۱- مردمداری: همراهی، همدلی مردم با یک پدیده سیاسی، معیار دقیقی در سنجش درستی راه سیاست است زیرا از درون حمایت مردم، مقبولیت و مشروعیت سیاسی پدید میآید، از این رو، رئیس جمهوری، چون آیتالله رئیسی که مردمی بودن را در سفرهای استانی و در یکی از بالاترین سطوح در تاریخ معاصر ایران به نمایش گذاشت، معیاری گرانبها در درستی راه سیاست به ارمغان نهاد.
حتی اگر در این مسیر، همه رنجهای مردم پایان نیابد و همه نیازهای مردم بر نیاید، باز مردم از صداقتی که در او و از کنار مردم بودن هویدا بود، وی را به محبوب دلهای خلیل کثیری از مردم تبدیل کرد و به این دلیل، مردم با شهادتش و نیز در طول یک سال پس از شهادتش، او را، مشهد را و قبرش را تنها نگذاشتهاند.
مردم از کسی، چون او که خستگی را خسته کرده بود به چشم احترام مینگرند، زیرا آنچه برای مردم مهم است حل مشکلاتشان نیست بلکه مردم چشم به صداقت و اخلاص کارگزاران میدوزند و به همان میزان علم او را بر دست میگیرند.
۲- اخلاقمداری: آراستگی به اخلاق و ارزشهای والای آن، بیش از همه برای کسانی ضرورت دارد که سیاست یا تدبیر امور دیگران را برعهده میگیرند لذا، آنها قبل از اینکه به کار سیاست بپردازند، باید نخست به تربیت خود همت گمارند و خویش را به صفات نیک و فضائل اخلاقی بیارایند.
یکی از مهمترین این صفات، عدالت است. من تردید ندارم که رئیس جمهور شهید، چنین بوده است زیرا او در نظر و عمل میدانست که ضرورت عدالت برای کارگزاران به آن است که اگر حکمرانی به عادل سپرده شود، میتواند دیو و دد را از درونش بیرون براند و پس از آن، به آسانی میتواند کشور را آباد کند و مردم را به نیکی، هدایت و دولت را بهدرستی اداره نماید.
به بیان دیگر، برخورداری شهید جمهور از عفت، حکمت و شجاعت بیتردید زبانزد خیلیها است و شاید از این رو، ابن سینا (متوفای پنجم هجری) بر آن بود جمع این سه موجد رضایت عامه است و اگر کارگزاری و حکومتی این چنین باشد، قادر است زندگی سیاسی و اجتماعی مردم را سامان دهد.
۳- عدالتخواهی: از دیگر خصوصیات شهید جمهور میانهروی است. او میدانست که هر حاکمی، چون او باید در تمام اعمال خود معیاری برای میانهروی و رعایت حد و وسط داشته باشد و این معیار همان اعتدال است. علت تأکید اندیشمندان سیاسی، چون غزالی، متوفی قرن ششم هجری بر بهرهمندی اهل سیاست از میانهروی به آن است که در صورت کاربست اعتدال، هم حکومت به عالیترین فضائل انسانی دست مییابد و هم قادر خواهد بود، فضائل اخلاقی را در بین مردم، گسترش دهد.
غزالی اعتدال را ناشی از تعادل و هماهنگی در فضائل انسانی دانسته است، امری که شهید جمهور را به رفت و آمد مستمر بین تهران و اقصی نقاط کشور کشاند. خواجه نظامالملک (متوفی قرن هفتم هجری) از زاویه دیگر، با سپردن ۱۰ شغل به یک تن و بیشغل گذاشتن ۹ نفر دیگر، به مخالفت برمیخیزد و آن را نشانه بیکفایتی و نادانی وزیر و عامل فساد و زوال دین و دولت دانست زیرا سپردن مناصب و مشاغل گوناگون به افراد معدود( کثیرالمشاغل)، معطل و محروم ساختن شمار بسیاری از مردم از شغل را، از میانه روی نمیدانست، به همین دلیل است که دوره سه ساله حکمرانی شهید جمهور خبری از ژن خوب نیست.
۴- قانونگرایی: خواجه نصیرالدین طوسی (متوفی قرن هفتم هجری) گفته است «قوام بدن به طبیعت و قوام طبیعت به نفس و قوام نفس به عقل است» و به همین نسبت، قوام و ثبات کشور به حاکم و قوام حاکم به سیاست و قوام سیاست را به حکمت دانسته است.
او بر آن بود که همه این امور، تنها درصورتی محقق میشود که در جامعه، قوانین بهطور کامل از ناحیه مردم و هم از ناحیه حاکمان، دنبال شود و به اجرا درآید. در واقع، مردم در صورتی تن به قوانین و اجرای آن میدهند که حاکمان خود در این راه، پیشقدم باشند و هیچ مسئولی و صاحب مقامی به نقض قوانین دست نزند، به همین دلیل، شهید جمهور با الگوگیری از خواجه نصیرالدین طوسی در انجام وظایف قانونی خود به فقرا و مستمندان توجه داشت، با فضلا و دانشمندان معاشرت میورزید و از امور شخصی میکاست تا مجال بیشتری برای خدمت به مردم داشته باشد.
۵- دینخواهی: از نگاه ماوردی، اندیشمند مسلمان قرن پنجم هجری وجود حاکم نیرومند یک ضرورت است از آن جهت که: ۱- از هرج و مرج و از بروز تباهی و فساد در میان مردم جلوگیری کند.
۲- میان آرزوها و خواستههای متعدد مردم وحدت بخشد، ۳- گردنکشان، متخلفان، زورگویان را تنبیه کند، بنابراین میتوان گفت که چنین حاکمی دو وظیفه حراست از دین و طراحی سیاست دنیا را برعهده دارد.
در نگاه به آنچه ماوردی گفته و آنچه شهید جمهور کرده است، قرابتهای فراوانی وجود دارد از جمله اینکه در دوره شهید جمهور از میزان فسادها کاسته شد و مردم نگاه غیرمادیتری به خواستههای خود پیدا کردند، از آنرو که رئیس جمهور علاوهبر تأکید بر ضرورت توجه حکومت به معیشت مردم شریعت را نیز به آن افزودند و این همانی است که ماوردی گفته که دو وظیفه بزرگ هر حاکمی رسیدگی به دین و رسیدگی به دنیای مردم است، اما در نگاه او، دین بر دنیا اولویت دارد.
اولویتبخشی به دین در مقایسه با دنیا که از ویژگیهای سیره سیاسی شهید جمهور است بدان علت بوده که دورشدن از دین به دورشدن از دنیا میانجامد.
نتیجه اینکه وقتی اندیشه اندیشمندان مسلمان را ورق میزنید، مملو از درسهایی برای حکمرانی است و جالب است که برخی از این درسها را کسانی که علم کلاسیک سیاست نیاموختند، اما در عمل به مهمترین درسهای آن عمل کردند.
انتهای پیام