حضرت امیر مومنان(ع) در حکمت یازدهم نهجالبلاغه میفرماید «إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ» در این حکمت حضرت(ع) وظیفه اخلاقی کسی را بیان میکند که بر دشمن خود سلطه یافته است، میفرماید اگر بر دشمن خود سلطه یافتی عفو و بخشش او را به عنوان شکرگزاری از خدا که به تو این قدرت را داده که بر دشمن خود تسلط پیدا کنی قرار ده.
همانگونه که پیامبر(ص) در فتح مکه با ابوسفیان برخورد کرد، وقتی فتح مکه رقم خود ایشان فرمود «اذهبوا فأنتم الطلقاء، بروید که شما آزاد هستید» برخلاف بسیاری از حاکمان و پادشاهان که وقتی بر دشمن خود تسلط مییابند با قتل و غارت و خونریزی پیش میروند. در جنگ صفین نیز امام علی(ع) وقتی به آب دسترسی پیدا کردند آب را بر روی سپاه دشمن نبستند.
البته در عفو دشمن نباید دچار سادهانگاری شویم، دشمن را مورد عفو قرار میدهیم در صورتی که تشخیص دهیم با عفو ما جسورتر نمیشود، یا حیله و نیرنگی به کار نمیگیرد و یا بعدها به ما ضربهای نمیزند.
بیشتر بخوانید:
پیامبر اکرم(ص) میفرماید در مقابل 4 برخورد دیگران 4 رفتار از خود نشان بده، هرکسی به تو ظلم کرد از او بگذر، هر کس با تو قطع رابطه کرده تو از آن بگذر و تو با او ارتباط برقرار کن همان طور که در حدیثی از امیرالمومنین(ع) داریم «با کراهت دور هم جمع شدن بهتر از این است که از هم ببرید.» و هرکس به تو بدی کرد به او خوبی کن و اگر کسی تو را از چیزی محروم کرد تو محروم نکن. البته همه این 4 رفتار بدون سادهانگاری باید باشد. جامعه را عفو و گذشت برپا نگه میدارد نه انتقام.
حضرت علی(ع) در حکمت دوازدهم نیز میفرماید: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسَابِ الاْخْوَانِ، وَأَعْجَزُ مِنْهُ، مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ. ناتوانترین مردم کسی است که در دوست یابی ناتوان است و از او ناتوان تر کسی است که دوستان خود را از دست بدهد».
«أَعْجَز» به معنای ناتوانی، «ضَیَّعَ» به معنای هلاک کردن و «ظَفِرَ» به معنای دست یافتن است، نکته این حکمت این است که انسان باید بتواند دل دیگران را (برای خدا) به دست بیاورد.
البته این مسئله هم نیز با حساب و کتاب است و دوستی با هر کسی مد نظر نیست چراکه همنشین نیز بسیار اثرگذار است و با هرکسی نمیتوان همنشین شد. نگه داشتن دوستان نیاز به مدارا کردن دارد چراکه انسان نیاز به انس با دوستان دارد.
در این رابطه حدیثی از امام صادق(ع) داریم که میفرماید «در اهمیت دوست همین بس که دوزرخیان در قیامت این آیات را میخوانند «فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِينَ * وَلَا صَدِيقٍ حَمِيم در نتیجه برای ما نه شفیعانی است، و نه یک دوست نزدیک و صمیمی» (شعراء / آیات 100 و 101) این آیات نشان از اهمیت دوست و رفیق است. رفاقتها در قیامت به درد میخورد، با کسانی دوست شویم که دنیا را در دید ما کوچک کند.
در حکمت سیزدهم میفرماید «إِذَا وَصَلَتْ إِلَيْكُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ، فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّكْرِ.» چون نشانههاى نعمت پروردگار آشكار شد، با ناسپاسى نعمتها را از خود دور نسازيد. «وَصَلَ» به معنای رسیدن، «اطراف النِّعَمِ» به معنای آغاز نعمت است.
اگر مشخص شد نعمتی قرار است به ما برسد به طور مثال قرار است خانهدار شویم یا بچهدار شویم، این نعمتها را با ناسپاسی کم از خود نگیریم، برخی از افراد خیلی شاکی و ناشکر هستند، این ناشکری موجب میشود از مسیر دین خارج شویم.
در حکمت چهاردهم میفرماید «مَنْ ضَيَّعَهُ الْأَقْرَبُ، أُتِيحَ لَهُ الْأَبْعَدُ.» کسی که نزدیکانش او را واگذارند بیگانگان او را پذیرا میشوند. «ضَيَّعَ» هلاک کردن «اَقْرَب» به معنای نزدیک و فامیل «أُتِيحَ» اجازه داده شده است، اگر نزدیکان کسی او را محل نگذارند و از او ببُرند در صورتی که آن فرد با خدا باشد کسانی که از او دور و غریبه هستند به او محبت میکنند، اگر خیری از اقوامش به او نرسد دیگران به او خوبی میکنند.
یا به عبارت دیگر به طور مثال اگر قدر نزدیکان و فامیل خود را ندانیم دیگران او را از ما میگیرند اگر پدر و مادری از فرزند خود دست بکشند غریبهها او را از آنها میگیرند و به عبارتی میدزدند.
در حکمت 15 نهجالبلاغه میفرماید «مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ.» هرکه فریب خورده را نمیتوان سرزنش کرد، چراکه ظرفیت و امکانات و فضای تربیتی و ... هر فرد به یک شکل است و همه شبیه هم نیستند.
انتهای پیام