چیتچیان در این جلسه که سومین نشست با موضوع پرداختن به سوره علق بود، با توجه به رخدادی که در زمان حضرت محمد (ص) واقع شده است که اساس شأن نزول آیاتی از این سوره را موجب شده است، به طرح مباحثی پرداخت که در ادامه به خلاصهای از آن اشاره میشود:
علم در قرآن مساوی با احساس نیاز بیشتر است
از آیه 9 تا 14 سوره «علق» اشارهای به اتفاقی شده است که گویا در زمان پیامبر(ص) اتفاق افتاده است، البته آنچنان که توقع میرود به این امر با جزئیات پرداخته نشده است اما با توجه به مصداق تاریخی گویا مراد از آن نمازگزاری که فرد دیگری در زمان بجای آوردن فریضه، او را مورد آزار و اذیت قرار داده، شخص پیامبر(ص) بوده و مزاحمت را نیز ابوجهل به وجود آورده است.
براساس مستندات تاریخی ابوجهل و ابولهب قبل و بعد از رسالت پیامبر(ص) از هیچ تلاشی برای سنگاندازی و مانعتراشی بر سر راه آن حضرت فروگذار نکردند که البته در این سوره به یک نمونه از این آزار و اذیتها اشاره شده است؛ هر چند که بیان کمی گنگ و کلی است و همانطور که اشاره شد به آن پرداختی عمیق و با تأملی نشده است.
نکته ظریف این آیات از سوره «علق» آن است که خدا در مورد این واقعه که پیامبر(ص) خود عامل آن بوده است، مجدد خود او را مخاطب قرار میدهد با این تفاوت که اینبار او را دعوت به این امر میکند تا به جای آنکه در متن واقعه باشد، از منظری خارج از واقعه به موضوع نگاه کند و البته بیشتر هم توجه و تمرکزش بر فرد هتاک و مزاحم باشد.
خداوند حتی برای دشمن پیامبر(ص) نیز از باب دلسوزی و شفقت وارد میشود و بیان میکند که ارتکاب وی به چنین رفتاری از سر نادانی و جهل بوده است در حالیکه اگر میدانست که نقطه اتصالی میان نمازگزار و معبود او در جریان این ارتباط معنوی وجود دارد، وقت و انرژی خود را نه برای ممانعت و ایجاد مزاحمت که برای تقویت این ارتباط خرج میکرد.
چنین پرداختی این موضوع را به اثبات میرساند که اتفاقاً بیان گذرا و مختصر این واقعه تنها برای آن است که مخاطب متوجه موضوعی دیگر شود و قرار نیست که در جریان جزئیات واقعه تاریخی قرار گیرد؛ اما آن موضوع آن است که چه بسا ما در مواجهه با برخی از پدیدههای اطرافمان، ماهیت آنها را بیچیز دانسته و نسبت به آنها پوچانگاری داشته باشیم در حالیکه از چنان وجاهت و مقبولیتی برخوردار هستند که در دایره علم و آگاهی ما قرار ندارند.
در شأنیت و جایگاه برپایی نماز همین بس که اتفاقاً فردی در کسوت دشمن پیامبر(ص) چنین آئین و مناسکی را مورد هجمه قرار داده است؛ رفتاری آئینی که به نظر میرسد تنها مربوط و منحصر به دین اسلام نیست و پیامبر(ص) نیز همچون سایر انبیای الهی پیش از خود برپایه آئین ابراهیمی حتی پیش از رسیدن به مقام رسالت، برپادارنده نماز بوده است اما اینکه در برپایی این فریضه الهی چه روح معنوی و الهی وجود دارد، امری است که از دایره عقل و ادراک بشری خارج است.
پیامبر(ص) دعوت به این امر میشود که خود نیز همچون یک بیننده نظاره گری عملی عبادی باشد که خود به آن مرتکب شده است؛ درست مانند فردی که در حال خواندن درسی است و ممکن است اطرافیان و نزدیکان در مقاطعی او را نسبت به چنین امری سرزنش کنند که به طور مثال درس خواندن به چه دردی می خورد و حتی این شائبه ممکن است برای خود او نیز پیش بیاید اما اگر از آن واقعه دور شده و از منظری خارج از آن به موضوع نگاه کند، چشم اندازی روشن را در مقابل خود خواهد دید که در پی آن آیندهاش در سایه این جهد و کوشش و تلاش مضاعفی که در زمینه کسب علم داشته است، تضمین شده است.
نکته جالب اینکه براساس همان نگاه شفقتانگیزی که خداوند در مورد حتی دشمن پیامبر (ص) و دین الهی دارد، این موضوع را به شکلی تلویحی بیان میکند که ای کاش او به جای داشتن چنین نگاهی که موجب ممانعت و مزاحمت عابد از انجام فریضه الهی میشود، او را با دعوت به پرهیزگار ی، به تعبد و خلوص بیشتر تشویق و ترغیب بنماید در حالیکه در اصل و در واقعیت چنین امری را شاهد نبوده و ایمان به این مسئله که خداوند بر همه آن چیزی که واقع میشود آگاه است و او اغلب با محرز شدن این امر اما همچنان به تکذیب آن پرداخته و دروغپراکنی میکند.
انتهای پیام