بیشتر بخوانید:
تحلیل دقیق روایات و کتب تاریخی نشان میدهد که پیامبر(ص) در فقرات مختلفی از خطبه خود، به مهدویت و قیام حضرت مهدی(عج) اشاره کردهاند و مفهوم ولایت را در امتداد اهلبیت(ع) تا ظهور آخرین امام استمرار بخشیدهاند. اما این ارتباط چگونه در تفاسیر شیعه و اهل سنت تبیین شده است، و آیا خطبه غدیر میتواند الگویی برای مفهوم «انتظار فرج» در عصر حاضر باشد؟ حجتالاسلام والمسلمین جواد ابوالقاسمی، استاد حوزه و دانشگاه، در این گفتوگو به بررسی این موضوع پرداخته است:
ابتدا به عباراتی که علمای اهلسنت به آن اذعان دارند، اشاره میکنم؛ اهلسنت گفتهاند پیامبر اسلام(ص) در غدیر، خطبهای بسیار طولانی داشتند که در آن تمامی مسائلی که تا قیامت رخ خواهد داد را مطرح کردند؛ یکی از مسائل مهمی که در آخرالزمان رخ خواهد داد نیز ظهور حضرت مهدی(عج) است.
بر اساس این استدلال، پیغمبر اسلام(ص) باید در خطبه غدیر به موضوع مهدویت نیز اشاره کرده باشند. ابن کثیر از جمله علمای معتبر اهلسنت، میگوید: «پیامبر(ص) در غدیر خم یک خطبه بسیار طولانی خواندند»، همچنین نورالدین هیثمی در کتابشان ذکر میکند: «هر اتفاقی که تا روز قیامت باید رخ دهد، پیامبر(ص) در خطبه غدیر مشخص کرده است». بنابراین، طبق مبنای علمای اهل سنت، باید در خطبه غدیر صحبتی درباره مهدویت نیز شده باشد.
همچنین در خطبه غدیر، پیامبر اسلام(ص) درباره حدیث ثقلین صحبت کردهاند و میفرمایند: «من در میان شما دو چیز گرانبها بر جای میگذارم: قرآن و اهلبیتم، اگر به آن دو تمسک ورزیدید، هیچگاه گمراه نشوید». طبق روایات اهل سنت نیز، پیامبر(ص) میفرمایند: «لا تقدّموهما فتهلكوا»، یعنی «مبادا از آنها پیشی بگیرید که هلاک نشوید» و «مبادا نسبت به آنها کوتاهی کنید و مبادا بخواهید به اهل بیت چیزی یاد دهید، زیرا آنها داناتر از شما هستند».
در روایات متعددی از اهلسنت نیز صحبت از ائمه و نقش آنان به عنوان همراهان قرآن آمده است، آنچه که نورالدین سمهودی از خطبه غدیر پیامبر(ص) برداشت کرده، چنین است: « این حدیث وجود شخصی از اهل بیت و عترت طاهره که شایسته برای تمسک باشد در هر زمانی تا قیامت را ثابت میکند، تا اینکه تشویق مذکور (به تمسک به قرآن و عترت معنی پیدا کند، همانطور که کتاب عزیز چنین است و به این خاطر برای اهل زمین مایهی امنیت هستند و هنگامی که از روی زمین بروند، اهلش نابود میشود»، یعنی تا روز قیامت یک شخص از اهل بیت وجود خواهد داشت.
همچنین محمد عبدالرؤوف المناوی، عاصمی مکی شافعی و نورالدین هیثمی نیز در تفسیر حدیث ثقلین كه در ذيل خطبه غدیر آمده است، همین معنا را برداشت کردهاند؛ اما نکتهای دیگر درباره غدیر این است که در روایاتی مبنی آمده است که امیرمؤمنان علی(ع) پس از پرسشی درباره حدیث ثقلین، نام ائمه را یکی پس از دیگری برشمرد و در آخر نهمین امام از فرزندان حسین(ع) را حضرت مهدی(عج) معرفی کرد و درباره وی فرمود: « او کسی است که قیام خواهد کرد و از قرآن جدا نخواهد شد». یعنی خود ائمه، در تفسیر حدیث ثقلین یا در ذیل حدیث غدیر مهدویت را توضیح دادهاند.
نوع دیگری از اشاره به مهدویت در حدیث غدیر، مربوط به خطبه طولانی است که تعدادی از علمای شیعه و همچنین برخی علمای اهلسنت در گذشته نقل کردهاند، که این حدیث در کتاب «طرق الحدیث الولایه» از محمد بن جریر طبری، مورخ سنی، نقل شده است؛ وی این روایت را از زید بن ارقم نقل کرده است و غلام خلیل در کتاب «فضائل»، به نقل از امام باقر(ع)، این حدیث را آورده است.
سید بن طاووس نیز از این حدیث را از غلام خلیل نقل کرده، همچنین کلبی از علمای اهلسنت، این حدیث را از ابوصالح به نقل از ابن عباس برشمرده و طرق دیگری نیز در کتب شیعه از امام باقر(ع) موجود است. این روایت توسط شیعه و در بسیاری از موارد از اهلسنت نقل شده بود که متاسفانه کتب قدیمی اهلسنت که ناقل این روایت بودند اکنون در دسترس نیست.
نکته دیگر در مورد خطبه غدیر آن است که امروزه با استفاده از ابزارهای دیجیتال، میتوان خطبه غدیر را با دقت بیشتری تحلیل کرد، محتوای آن را با دیگر روایات موجود مقایسه نمود و از راههای جدیدی برای اثبات اعتبار این خطبه استفاده کرد؛ برای مثال، با استفاده از برنامههای تحلیل متنی، میتوان خطبه غدیر را با سایر متون دیگر مقایسه کرد و فرازهای مشترک یا منحصر به فرد را شناسایی کرد؛ این کار به پژوهشگران کمک میکند تا دریابند کدام فرازهای خطبه در روایات دیگر نیز آمده است و در نتیجه، میتوان طرق و اسناد دیگری برای بخشهای مختلف خطبه غدیر ارائه کرد.
از این روش میتوان بسیاری از فرازهای خطبه را که به مهدویت اشاره دارند، مستند کرد. به عنوان مثال فرازهایی که در مورد حضرت مهدی (عج) صحبت میکنند، وقتی با روایات دیگر مقایسه میشوند، و همين عبارات با اسناد دیگر نیز یافته میشود، احتمال وجود آنها در خطبه اصلی غدیر بیشتر میشود. با این حال، باید اعتراف کرد که در مسئله یافتن متون معتبر اهلسنت، دچار چالشهایی هستیم، به این دلیل که طولانیترین نسخهای که از خطبه غدیر در کتب اهلسنت موجود است، حتی نزدیک به طول واقعی خطبه نیست، کتبی که علمای شیعه از آنها نقل کردهاند، مانند کتاب «الإمامة» از طبری یا کتاب غلام خلیل به دست ما نرسیده است و این کتب در قرن هشتم هجری وجود داشتهاند اما به دلیل عدم نسخهبرداری منظم در آن زمان، اکثر آنها از بین رفتهاند.
در این خطبه در فقرات متعدد، به صراحت به نام حضرت مهدی(عج) اشاره شده است. به فرازهایی از خطبه که به مهدویت و حضرت مهدی(عج) پرداخته شده بود، اشاره میکنم: «مَعَاشِرَ النّاسِ! النُّورُ مِنَ اللهِ عَـزَّوَجـَلَّ مَسلُوکٌ فِيَّ ثُمَّ في عَلِيِّ بنِ أبيطالِبٍ(ع) ثُمَّ فِي النَّسلِ مِنهُ إلَی القائِمِ المهدِی(عَـج) الَّذی یَـأخذُ بِحَقِّ اللهِ وَ بِکُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنا.» «ای گروه مردم! نور(ولایت و خدایی) از جانب خدای عزّوجل در من است و پس از من در امیرالمؤمنین حضرت علی جاری شده است و بعد از امیرمؤمنان حضرت علی در نسل او تا حضرت قائم مهدی که او حق خدا و هر حقی که مختص بهما است را، میگیرد».
در فراز دوم نیز آمده: «مَعاشِرَ النَّاسِ، إنَّهُ ما مِن قَریةٍ إلّا وَاللهُ مُهلِکُها بِتَکذیبِها قَبلَ یَومِ القیامَةِ وَمُمَلِّکُّهَا الإمامَ المَهدِیُّ وَاللهُ مُصَدِّقٌ وَعدَهُ» «هان مردمان! هیچ سرزمینی نیست مگر اینکه خدا به خاطر تکذیب اهل آن [حق را]، آنان را پیش از روز رستاخیز نابود خواهد کرد و آن سرزمین را به امام مهدی خواهد سپرد و حتما خدا وعدهی خود را انجام خواهد داد. »
در فراز سوم به اینکه «آخرین ائمه از ما، القائم المهدی(عج) است» اشاره شده است؛ در فراز چهارم آمده: «أَلا إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَى الدِّينِ» «او کسی است که بر دین غالب خواهد شد، و از ظالمان انتقام خواهد گرفت»؛ این فرازها به وضوح درباره حضرت مهدی(عج) است. در فراز دیگری از خطبه آمده: «به من دستور داده شده است که من باید از شما برای ولایت حضرت علی(ع) و اوصیای بعد از او بیعت بگیرم، آنان که امامت در آنها است و پایاندهنده آنان حضرت مهدی است.»
پس در چهار فراز از خطبه، به صراحت درباره حضرت مهدی(عج) صحبت شده است و در یکی از این فرازها، اشاره مستقیم به شخصیت ایشان شده است؛ علاوه بر این، در بخشهای دیگری از خطبه، ثابت شده است که امامت باید تا قیامت پابرجا بماند، به عنوان مثال، پیامبر(ص) فرمودند: امامت در ذریه من، از فرزندان علی بن ابیطالب است. «لا حلال إلا ما حلّله الله، و لا حرام إلا ما حرّمه الله و رسوله و أهل بیته» «حلال فقط چیزی است که خدا و پیامبرش و اهل بیت حلال کردهاند، و حرام نیز همینگونه است». در خطبهای که خواندیم، حدود بیست فراز درباره تمامی ائمه(ع) صحبت و بحث استمرار امامت تا زمان ظهور حضرت مهدی(عج) مطرح شده است.
بله خوشبختانه در خطبه و روایات غدیر، آموزهها و مضامینی وجود دارد که میتواند الگویی مناسب برای درک و تبیین مفهوم «انتظار فرج» در عصر حاضر به ویژه برای نسل جوان و مردم امروزی باشد. در پایان خطبه غدیر، پیامبر اسلام(ص) از همه مردم در مورد دو مسئله بیعت گرفت که اولین آنها پذیرش ولایت اهلبیت(ع) بود که شامل تمامی ائمه میشد و دومین آنها درباره تبلیغ امامت و ولایت حضرت علی(ع) بود.
این دو مسئله، نه تنها در آن زمان بلکه تا قیام آخرالزمان اعتبار دارند؛ یعنی نظام ولایت الهی در ذیل اهلبیت(ع) تا زمان ظهور حضرت مهدی(عج) استمرار دارد؛ در دوران غیبت امام زمان(عج)، وظیفه تابعیت از ولایت اهل بیت و پیروی از دستورات ائمه(ع) را داریم. این ولایت در قالب فتوای فقیهان امین و مجتهدانی که دستورات ائمه را برای زمانه خودشان تبیین میکنند، متجلی میشود؛ بنابراین، اگر بخواهیم منتظر امام زمان(عج) باشیم باید به همان دو مسئلهای که در غدیر از آنها بیعت گرفته شده است، وفادار باشیم. یعنی: در هر زمانی، تابع ولایت اهلبیت(ع) باشیم و در دوران غیبت، از فقیهان و مجتهدانی که از سوی اهلبیت(ع) نماینده هستند، اطاعت کنیم.
البته این بیان مرتبط به شیعیان است؛ و در نگاه اهل سنت تفاوتهای عمیقی در این زمینه وجود دارد. اهل سنت، درکی متفاوت از ولایت و امامت دارند و سعی میکنند مضمون غدیر را فقط در حیطه دوستی یا تعیین جانشینی شخصی محدود کنند، بنابراین قضیه غدیر را اغلب به عنوان یک مسئله سیاسی یا اجتماعی تفسیر میکنند، نه یک مسئله الهی و ابدی و این تفسیر باعث میشود که اهلسنت تمایلی به ارتباط دادن غدیر با مهدویت نداشته باشند. اگر مهدویت را به عنوان نتیجه منطقی ولایت و امامت بدانیم، باید این ولایت را ابدی و مستمر بدانیم که همین مطلب، با مبانی اهلسنت در تقابل است.
غیبت امام زمان(عج) منافاتی با مسئله امامت ندارد و این موضوع را ائمه(ع) تبیین کردند، به طوری که در کتابی از مرحوم خزاز قمی، حدیثی طولانی از امام صادق(ع) آمده که در آن گفتگویی بین حضرت و یک پیرمرد شیعه ذکر شده است؛ این پیرمرد به اندازهای خمیده بود که برای راه رفتن به عصا تکیه میکرد. وقتی به حضور امام صادق(ع) رسید، دست حضرت را گرفت و شروع به گریه کرد.
امام فرمودند: «چرا گریه میکنی؟» پیرمرد گفت: «من حدود صد سال سن دارم، هر ماه و هر سال میگفتم: شاید امسال قیام کننده شما بیاید اما حالا به مرگ نزدیک شدهام و فکر نمیکنم بتوانم دولت امام زمان را ببینم.» حضرت(ع) خودشان هم با ایشان گریه کردند و فرمودند: «اگر تو زنده بمانی تا قیام کننده ما را ببینی، با ما در عرش اعلا جای خواهی گرفت و اگر زودتر از دنیا رفتی، در روز قیامت، با ثقل پیامبر(ص) محشور میشوی و ما هم کنار تو خواهیم بود.»
در ادامه، امام صادق(ع) فرمودند که قیام کننده از نسل حسن است، حسن از نسل علی، علی از نسل محمد، محمد از نسل علی و علی از نسل موسی است که این ائمه(ع) دوازده تن معصوم و مطهر هستند. پیرمرد سؤالاتی از امام کرد، و حضرت فرمودند: «ای پیرمرد، قسم به خدا، اگر از دنیا فقط یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را آنقدر طولانی میکند تا قیام کننده ما خروج کند. بدان که شیعیان ما در زمان غیبت او دچار فتنه و حیرت خواهند شد و در آن زمان است که کسانی که خالص باشند به هدایت خواهند رسید.»
با توجه به این حدیث و اشاره امام صادق(ع) به حدیث ثقلین و مسئله غیبت به خوبی روشن است که مسئله غیبت با مسئله امامت منافاتی ندارد؛ و در برخی از روایات آمده است که وظيفه شیعیان در زمان غیبت آن است كه باید به آثار و فتوای نقل شده از ائمه(ع) عمل کنند.
در بعضی مواقع، حتی در زمان حیات ائمه(ع)، بسیاری از شیعیان به دلیل تقیه و شرایط سیاسی دسترسی مستقیم به امام را نداشتند؛ ویژگیهای امام معصوم فراتر از هدایت ظاهری و رفتاری است؛ ائمه(ع) نه تنها برای هدایت عمومی مردم آمدند، بلکه نقشهای متعددی از جمله هدایت عمومی که شامل نهی کردن مردم از بدیهیترین اشتباهات و گناهان از جمله زندهبهگور کردن فرزندان، جنگهای قبیلهای، شرابخواری و دیگر گناهان است، دارند؛ همچنین هدایت تدریجی نیز از دیگر نقشهای امامان است؛ به این معنا که مردم را از سطح پایین دین به سطوح بالاتر آن برسانند.
در زمان غیبت نیز این هدایت به شکل دیگری ادامه دارد، اگر فردی مقدمات لازم را برای تحقق این هدایت فراهم کند، امام زمان(عج) به عنوان راهنمای شخصی و معنوی به وی کمک خواهدکرد، همچنین در زمان غیبت نیز، مواردی وجود داشته است که افراد به صورت فردی و مستقیم به دست امام زمان(عج) هدایت شدند اما این هدایت به صورت عمومی نبوده است. اولین فایده اصلی امام زمان(عج) در زمان غیبت حفظ حیات جهان است که علما معتقدند عالم به برکت وجود امام زمان(عج) باقی مانده است؛ و دومین فایده اینکه راه رسیدن به اعلی علیین از طریق امام معصوم باز نگه داشته میشود؛ به این صورت که در غیبت نیز امام میتواند به صورت فردی، اشخاصی را به درجهای كه شايسته آنها است هدایت کند.
خیر؛ الزاما چنین نیست، زیرا مسئله مهدویت یک مسئله مشترک میان مسلمانان است و روایات متواتری در این زمینه وجود دارد؛ حتی از منظر علمای وهابی، مسئله مهدویت غیرقابل انکار است، به طورمثال ابن باز میگوید: «اگر کسی منکر مهدویت شود، در واقع پیامبر(ص) را نفی کرده است.» اما مهدویت با قضیه غدیر متفاوت است، بسیاری از کسانی که منکر حدیث غدیر یا دلالتش بر امامت و ولایت هستند، مسئله مهدویت را قبول دارند. در گذشته، برخی افراد مانند ابن خلدون معتقد بودند که مهدویت متواتر نیست اما بعداً اعتراف کردند که روایات معتبری در این زمینه وجود دارد.
در تفکر شیعه، حضرت مهدی(عج) ادامهدهنده سلسله امامت است اما در میان اهلسنت، بسیاری از کسانی که به مهدویت اعتقاد دارند، مشخصات حضرت مهدی(عج) را نمیدانند اما برخی از علمای برجسته اهل سنت، مانند شعرانی، سیوطی و سرهندی، صراحتا میگویند که حضرت مهدی(عج) فرزند امام حسن عسکری(ع) و از نسل امام عسكری(ع) تا سیدالشهدا(ع) است اما معمولاً اعتقادی به استمرار امامت ندارند. در مقابل، شیعیان معتقدند که سلسله امامت از امیرالمؤمنین(ع) تا حضرت مهدی(عج) هیچگاه انقطاع پیدا نکرده است.
بله غدیر به عنوان یک رویداد تاریخی، پاسخی به پیمانشکنیهای یهود است. طبق آیات قرآن و روایات، خداوند به یهودیان، به عنوان اولین گروهی که به صورت اجتماعی از پیامبرشان تبعیت کردند، اجازه حکومت را داد و دوازده نقیب(رهبر) بر آنان از طرف خدا مبعوث شد؛ اما یهودیان به دلیل تمایل به حکومتداری خودشان به جای انبیا، از دستورهای الهی سرپیچی کردند و خداوند آنها را از بسیاری نعمات محروم کرد و به آنان وعده جایگزینی آنها با پیروان یک دین دیگر را داد كه شايستگی اين نعمت الهی را پیدا میکنند.
در پیشگوییهای موجود در تورات، خداوند به حضرت ابراهیم(ع) فرموده است که اسماعیل -فرزند آن حضرت- را شخص بزرگی قرار خواهد داد و در نسل او پیامبری بزرگ خواهد آمد و از ذریه آن پیامبر، دوازده نفر جانشین وی خواهند بود. این مضمون در تفاسیر اهلسنت نیز وجود دارد و درواقع به پیامبر(ص) و دوازده امام اشاره دارد؛ بنابراین مسئله غدیر، مسئله تجمیع امامت و سیاست است.
درست است که پیامبر(ص) در مدینه حکومتی تشکیل داد اما این حکومت به صورت دائمی باقی نماند، زیرا همان اتفاقی که برای یهود رخ داد، یعنی جدایی سیاست از دین، در امت اسلامی هم رخ داد؛ اما در مسئله مهدویت با ظهور حضرت، دین و سیاست دوباره در به صورت کامل درکنار یکدیگر قرار خواهند گرفت و این همان نعمتی است که یهودیان از آن محروم شدند.
نکته دیگر در باب مهدویت آن است که یهودیان و مسیحیان نیز مفاهیم منجیگرایانهای دارند اما در میان آنها، مضمونهایی که با مهدویت شیعی همخوانی دارد نیز وجود دارد؛ البته این مطالب نمیتوانند دقیقاً با مهدویت شیعی تطبیق داده شوند، زیرا بسیاری از آنها به عمد تحریف شدهاند؛ برای مثال، یهودیان در مورد پیامبر آخرالزمان توصیفی از شخصی با قد بلند و موی سرخ ارائه میدادند، در حالی که این توصیفات تحریفشده هستند؛ یعنی آنها به عمد علائم پیشگوییها را تحریف میكردند، اما در برخی متون باقیمانده از یهودیها و مسیحیها، مطالبی وجود دارد که میتوان آنها را با مهدویت شیعی همسان دانست.
همچنین امروزه اسرائیل و برخی از گروهها در حال تبلیغ دجال به نام منجیگرایی هستند که این منجی دروغین و شیطانی در جنگ با امام زمان(عج) قرار دارد و تاکید بزرگان یهودی به نتانیاهو درباره فراهم کردن زمینه ظهور منجی یا انتخاب یک اسم «آخرالزمانی» برای جنگ اخیر غزه آشکار میکند که در جنگی قرار داریم که اهداف آن فراتر از منافع مادی است. این جنگ در واقع برای کنترل جهان و مقابله با خلیفة الله و امام زمان(عج) برنامهریزی شده است. بنابراین با شناخت صحیح جبهه دشمن میتوانیم هویت مهدوی خود را تقویت کنیم و در برابر چالشهای فکری و اجتماعی امروز مقاومت کنیم.
گفتوگو و فیلم از حانیهسادات حسینیکیا
انتهای پیام