برخی پژوهشگران معاصر درباره کلام تأثیرگذار شیخ شوشتری نوشتهاند «بهطور کلی شیوه شیخ سخن گفتن با دلهاست و به همین دلیل، کشش ویژهای در کلام اوست.» (سنگری، عاشورا نگاران، ج ۲، ص ۵۲، ۶۸ و ۶۹). همچنین گفته شده بخشی از اطلاعاتی که در کتابهای آیتالله شیخ جعفر شوشتری موجود است، محصول الهامهای او هستند.
نسخههای خطی برخی از منابر شیخ جعفر شوشتری هنوز چاپ نشده است. از این نسخهها قطعات کوتاهی انتخاب شده است که در ایام ماه رمضان برای نخستین بار در ایکنای خوزستان انتشار مییابد.
گفتم که امر دین بسیار سست شده است. کار تدین بسیار مشکل شده است. هزار بنا کار بکند، وقتی خراب کنی مقاومت با همه میکند. چه جای این که اگر یک بنا، هزار خراب کن پشت سرش هست؛ از کفار، از مذاهب مختلفه، یکی یکی، به اعمال، به افعال، به اقوال، یک یک کلنگ به این دین میزنند.
ببین خودت چند کلنگ به دین زدی؟ ملاحظه کردم. مردم هوای دل خود را عبادات قرار دادهاند. به طوری که اگر صاحب دین بگوید نه چنین است، نمیشنوند. میگویند بلی چنین است.
باری این گونه چیزها را خواستیم علاج کنیم و علاجش دو چیز است: یکی توحید را بفهمی و یکی معاد را.
میگوید: خدا مرده را چطور زنده میکند؟ مگر تو خودت مرده نبودی که خدا زندهات کرد؟ میگوید: کسی از قبر بیرون نیامده! خداوند جواب میدهد: «وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ» (یس، 78) و براى ما مثلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد گفت چه كسى اين استخوانها را كه چنين پوسيده است زندگى مى بخشد.
تو بودی؟ تو را آفرید. حال «خصیم مبین» شدی؟! فکر کردی که خدا قدرتش تمام شد؟
بعد از اعتقاد به خدا نبوت بیاید، بعدش اعتقاد بکنی که وقتی میمیری نمیمیری، بلکه تو را پیاده میکند از مَرکب.
انتهای پیام