صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۷۷۱۲۴
تاریخ انتشار : ۳۰ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۳

در وصیت نامه شهید عابدین قیاسوند آمده است: باشد تا شهادتم شمعى باشد براى کسانى که بدنبال روشنایى مى‌گردند و طالب نور هستند، از کسانى که راه را مستقیم یافته‌اند مى خواهم که نگذارند خون شهدا به هدر برود، وقت آن رسیده است که نشان دهیم به حرف اماممان ما مرد جنگیم.

به گزارش ایکنا از همدان، به نقل از نوید شاهد همدان، شهید عابدین قیاسوند دوم فروردین ۱۳۴۵ در شهرستان نهاوند متولد شد. پدرش ابراهیم و مادرش گلدسته نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند و به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و دوم فروردین ۱۳۶۶ در شلمچه براثر مصدومیت شیمیایی به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای روستای زرامین سفلی به خاک سپرده شده است. در وصیت‌نامه این شهید آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم

«وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ ۖ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِینَ.» (بقره / آیه 189)

کارزار کنید در راه خدا با آنان که فتنه و آشوب مى‌کنند تا فتنه نماند. پیکار کنید، بگذارید بجاى لکه مذلت، کفن شما آغشته به خون باشد. على (ع).

هنگامى که جنگ میان حق و باطل و اسلام و کفر در جریان است و دنیاپرستان جاه طلب و مزدوران اجانب بر کشور اسلامى عزیز ما تاخته‌اند و هر روز در کربلاى ایران خون پاک جوانان این سرزمین به خاطر تکاثر طلبى و وابستگى عده‌اى به شرق و غرب ریخته مى‌شوند، من هم مانند دیگر جوانان با آگاهى کامل به جندالله مى‌پیوندم، باشد که شهادتم شمعى باشد براى کسانى که به دنبال روشنایى مى‌گردند و طالب نور هستند، از کسانى که راه را مستقیم یافته‌اند مى‌خواهم که نگذارند خون شهدا به هدر برود و به ساحل نارسیده محو گردد، حال زمان آن رسیده است که امام را تنها نگذارید، وقت آن رسیده است که نشان دهیم به حرف اماممان ما مرد جنگیم.

«یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی. اى نفس قدسى مطمئن و دل آرام به یاد خدا امروز به حضور پروردگارت باز آى که تو خشنود (به نعمت‌هاى ابدى او) و او راضى از (اعمال نیک) تواست، باز آى و در صف بندگان خاص من در آى و در بهشت رضوان من داخل شو. (فجر / آیه ۳۰)

باز دلم بهانه جبهه را مى‌گیرد. آه چقدر اینجا دلتنگم، اینجا در شهر هیچ چیز مثل جبهه نیست، حتى آسمان و زمین نیز اینجا به گونه‌اى دیگر است خداوند اینجا غریبم، گویا هیچکس را نمى‌شناسم درست مثل آن مسافرى که از وطنش دور باشد و در غربت مرغ دلش تاب ماندن را ندارد و آرزویش این است که بار دیگر بال و پر بگشاید و راه وطن را پیش بگیرد. در جبهه از سحاب عشق باران ایثار مى‌بارد بعد هر باران رنگین کمانى در آسمان نقش مى‌بندد.

 والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته مورخ 12 بهمن 1364.

انتهای پیام