این یادنامه اجمالی مروری بر مجاهدتهای معظم له در زمینه نشر معارف وحیانی و حِکَمی است:
از رسول خدا(ص) مروی است: «مَن وَرَّخ مُؤمِناَ فَقَد أَحیاهُ» کسی که تاریخ مومنی را (با نوشتن یا گفتن) بیان کند او را زنده کرده است. آنچه در ادامه میآید تاریخ درس آموز زندگی عالمی سلیم النفس و دلسوز است که لحظه لحظه حیات پربرکت ایشان دارای نکاتی ظریف و لطیف است و قطعا عمل به سیره زندگانی آن عالم فرهیخته به دلیل تنیدگی با آیات الهی و سیره اجدادطاهرینشان باعث نورانیت قلب مومنین و قرب الهی خواهد شد. تمامی محتوای این یادنامه برگرفته از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین حاج سیداحمدامامی فر، فرزند آن فقیه رحیل است.
آیتالله امامیفردر آبان ماه سال ۱۳۱۷ هجری شمسی در شهر عالم پرور دزفول دیده به جهان گشود. والد ایشان مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا سید علی از سادات آقاامیری و والده فاضله این عالم وارسته از خاندان جلیل القدر بیگدلی و صبیه مرحوم آیتالله العظمی آقاشیخ محمدمهدی بیگدلی نجفی(ره) از مراجع بزرگ عصر خود در استان خوزستان بودند.
آیتالله امامیفر در سن ۱۷ سالگی وارد حوزه علمیه آیتالله العظمی حاج سید اسدالله نبوی در دزفول شد و دروس مقدماتی را در محضر دایی بزرگوارش آیتالله شیخ محمد بیگدلی(ره) و سایرین فرا گرفته و به کرسی درس فقه دایی دیگرشان آیتالله العظمی آقا محمد کاظم بیگدلی راه یافتند. آن عالم ربانی جامع علوم معقول و منقول بود و علاوه بر اساتید یاد شده از مراجع معظمی همچون آیات عظام سید علی موسوی بهبهانی، حاج سید محمد جعفر مروج، آقا شیخ ابوالحسن انصاری، سید محمدرضا گلپایگانی، شهاب الدین نجفی مرعشی، میرزا هاشم آملی، وحید خراسانی، آقا مرتضی حائری کسب فیض نمود.
شوق ایشان به فراگیری علم آن چنان فراوان بود که حتی در کتب غیر متداول حوزه علمیه مانند: اسفار اربعه ملاصدرا، شفا و اشارات ابن سینا، فصوص الحکم ابن عربی، و تمهید القواعد ابن ترکه صاحب نظر بود و از محضر آیتالله حسنزاده آملی (ره) و آیت الله جوادی آملی(حفظه الله) نیز بهرههای علمی فراوان برد.
ایشان در سن ۲۷ سالگی و به تصریح حضرات آیات عظام حاج شیخ میرزا محمدعلی معزی و حاج شیخ ابوالحسن انصاری به درجه اجتهاد رسید. آن عالم گرانمایه پس از خوشه چینی از خرمن علمی بزرگان شهر دزفول و قم مقدسه قصد عزیمت به نجف اشرف را داشتند، ولی پس از آنکه وارد اهواز شدند جمعی از علما و مومنین مانع از مهاجرت ایشان شدند و آیت الله امامیفر نیز به ناچار در همان شهر رحل اقامت افکندند. در طول سالیان متمادی عدهای از مومنین از آن فقیه پارسا درخواست رساله عملیه کردند ولی ایشان به دلیل تقوای بالایی که داشتند هیچگاه زیر بار فتوا دادن نرفتند و در پی پاسخ به این درخواست مراجعین همواره میفرمودند: از بزرگان صاحب رساله تقلید کنید و اگر مساله خاصی بود بنده برای جواب دادن در دسترس شماهستم.
مشایخ اجازات روایی معظم له به ترتیب؛ آیام عظام سید محسن حکیم، سید محمدرضا گلپایگانی، شیخ محمدعلی اراکی، سید محمدهادی حسینی میلانی، سیدشهاب الدین مرعشی نجفی، سید اسدالله نبوی دزفولی، شیخ محمدعلی معزی دزفولی، علامه حاج شیخ محمدتقی شیخ شوشتری، سیدمحمدجعفر موسوی مروج، شیخ ابوالحسن انصاری، سیدعباس حسنی کاشانی بودند.
ملت شریف ایران به رهبری زعیم رشید و آگاه خود،حضرت امام خمینی(ره) و در پی فساد پهلوی و اعتراض به این دستگاه جبار و استکباری توسط آن رهبر والا مقام با راه اندازی راهپیماییهای باشکوه و پرخروش، جرقه انقلاب را زده و به اوج خود رساندند. آیتالله امامیفر به همراه سایر روحانیون، در تمامی مناسبتها و مجالسی که به منظور تقویت بنیه انقلاب اسلامی و هدایت آحاد ملت صورت میپذیرفت شرکت میکردند. ایشان در پی به شهادت رسیدن آیت الله شهید سید مصطفی خمینی(ره)، فرزند عالم و با بصیرت و مبارز حضرت امام خمینی(ره) مجلس بزرگداشتی در مسجد جامع اهواز برگزار کردند. پس از شعله گرفتن نهضت اسلامی و به خاک و خون کشیدن ملت مظلوم و مجاهد ایران بخصوص مردم انقلابی اهواز توسط دستگاه پهلوی، آیت الله امامیفر هم صدا با سایر جامعه روحانیت اهواز در عباسیه این شهر تحصن کرده و در تظاهراتهایی که علیه رژیم نامشروع شاه برگزار میشد، شرکت فعال داشتند و تمامی اعلامیههایی که توسط روحانیون اهواز ضد رژیم صادر میشد امضا میکردند.
معظم له ماجرای دیدار خویش با امام راحل عظیم الشأن(ره) در اوج مبارزات انقلابی علما و مردم را این گونه بیان فرمودند: «در بحبوحه انقلاب به منظور ملاقات با حضرت امام(ره) و گزارش وضعیت اهواز به نجف اشرف رفتم. ساواک از قضیه مطلع شد و کسی را مامور من قرار داد، به طوری که هرجا میرفتم قدم به قدم من میآمد، حتی اتاقش در هتل هم با من یکی بود و لحظهای مرا تنها نمیگذاشت و کاملاً مرا زیر نظر داشت. با وجود این فرد، رفتن به نزد حضرت امام(ره) کاری غیر ممکن بود، چراکه نمیبایست ساواک از ارتباط من با امام بزرگوار آگاه میشد. به هر تقدیر با هر ترفندی که شد، بدون اینکه مامور مطلع شود، خود را به بیت امام رساندم و بعد از تحویل وجوه شرعی که برای ایشان آورده بودم گزارشی از اوضاع و احوال اهواز و برخی مطالب پیرامون انقلاب را به سمع ایشان رساندم و ایشان نیز پاسخ های لازم را بیان فرمودند.» ساواک بارها از طریق تماس تلفنی و یا به واسطه افراد مختلف به تهدید آن عالم مجاهد و شجاع میپرداخت ولی معظم له دست از فعالیتهای انقلابی خویش نکشیده به روشنگرییهای خود علیه رژیم شاه ادامه دادند.
ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به وجود آمدن موج جدیدی از موضوعات و مسائل روز، به همراه عده ای دیگر از روحانیون اهواز، به حل و فصل درگیریهای عشایر و خلع سلاح شهربانی اهواز و سایر امورات پرداختند و از هر گونه همکاری در جهت تحکیم نظام مقدس جمهوری اسلامی دریغ نورزیدند.
در ۸ سال دفاع مقدس ملت شریف ایران به خصوص مردم شهید پرور و همیشه در صحنه استان خوزستان مجاهدانه مقابل رژیم تا دندان مسلح بعث ایستادند. رژیمی که ۳۶ کشور از او حمایت کردند تا نظام نوپای اسلامی ایران را ساقط کند اما صدام پدیدهای مواجه شد که فکر آن را نمیکرد و آن پدیده اتحاد مردم و انقلاب اسلامی با محوریت ولایت فقیه بود. از همان ابتدای جنگ امام راحل فرمودند که مساجد سنگر شوند، آیت الله امامیفر درپی لبیک به فرمان آن رهبر والامقام، مسجد جامع اهواز را به محلی برای عبادت و استراحت رزمندگان تبدیل کرد و علاوه بر اقامه نماز جماعت در آن مسجد، در مدرسه علمیه مسجد جامع، با خطابههای اخلاقی و حماسی روحیه رزمندگان اسلام را تقویت میکرد.
در آن دوران با توجه به شرایط نامساعد و جنگی اهواز و همچنین وضعیت نامطلوب جسمانی معظم له و مبتلا بودن ایشان به ناراحتی قلبی، مراجع معظم تقلید بسیاری که آن عالم ربانی با آنان مباحثات علمی و یا از آن بزرگواران وکالت شرعی تام داشت از ایشان درخواست رسیدگی به وضعیت جسمانیشان را داشتند.
آیت الله العظمی حاج سید محمدرضا گلپایگانی پس از اینکه در ملاقاتهای علمی از بیماری قلبی معظم له اطلاع پیدا کردند، به ایشان پیشنهاد میکنند جهت ادامه زندگی و رسیدگی به امورات خویش و مدیریت مرکز علمی و فرهنگی آن مرجع والامقام به لندن بروند، ولی آیت الله امامیفر، خدمت به مردم خوزستان را زیر بمبارانهای هوایی به زندگی در لندن ترجیح میدهند
آیت الله امامیفر از چهرههای شاخص علم، تقوا، اخلاق، بصیرت و مردم داری بود که در طول حیات با برکت خویش علاوه بر تدریس فقه اصول، مباحثات و مناظراتی با مخالفان مذهب تشیع انجام داده و به کشورهای اسلامی مانند: مصر، اردن، شام و عربستان مسافرتهای علمی داشتند. ایشان درمصر با اساتید دانشگاه الازهر دیدار وگفتگو و مناظرات داشتند و در سفر به عربستان نیزمباحث گرم و گیرای علمی بین معظم له و اساتید دانشگاه مدینه منوره رد و بدل شد. در اردن و شام نیز مباحث علمی خوبی بین ایشان و علمای این دو کشور مطرح شد. به طور کلی معظم له با سفر به این چند کشور خدمات شایانی به مکتب اسلام و مذهب جعفری و بحث وحدت اسلامی داشتند.
آیت الله امامیفراز جمله بزرگانی بودند که علاوه بر تألیف آثار مهم در زمینه برخی از سورههای قرآن، منابر خویش را نیز به تفسیر قرآن کریم اختصاص داده بودند. معظم له در زمینه نشر معارف قرآنی در طول سال جلسات تفسیر قرآن داشتند. ایشان درایام هفته سه جلسه تفسیر را مدیریت میکردند.
ایشان یک جلسه عمومی تفسیرقرآن داشتند که به صورت عمومی برای بازاریها و سایر مردم برگزار میشد. شروع این محفل با دعای قرائت کمیل بود و پس از آن، آیت الله امامیفر، چند دقیقه ای به بیان احکام شرعی میپرداخت وسپس جلسه با بیان تفسیر و معارف الهی که جان جلسه بود ادامه پیدا میکرد. جلسه دیگر ایشان شبهای شنبه بود؛ این جلسه شامل قرائت یک جزء قرآن در هر هفته میشد و پس از آن معظم له به بیان تفسیر یک آیه از همان جزء میپرداختند. این جلسه برای ایزد خواستیها و سرارودیهای مقیم اهواز که در زمان رژیم گذشته در منطقه آخر آسفالت اهواز ساکن بودند و به صورت سیار در منزل اعضای جلسه برگزار میشود و تاکنون به صورت مستمر برگزار میشود. خاطرات آن جلسات هنوز میان اعضای این محفل قرآنی نقل میشود و در آن از اخلاق کریمانه و سخنان حکیمانه آیت الله امامیفر یاد میکنند.
جلسه چهارشنبه شبها؛ این محفل مختص جوانها بود که علاوه بر بیان احکام مبتلا به جوانان توسط ایشان، تفسیر آیات قرآن با رویکرد مسائل اخلاقی و اجتماعی جوانها نیز بیان میشد. این جلسه هر هفته بعد از اقامه نماز جماعت مغرب و عشا به امامت معظم له در مسجد جامع اهواز برگزار میشد.
ایشان یک جلسه اختصاصی در ماه مبارک رمضان نیز داشتند. آیت الله امامیفر در طول ماه مبارک رمضان جلسه تفسیر قرآن با محوریت آیات محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ داشتند و در این جلسه از تاریخ شأن نزول آیات مختلف سخن به میان میآمد. این جلسه با حضور طلاب، فضلا و مردم در منزل معظم له در بعد از ظهرها (قبل از اذان مغرب) برگزار میشد. علاوه بر جلسات یاد شده آن مجتهد مفسر در منابر دو ماه محرم وصفر و همچنین ایام فاطمیه محورمباحث منبرخویش را موضوعات و قصه های قرآنی قرارداده بود. این همه وابستگی،م حبّت و ارادت معظم له به قرآن نشأت گرفته از دوران طلبگی ایشان بود.
آیت الله امامیفر میفرمودند: «دزفول که بودم و تجوید را به صورت عملی شرکت میکردم، روزانه ابتدا یک جزء قرآن تلاوت میکردم و بعد سر درس میرفتم.» آری آن فقیه عالیقدر دغدغهای غیر از نشر معارف قرآن و عترت (علیهم السلام) نداشت و حتی در مسجد و یا در منزل عدهای دائماً جهت استخاره به محضر آقا شرفیاب میشدند و برخی از خارج کشور تماس تلفنی از ایشان طلب ستخاره میکردند و بسیاری از مردم معتقد بوده و هستند که استخارههای ایشان مطابق با واقع بود.
آیت الله امامیفر با توجه به تدریس، اقامه نماز جماعت، منبر و مراجعات گوناگون مردمی، از تالیف آثار فقهی ادبی و قرآن غافل نشدند و از ایشان ۲۲ اثر ذی قیمت بر جای مانده است. از جمله آثار گران سنگ ایشان میتوان به اخلاق العارفین، تفسیر سوره لقمان، شرح دعای مکارم الاخلاق، شرح دعای توبه، خلاصه مغنی اللبیب، اوقات شرعی کل استان خوزستان، مناسک حج تمتع، مناسک حج عمره، جزوهای درباره مسئله حجاب (به درخواست تعدادی از دانشجویان مقیم آمریکا)و شگفتیهای آفرینش اشاره کرد.
باقیات صالحات ایشان به برجا گذاشتن آثار علمی محدود نمیشود، بلکه توسعه شرقی مسجد جامع اهواز با همکاری و همیاری مردم خیر و الحاق آن به مسجد مذکور و تاسیس جلسات قرائت و تفسیر قرآن و بیان احکام شرعی از سال۱۳۴۰ هجری شمسی از برکات آن عالم مردم دار و دغدغه مند است و به حمدالله جلسات یاد شده با حضور و فیض رسانی فرزند معظم له ادامه دارد و مردم اهواز خصوصاً مومنین در مسجد جامع از فیض حضور ایشان بهرهمند هستند.
آیتالله امامیفر در سحرگاه روز 17 اسفند سال 90 در شهراهواز به دیارباقی شتافت. خبر عروج ملکوتی آن عالم ربانی داغی است که هنوز قلب ارادتمندان آن وجود مبارک را محزون میسازد. این سوز و گدازمردم به دلیل صفا و مردم داری جلوه فضیلت آیت الله امامی فر بود. تشیع باشکوه آن فقیه که با حضور سلسله جلیله سادات، علما و روحانیون واقلیتهای دینی، نیروهای کشوری ولشکری،ن ماینگان بیوت مراجع معظم تقلید و اقشارمختلف مردم قدرشناس استان خوزستان بالأخص شهر اهواز همراه بود، گویای جایگاه والای ایشان در میان عموم طبقات جامعه بود. سرانجام این عالم فرزانه در مسجد جامع اهواز؛ همان مسجدی که سالها امامت جماعت آن جا را برعهده داشت به خاک سپرده شد و ذکر خیر و خاطره خویش را در ذهن وقلب ارادتمندانش ثبت نمود.
حجت الاسلام امین شریعت شوشتری
انتهای پیام