم در نظر گرفته شده است، نه آنچنانکه ذهن لذتگرای بشر مدرن، التذاذ جنسی تصور میکند. درواقع چندهمسری در وهله نخست نه یک حق، بلکه نوعی مسئولیت برای مردان جامعه بوده است.
در جامعه عربستان در زمان نزول قرآن، زنان یتیم و بیسرپرست از یک سو در معرض آسیبهای اجتماعی و اقتصادی قرار داشتند و از سوی دیگر، عاملی در گسترش ناامنیهای اخلاقی محسوب میشدند؛ بنابراین خداوند به مردان اجازه میدهد که در صورت رعایت عدالت، با دختران یتیم، کنیزان، زنان بیوه و بیسرپرست ازدواج کنند تا از آنها حمایت مالی و اجتماعی شود.
چندهمسری در قرآن نوعی نظام تأمین اجتماعی در نظر گرفته شده است. در جوامع قدیم، بهویژه در عربستان پیش از اسلام، زنان بیسرپرست و یتیمان در معرض خطرات اجتماعی و اقتصادی قرار داشتند. زنان بیسرپرست با وجود توان جسمی و بدنی کمتر از مردان، در رقابت برای کسب موقعیتهای تأمین اقتصادی و کسب روزی ناتوان بودند؛ بنابراین قرآن با اجازه چندهمسری به شرط رعایت عدالت، راهحلی برای حمایت از این زنان ارائه میدهد. این حکم درواقع پاسخ به نیازهای اجتماعی و اقتصادی آن زمان بوده است.
از سوی دیگر در جوامع قدیم و خصوصاً در محیطهای خشن طبیعی و اجتماعی، هرچند میزان تولد نوزادان دختر و پسر مساوی بوده، اما به مرور زمان جمعیت مردان به سبب شرکت در نبرد، مواجهه با آسیبهای کاری، درگیری بیشتر با بیماریها به علت حضور در جامعه و... از جمعیت زنان کمتر میشده است. منطقا اگر تعداد زنان و مردان برابر بود، آنگاه امکان چندهمسری بسیار محدود میشد، نه آنچنانکه تقریباً تمامی اعراب در عصر نزول همسران متعدد داشتند که نشان از فزونی زنان در مقایسه با مردان داشت و یکی دیگر از دلایل تشریع حکم چندهمسری، بیسرپرستنماندن زنان آن جامعه بود.
بهمثابه مثالی از جامعهای مشابه، در دین تورات قانونی وجود دارد که براساس آن، اگر مردی فوت کند، برادر او موظف است همسر او را به عقد خود درآورد تا وی و فرزندانش را سرپرستی کند. این قوانین نشاندهنده توجه ادیان به تأمین اجتماعی زنان بیسرپرست است؛ پس با نگاه امروزی و نگاه لذتجویانه معاصر نمیتوان شرایط جوامع گذشته را قضاوت کرد و صدور قوانین و احکام دینی را ناقض حقوق زنان دانست.
در سوره نساء، خداوند در آیه ۲۰ به حقوق زنان در ارث و طلاق اشاره میکند. در جوامع پیش از اسلام، زنان از حقوق ارث محروم بودند و در صورت طلاق، زیر فشارهای مالی قرار میگرفتند. قرآن با تعیین سهم ارث برای زنان و الزام مردان به تأمین مالی زنان پس از طلاق، گامی به سوی بهبود شرایط آنان برداشته است. در آیهای از سوره نساء، خداوند میفرماید: «يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ» و بیان میکند که سهم زنان از ارث، نصف سهم مردان است؛ زیرا مردان موظف به تأمین مالی خانواده هستند. این حکم با توجه به شرایط اجتماعی و اقتصادی آن زمان تنظیم شده است و امروزه با تغییر نقش اقتصادی زنان در جامعه، مثل به عهده گرفتن سرپرستی خانواده در فقدان همسر، نیاز به بازنگری در این احکام احساس میشود.
موضوع دیگری که در آیه ۲۵ سوره نساء مطرح شده، پرهیز از دوستی پنهان زنان و مردان با یکدیگر است: «...وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ... .» موضوعی که آسیبها و معضلات آن اکنون در جوامع غربی بهوضوح قابل رؤیت و متأسفانه به سرعت در حال سرایت به جامعه ماست؛ اما دستور خداوند مبنی بر ترک این دوستی پنهان در راستای حفظ و حراست از حقوق زنان است؛ چرا که زنان بسیار بیشتر از مردان در این روابط آسیب میبینند و بهدلیل داشتن خلوص، وفاداری و دل مهربانتر در مقایسه با مردان، بیشتر در معرض فریب از سوی جنس مخالف هستند. البته این حکم شامل روابط دختران و پسران در شرف ازدواج نیست که برای کسب آشنایی بیشتر با یکدیگر، تحت نظارت والدین ارتباط دارند.
پس میتوان چنین نتیجه گرفت که توجه ویژه قرآن به حقوق زنان، حمایت از دختران یتیم و زنان بیسرپرست و... مبتنی بر نگاه متمدنانه و هوشمندانه قرآن است. چندهمسری در قرآن فقط در شرایط ضروری و با رعایت عدالت، مجاز شمرده شده و تمایل قرآن به تکهمسری بهوضوح قابل مشاهده است؛ همچنین قرآن با ارائه احکام مربوط به بردگان و کنیزان، گامی به سوی بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی آنها برداشته است. این دیدگاه نه تنها در زمان نزول قرآن، بلکه در دنیای امروز نیز کاربردی است و میتواند بهمثابه راهنمایی برای ایجاد جامعهای عادل و متعادل مورد توجه جدی قرار گیرد.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام