وی ادامه داد: اکنون باید همزمان و موازی با توسعه فناوری، مباحث مرتبط با اخلاق فناوری و فرهنگ فناوری را نیز پیش ببریم. این دو حوزه باید در کنار هم و به موازات یکدیگر شکل بگیرند و به هم کمک کنند. در این راستا، ما دو واژه «فرهنگ فناوری» و «فناوری فرهنگی» را داریم.
زاهدی تشریح کرد: فرهنگ فناوری به این معناست که اگر موجی از فناوری شکل گرفت، مواجهه ما با این موج باید فعالانه باشد، نه صرفاً واکنشی. از سوی دیگر، فناوری فرهنگی به این معناست که چگونه میتوانیم از ابزارهای فناوری برای طرح، تبیین، ترویج و توسعه فرهنگ خود استفاده کنیم. به عنوان مثال، آیا فناوری میتواند به تقویت روحیه ملی ما کمک کند؟ آیا میتواند به تقویت روحیه همفکری، همراهی و تعاون که مفاهیمی قرآنی هستند، یاری رساند؟ آیا فناوری میتواند به ایجاد همبستگی بین امتها و ملتها کمک کند؟ آیا میتواند بسترهای عدالت را فراهم کند؟ آیا میتواند به شفافیت کمک کند؟ پاسخ ما به این سوالات مثبت است.
وی تصریح کرد: فناوری میتواند به عدالت کمک کند، به ویژه زمانی که منابع را به صورت عادلانه تخصیص میدهد. در کشور ما، سرمایههای مهمی مانند دانشجویان، دانشآموزان و جوانان وجود دارند. چگونه میتوانیم نظامی عدالتمحور برای تخصیص منابع ایجاد کنیم؟ فناوری میتواند در این زمینه کمک کند. با جمعآوری دادهها از مناطق مختلف و ارائه آنها به تصمیمگیران و تصمیمسازان، میتوان منابع را به صورت عادلانه توزیع کرد.
رئیس انجمن ملی هوش مصنوعی ایران بیان کرد: اگر فناوری و فرهنگ به عنوان دو بال پیشرفت در کنار هم قرار گیرند، قطعاً امواج آن در کشور منجر به ایجاد آرامش و آسایش خواهد شد اما اگر صرفاً به توسعه فناوری بدون توجه به زیرساختهای فرهنگی و اثرات اجتماعی آن بپردازیم، این فناوری در میانمدت به یک چالش برای کشور تبدیل خواهد شد. این چالشها میتوانند از جنس مسائل حقوقی، اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی باشند و نه تنها موجب عدالت نخواهند شد، بلکه ممکن است به ایجاد شکافهای فناوری و آموزشی دامن بزنند. به عنوان مثال، منابع ممکن است به سمت افراد یا شرکتهای برخوردارتر سوق داده شوند و به شرکتهای نوپا و استارتآپها اجازه رشد داده نشود.
وی در نتیجهگیری از این بخش از سخنان خود، گفت: بنابراین هم به فرهنگ فناوری و هم به فناوری فرهنگی در کشور باید توجه شود. فناوری فرهنگی میتواند مصداقهایی مانند صنایع خلاق فرهنگی باشد و اینکه چگونه میتوانیم از چارچوبها و پلتفرمهای موجود در فضای دیجیتال استفاده کنیم تا حس خوبی به جامعه منتقل کنیم. در کشور پلتفرمهای داخلی مانند پیامرسانهای داخلی را توسعه دادهایم اما آیا این پلتفرمها منجر به ایجاد حس خوب در جامعه شدهاند؟ یا اینکه در همین پلتفرمها نیز اخبار منفی و محتواهای آزاردهنده منتشر میشوند؟ آیا همزمان با توسعه این پلتفرمها، فرهنگ استفاده از فناوری نیز تقویت شده است؟ یا اینکه این پلتفرمها صرفاً در کنار پلتفرمهای خارجی توسعه یافتهاند؟
زاهدی ادامه داد: صاحبنظران حوزههای علوم انسانی، علوم اسلامی، علوم اجتماعی و حتی حقوقدانان و افرادی که در حوزههای علمیه فعالیت میکنند، باید به این موضوعات توجه کنند. دیر یا زود، دستیارهای هوشمند ممکن است جای فقه و فقها را بگیرند. آیا از همین الان برای این موضوع فکر شده است؟ آیا ما در حال توسعه مدلهای هوش مصنوعی و دستیارهای هوشمندی هستیم که در حوزه فقاهت به ما کمک کنند؟ اگر این کار را نکنیم، ممکن است دیگران با مبانی خود این کار را انجام دهند و این یک هشدار برای نظام فکری ما خواهد بود.
وی در ادامه با طرح مثالی گفت: در گذشته برای تشخیص اعتبار یک سند حدیث، بزرگان حوزه علم رجال ساعتها بحث میکردند اما امروز میتوان همان حدیث را با سلسله حدیث به یک سیستم هوش مصنوعی داد و در کمتر از چند ثانیه اعتبار سلسله سند و محتوای حدیث را تعیین کرد.
این استاد دانشگاه با طرح این سؤال که آیا این تغییر در نحوه مواجهه حوزههای علمیه با فناوری و امواج فناوری تأثیر خواهد داشت، افزود: خوشبختانه در دو سه سال گذشته، مدیریت حوزههای علمیه کشور و شخص آیتالله اعرافی اقدامات خوبی در حوزه فناوری، به ویژه هوش مصنوعی، انجام دادهاند. از جمله این اقدامات، الزامی کردن درسهای مرتبط با هوش مصنوعی برای طلاب در کنار دروس حوزوی است که نشاندهنده مواجهه فعالانه و مثبت با این موضوع است.
رئیس انجمن ملی هوش مصنوعی ایران در پاسخ به این سؤال که چگونه میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که با هوش مصنوعی آموزههای منفی در اختیار افراد خطرناک و آموزههای نامناسب سن افراد در اختیار آنها قرار نگیرد؟ گفت: در سه دهه گذشته، اصطلاح «دهکده جهانی» توسط نظریهپردازان غربی مطرح شد. شاید در آن زمان برخی این مفهوم را درک نکردند و گفتند که ما مرزهای فیزیکی داریم. اما امروز این دهکده جهانی به یک دهکده الکترونیکی تبدیل شده است. ما اکنون در یک دهکده الکترونیکی زندگی میکنیم که در آن اکثر افراد روی کره زمین دارای ابزارهای دیجیتال هوشمند هستند. به عنوان مثال، ضریب نفوذ ابزارهای هوشمند در کشور ما حدود ۹۰ درصد است و در برخی کشورها حتی به ۱۱۰ یا ۱۴۰ درصد میرسد. این بدان معناست که تعداد ابزارهای هوشمند بیشتر از جمعیت آن کشور است و همه این ابزارها از طریق اینترنت به هم متصل شدهاند. پس دهکده جهانی با تغییر شکل به دهکده الکترونیکی شکل گرفت.
وی ادامه داد: این دهکده الکترونیکی در حال تبدیل شدن به یک دهکده فکری و محتوایی است. در این شبکه، جریان دادهها و محتوا به سرعت در حال افزایش است. اگر آمار تولید محتوا در ثانیه را بررسی کنید، متوجه خواهید شد که دهکده جهانی به یک دهکده محتوایی با انفجار اطلاعات تبدیل شده است. آیا در این انفجار محتوا، ما توانستهایم دو حرکت مهم انجام دهیم؟ اول، ارتقاء سطح آموزش جامعه و دوم، ایجاد نهضت آموزش فناوری؟ در گذشته، نهضت سوادآموزی مطرح بود، اما امروز نیاز به نهضت آموزش فناوری داریم. مردم باید در سطحی از دانش و فناوری قرار بگیرند که بتوانند اخبار درست را از نادرست تشخیص دهند.
زاهدی به این مسئله نیز اشاره کرد که، ما با فناوریهایی مانند «دیپ فیک» مواجه هستیم که اخبار و تصاویر جعلی تولید میکنند و افزود: در بسیاری از کشورها، مانند کره جنوبی و ژاپن، دانشآموزان در مدارس یاد میگیرند که چگونه اخبار درست را از نادرست تشخیص دهند. ما نیز نیاز داریم که در نظام آموزشی خود، از مدرسه تا دانشگاه، دورههایی را طراحی کنیم تا مردم به صورت عمومی فناوری، سواد دیجیتال و هوش مصنوعی را یاد بگیرند و بدانند از همین ابزار چگونه برای القای ناامیدی استفاده میشود و چگونه میتوان از همین فناوری برای ایجاد امید و جلوگیری از ناامیدی استفاده کرد.
وی تصریح کرد: تاکید من بر حوزه فرهنگسازی، آگاهیسازی و آموزش است. امروز سیاستهای بازدارنده به تنهایی جوابگو نیستند، زیرا ما در یک دهکده الکترونیکی پر از محتوا زندگی میکنیم. مرزها دیگر صرفاً جغرافیایی نیستند، بلکه مرزهای الکترونیکی هستند و همه به هم متصلاند. اینترنت همه چیز را تحت تأثیر قرار داده و قطعاً بر رفتار، سبک زندگی، سبک کاری، باورها، عقاید و نحوه تفکر ما تأثیر خواهد گذاشت.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سؤال که مراکز رشد و استارتاپها در این زمینه چه نقشی میتوانند ایفا کنند، گفت: آنچه جای آن در کشور ما خالی است، شتابدهندههای حوزه فناوری فرهنگی و فرهنگ فناوری هستند. شتابدهندههایی که علوم انسانی را درگیر تئوریسازی و تبدیل تئوریها به یکسری اصول کنند. شتابدهندهها باید کمک کنند فناوری را برای توسعه مبانی و باورهای ملی و دینی به کار ببریم.
انتهای پیام