بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خداوند بخشنده مهربان و درهم کوبنده کاخ ستمکاران و دشمن تمام ستم پیشگان عالم و با درود فراوان بر پیامبران تاریخ از آدم تا خاتم و با سلام به تمامى رزمندگان و خانواده هاى شهداى ایران و مسلمین جهان و با درود بى کران به شهیدان کربلاى حسینى و یارانش که جز راه حق و حقیقت راه دیگرى را نپیمودند و با ایثار جان و مال خود درخت پر بار اسلام را پایدار داشتند و درود به روان پاک شهداى ایران که به نداى خمینى بت شکن لبیک گفتن.
تنها آرزوى اینجانب محمدرضا فراهانى این بود که روزى بتوانم در جبهههاى اسلام باشم و با کافران و جهانخواران عالم به مبارزه برخیزیم هم اکنون که به این آرزوى خود دست یافتهام و عازم جبهههاى حق علیه باطل شدهام از تمامى امت مسلمان خواهشم این است هیچ وقت رهبر انقلاب اسلامى خود را تنها نگذارند و همیشه در صحنه حضور داشته باشند و با طرفداران شرق و غرب که جز بى سامانى چیزى براى این کشور و ملت نمىآورند به مبارزه برخیزند، از تمامى خواهران و مادران این کشور مىخواهم زینبوار عمل کنند و حجاب اسلامى خود را حفظ کنند.
حلالى خود را از پدر و مادرم مىخواهم و امیدوارم به خدا که مرا ببخشند مخصوصاً مادر عزیزم که زیاد براى من رنج کشیده است، طلب بخشش مىکنم و حلالى خود را از دوستان و همشهریان مىخواهم مخصوصاً پیش کسانی که من کار کردهام حلالى مرا از آنها بگیرند و من هر چه دارم از وضع مالى به مادرم و خواهرم و برادر کوچکم بدهند و اگر هم نخواستند به جبهههاى جنگ کمک کنند و از مادرم خواهشمندم اگر شهادت نصیب من شد هر شب جمعه سرى به قبر من بزند.
چند روز بود ما در سنگر با برادران در یک سنگر بودیم، برادران با هم گفتگو مىکردند، با هم دعاى توسل و وحدت مىخواندند، وقتى که قرار شد وصیت نامه خود را بنویسیم تمام بچهها به فکر فرو رفته بودند، کى شب حمله فرا میرسد تا اینکه ما به آرزوى خود برسیم، فقط از شما مىخواهم سنگرهاى داخلى را خالى نگذارید، مثل سنگرهاى نماز جمعه و مسجدها و دعا به جان امام و رزمندگان تا اینکه حضرت مهدى (عج) ظهور خود را عنایت کند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
در جبههها تا گشتم شهید مهدى به بالینم رسید
از پیکرم خون مى چکید با خون نوشتم این سرود
بر نایب مهدى درود